صفحه قبل

فهرست

سيماى حافظان نور (همراه با روش حفظ قرآن ) سيد مجتبى حسينى [و اذكرن مايتلى فى بيوتكن من آيات اللّه و الحكمة ان اللّه كان لطيفاخبيرا.
] آيـات الاهـى را كـه در خـانه هاى شما تلاوت مى شود, به خاطربسپاريد.
[ بدانيدكه ] همانا خداوند مهربان و از همه آگاه است .
احزاب / 34
پيش گفتار

قرآن بهترين و بالاترين هديه ى حضرت احديت است , كتابى كه انس با آن زندگى را زيبامى سازد و دل و جان را نشاط و آرامش مى بخشد: [الا بذكراللّه تطمئن القلوب .
] ((1))

آگاه باش كه دل ها با ياد خدا آرام مى گيرد.
در ميان كتاب هاى آسمانى , اين كتاب ويژگى هايى برجسته دارد.
حفظ يكى از اين ويژگى ها است كـه در هـيـچ ديـنـى جـز اسـلام ديـده نـمـى شـود.
حـضرت موسى با پروردگار چنين مناجات مى كرد:خداوندا, من در كتاب تورات امتى مى بينم كه انجيل شان درسينه هايشان جاى دارد و آن را از حفظ مى خوانند.
((2))

در صـدر اسـلام , تـلاوت , حفظ و تعليم و تعلم تنها به قرآن اختصاص داشت و اين كتاب همه چيز مـسـلـمـانـان بـه شـمـار مـى آمـد.
حـفظ قرآن توفيقى الاهى است كه نصيب هر كس نمى شود.
سعادت ,لياقت و همت را از سبب هاى برخوردارى از اين توفيق شمرده اند.
از آغـاز نـزول قـرآن تا كنون , قلب هاى بسيارى از انسان هاى پاك وبرجسته ظرف كلام وحى قرار گـرفـتـه , خـداوند به وسيله ى آنان كتاب خويش را از تحريف و دسيسه هاى شيطانى حفظ كرده است .
[انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون .
] ((3))

همانا ما قرآن را فرو فرستاديم و ما نيز آن را نگاه خواهيم داشت .
گروهى از دانشمندان و نويسندگان نام هاى حافظان كتاب آسمانى را جمع آورى كرده , به تبيين شيوه ى زندگى و خصوصيات فردى آنان پرداخته اند.
((4))

اين كار در جاى خويش پسنديده و در خـورسـتـايـش است .
فقدان كتابى جامع و منسجم درباره ى حفظ آيات الاهى و نيز غفلت بيش تر كـتـاب هـاى مـوجـود از جنبه ى ارزشى موضوع , نويسنده را بر آن داشت تا از زاويه يى نوين به اين پـديـده بـنـگـرد و بـا هـدف تبيين روش برتر حفظ قرآن كريم و جنبه هاى ارزشى آن مجموعه يى سـودمـنـد فراهم آورد.
كتاب حاضر ره آورد تلاشى است كه در پرتو اين انگيزه تحقق يافت و ابعاد گوناگون حفظ قرآن رادر چهار فصل زير مورد بررسى قرار مى دهد: 1.
تاريخچه ى حفظ قرآن 2.
جايگاه حفظ قرآن 3.
روش حفظ قرآن 4.
نكات گوناگون در پـايـان يـادآورى اين نكته نيز سودمند است كه اين كتاب باتوجه به سطح آگاهى هاى بيش تر مـؤمـنـان بـه مـوضـوع نـگـريـسته , ازمباحث فنى و تخصصى در حدامكان دورى گزيده است .
امـيـدوارم ,اكـنـون كه به اهتمام رهبر معظم انقلاب حضرت آيت اللّه خامنه اى -دام ظله العالى - مـسـئلـه ى حـفـظ قـرآن در كشور رونقى در خور يافته ,اين تلاش ناچيز سودمند افتد و از سوى حضرت احديت پذيرفته شود.
بخش نخست :تاريخچه ى حفظقرآن

خـداونـدا, مـن در كتاب تورات امتى مى بينم كه انجيل شان در سينه هايشان جاى دارد و آن را از حفظمى خوانند.
مناجات حضرت موسى پيدايش حفظ قرآن

پـيـامـبـر اسـلام در چهل سالگى به مقام شامخ نبوت برگزيده شد وقرآن در بيست و سه سال به مـنـاسـبـت رويدادهاى مختلف بر قلب مبارك وى فرود آمد.
در اين مدت , صحابه به سفارش آن حـضرت درنگهدارى آيات الاهى مى كوشيدند.
آن ها آيات الاهى را بر پوست واستخوان هاى شانه و دنده ى حيوانات , چوب هاى درخت خرما,سنگ هاى سفيد پهن , كاغذ و پارچه مى نگاشتند ((5))

و بـراى بـرخـوردارى از پـاداش معنوى به خاطر مى سپردند.
حفظ آيات الاهى نخستين گام در راه نـگاهبانى از قرآن به شمار مى آمد, زيرا از يك سوخط آن روز كوفى بود و به سبب نداشتن نقطه و اعـراب بـه شـكـل هـاى مختلف خوانده مى شد, و از سوى ديگر, تقريبا همه ى مردم بى سوادبودند وتنهاباحفظقرآن مى توانستندعشق خودبه كتاب خداوندراآشكارسازند.
هنگامى كه پيامبر اكرم (ص ) در غار [حرا] به سر مى برد,فرشته يى در برابرش حضور يافت و گفت : بـخـوان .
پيامبر فرمود:خواندن نمى دانم .
آن گاه بى هوش شد.
وقتى حضرت به هوش آمد,فرشته گفت : [اقراء باسم ربك الذى خلق ....] ((6))

امـام صـادق (ع ) فـرمـود: بـسـم اللّه الرحمن الرحيم .
اقراء باسم ربك ...
,اولين آياتى است كه بر نبى اكرم (ص ) نازل شد.
((7))

اولـيـن مـرحـلـه , مـرحـلـه ى قـرائت و به خاطر سپارى است ومرحله ى كتابت بعد از آن تحقق يـافـت .
((8))

از ايـن رو, آيـه هاى آغازين قرآن از [اقراء] سخن مى گويد و مراد از آن حفظ آيات در سينه ها است .
اكنون اين مسئله را در موارد مختلف زير مورد بررسى قرار مى دهيم : اصطلاح حافظ در صدر اسلام

واژه ى [حفظ] در زبان عرب در دو معنا به كار رفته است :
الف ) نگهدارى و نگهبانى ب ) به خاطر سپردن (ضد فراموشى ) ((9))

در قرآن مجيد, اين واژه و مشتقاتش تنها در معناى اول به كاررفته است .
[حافظ] اسم فاعل است و در اصـطـلاح عـلـوم قـرآنـى , بـه كـسـى مى گويند كه همه ى قرآن را با تجويد و ترتيل و به كار بـردن قـرائت قابل قبول قرآن شناسان به خاطر سپرده باشد.
همچنين به كسى كه بر سنن رسول اكـرم (ص ) احـاطـه داشـتـه , موارد اتفاق واختلاف آن را بداند و به احوال راويان و طبقات مشايخ آگاهى كامل داشته باشد, حافظ مى گويند.
((10))

برخى تعداد آن را نيز معين كرده اند و گفته اند بايد فرد صدهزار حديث با سند از حفظ باشد تا اين واژه بر او اطلاق شود.
((11))

در صدر اسلام , به خـاطـر سپارندگان قرآن را [حافظ] نمى خواندند و با واژه هايى چون [جماع القرآن ], [قراءالقرآن ], [حملة القرآن ] و [الماهر فى القرآن ] از آنان ياد مى كردند.
((12))

واژه ى حافظ پس از قرن اول يا نيمه ى دوم قرن هجرى ((13))

دراين معنا به كار گرفته شد.
البته واژه ها و تركيب هاى ياد شده در سراسر روزگار پيامبراسلام (ص ) به معناى كسى كه همه ى مـتـن قـرآن را بـه خاطر سپرده ,نبوده و پس از رحلت رسول اكرم (ص )چنين معنايى يافته است .
درزمان آن حضرت , از حافظ بخشى از كتاب خدا نيز با اين عبارت ها يادمى كردند.
((14))

اولين حافظ قرآن

حفظ آيات الاهى , از نخستين روزهاى نزول وحى آغاز شد.
پيامبر اسلام (ص ) نخستين حافظ قرآن بـه شـمـار مـى رفـت و بـراى فـراگـرفـتن و حفظ آن بسيار مى كوشيد.
آن حضرت همراه پيك وحى زبانش را حركت مى داد و شتاب مى كرد تا آنچه مى شنود فراموش نكند.
مرحوم طبرسى در شان نزول آيه ى [لاتحرك به لسانك لتعجل به .
ان عليناجمعه و قرءانه .
,] ((15))

[ اى رسـول ما ] در حال وحى , شتابان زبان به قرائت قرآن بگشاى كه ما خود آن را جمع كرده , [ در سـيـنـه ات ]نگاه مى داريم و بر تو مى خوانيم .
از ابن عباس چنين نقل مى كند:پيامبر اكرم (ص ) به سـبـب عـشـق شـديـدى كـه بـه دريافت و حفظ قرآن داشت هنگامى كه پيك وحى آيات را بر او مـى خـوانـد, همراه وى زبانش را حركت مى داد و شتاب مى ورزيد تا آنچه مى شنود فراموش نكند.
خـداونـد او را از ايـن كـار بـازداشـت و فرمود: ما آن را برايت جمع مى كنيم .
((16))

حضرت براى اطـمـيـنان كامل از محفوظات خويش آن هارا بر فرشته ى وحى عرضه مى كرد.
در روايات متعدد چـنـان مـى خوانيم كه پيامبراسلام (ص ) در ماه رمضان هر سال قرآن را, تا آن جا كه نازل شده بود, بـاجـبـرئيل مقابله و تكرار مى كرد, و در واپسين سال زندگى اش , بر خلاف گذشته , اين مقابله و تكرار را دو بار به انجام رساند.
((17))

اهتمام صحابه به حفظ قرآن

پـيـامبر اسلام (ص ) در نماز و هر فرصتى كه پيش مى آمد قرآن را باصداى بلند مى خواند و صحابه نيز همراه وى به فراگيرى و حفظ آن مى پرداختند.
وقتى صحابه آيه يا سوره يى را از رسول خدا مى شنيدند, چندين بار به حضرت مراجعه كرده , آنچه به خاطر سپرده بودند بر وى عرضه مى داشتند تا كيفيت حفظ را تاييد و تقرير كند.
((18))

به تدريج اهتمام برخى از صحابه در به خاطر سپردن آيات چنان فزونى يافت كه گروهى به حافظ و قـارى قـرآن شـهـرت يـافتند.
((19))

سيوطى در اين زمينه مى نويسد: چند تن از صحابه , كه به تـعـلـيم قرائت قرآن و حفظ آن شهرت داشتند, عبارتند از: على (ع ), عثمان , ابى بن كعب , زيد بن ثابت , ابوالدرداء, عبداللّه بن مسعود و ابوموسى اشعرى .
((20))

در اين عصر, زنان نيز پا به پاى مردان در عرصه ى قرائت و حفظقرآن كريم مى كوشيدند, چنان كه نـام هاى برخى زنان پيامبراسلام (ص ) چون عائشه , ام سلمه و حفصه و نيز ام ورقه بنت عبداللّه بن حارث ((21))

در ميان طبقات قاريان و حافظان به چشم مى خورد.
قرآنى كه اكنون در اختيار ما است , در پرتو فداكارى و تلاش صحابه در نگهدارى آيات چنين كامل مـانـده اسـت .
عبادة بن صامت مى گويد: پيامبر(ص ) هر مرد مهاجر را به يكى از ما مى سپرد, تا به وى قرآن بياموزيم .
در مسجد پيامبر(ص ) صداى تلاوت قرآن چنان بلندبود كه حضرت دستور داد صـداهـا را پـايـيـن آورنـد تـا مـوجـب اشتباه نگردد.
((22))

گاه اهتمام در حفظ قرآن چنان بالا مـى گـرفت كه براى اسقاط و ثبت يك حرف ميان صحابه نزاع و درگيرى پيش مى آمد.
درجمع عـثمانى (جمع دوم ) مى خواستند آيه ى [و الذين يكنزون الذهب و الفضة ] ((23))

را بدون [واو] در مـصـحـف ثـبـت كـنـنـد.
صـحابه مانع شدند و ابى بن كعب سوگند ياد كرد اگر [واو] را اسقاط كـنـنـد,شمشير مى كشد و با آنان مى جنگد.
سر انجام [واو] را ثبت كردند.
((24))

در زمان خلافت خليفه ى دوم روزى خليفه عبارت [...
والذين اتبعوهم باحسان ] ((25))

را بدون [واو] عطف خواند.
صحابه به رويارويى با وى پرداختند و او ناگزير آيه را با [واو] تلاوت كرد.
((26))

شمار حافظان قرآن در عصر رسول خدا(ص )

در زمـان رسـول خـدا, حافظان قرآن بسيار بودند.
شمار دقيق اين افراد در جايى ثبت نشده است , ولـى نـام بـرخـى از آنـان در مـنـابـع تـاريـخـى ديده مى شود.
بر اساس نقل تاريخ نگاران , در بئر مـؤنـه ((27))

حـدود هـفـتـاد تن و در جنگ يمامه ((28))

نيز همين تعداد حافظ قرآن به شهادت رسيدند ((29))

نام گروهى از حافظان صدر اسلام چنين است : الف ) حافظان مهاجر على (ع ),ابوبكر, عمر, عثمان , طلحة بن عبيداللّه , سعد بن ابى وقاص , عبداللّه بن مسعود, حذيفة بن يمان , سالم مولى ابى حذيفه ,ابوهريره , عبداللّه بن سائب , عبداللّه بن عباس , عبداللّه بن عمر,عبداللّه بـن عـمـرو بـن عـاص , عبداللّه بن زبير, تميم بن اوس , عقبة بن عامر, عمرو بن عاص و ابوموسى اشعرى .
ب ) حافظان انصار ابـى بن كعب , معاذ بن جبل , ابوحليم معاذ, زيد بن ثابت , سعدبن عبيد, مجمع بن جارية , انس بن مـالـك , ابوزيد بن قيس بن السكن ,عبادة بن صامت , ابوايوب , ابوالدرداء, فضالة بن عبيد و مسلمة بن مخلد.
ج ) حافظان زن عائشه , حفصه , ام سلمة و ام ورقه .
د) حافظان مشهور عصر نبوى على (ع ), ابى بن كعب , ابوالدرداء, معاذبن جبل , زيدبن ثابت ,عبداللّه بن مسعود, عثمان و ابوموسى اشـعـرى در شـمـار حـافـظـان مـشهور روزگار رسول خدا(ع ) جاى داشتند.
((30))

شاعرى نام گروهى از حافظان زمان پيامبر(ص ) را اين گونه به شعر در آورده است : لقد حفظ القرآن فى عهد احمد على و عثمان و زيد بن ثابت ابى , ابو زيد, معاذ و خالد تميم , ابو الدرداء و ابن لصامت ((31))

نا گفته پيداست كه در اين بخش تنها نام هاى حافظان كل قرآن مجيد ثبت شده است , زيرا در آن عصر شمار كسانى كه سوره يا آياتى از قرآن را به خاطر نسپرده باشند, بسيار اندك بود.
((32))

قدرت حافظه ى عرب

حـافـظـه ى قوى و حفظ سريع مطالب , نعمتى الاهى است كه عرب عصر جاهليت از آن برخوردار بود.
عرب آن روزگار در تيزهوشى , حافظه , صفاى طبع و سرعت انتقال ضرب المثل بود,زيراآنان بـه شـعـر وقـبيله ى خود عشق مى ورزيدند و قصيده هاى بلند وسلسله نسب هاى طولانى خود را حـفـظ مـى كـردنـد.
سـرعت حفظ وقدرت ذهن از ويژگى هاى بارز آنان شمرده مى شد.
روايات تـاريـخى وحتى افسانه هاى بازمانده از آن روزگار نيز بر اين امر تاكيد دارد, براى نمونه در تفسير نـوين چنين مى خوانيم : اصمعى قصيده ى صد بيتى رابا يك بار شنيدن به خاطر مى سپرد.
پسرش نـاگزير بود دو بار بشنود وغلامش سه بار.
وقتى شاعرى براى دريافت جائزه نزد خليفه قصيده يى مـى خـوانـد, اصـمعى مى گفت : قصيده از آن ديگرى است ومن آن را به خاطر سپرده ام .
آن گاه تـمـامـى آن را مـى خواند و مى گفت :پسرم نيز حفظ كرده است .
پسر كه دوبار شعر را شنيده بود, بـى درنـگ مـى خـواند.
سپس اصمعى مى گفت : غلامم نيز آن را مى داند.
آن گاه اونيز, قصيده را مى خواند و شاعر بى چاره سرگردان , تهيدست وشرمسار باز مى گشت .
((33))

از اين شگفت انگيزتر داستان مردى ژنده پوش است كه در بارگاه عمر بن عبدالعزيز به بزم شاعران گـام نـهـاد.
وقـتى خواستند بيرونش كنند, گفت : شايد من نيز از شعر آگاه باشم .
گفتند: پس بخوان .
او تمام انواع شعر را شمرد و پرسيد: از كدام نوع بخوانم ؟ گفتند: قصيده .
ژنده پوش همه ى انـواع قـصيده را نام برد, يكى را برگزيدند.
پرسيد:قافيه اش كدام حرف باشد؟ قافيه ى دشوارتر را نـام بردند.
او لب گشادو تا واپسين دقايق مجلس از آن نوع قصيده با قافيه ى مورد نظر خواند.
در پايان گفت : تا هر وقت حاضر به شنيدن باشيد, خواهم خواند.
((34))

از آن جا كه داستان ها و افسانه ها روحيه , صفات و جريان هاى موجود در اقوام را منعكس مى سازد, ايـن دو نـمـونـه مـى تـواند از اهميت حافظه و وجود حافظه هاى نيرومند نزد اعراب پرده بردارد.
سـرعـت حـفظ و قدرت حافظه در عرب چنان بود كه مى گويند: سينه هاشان انجيل هايشان بود, ذهـن هاشان دفتر نسب و تاريخ و حافظه شان ديوان شعر و افتخارات .
قرآن با نيروى بيانش آنان را شـگـفت زده ساخت .
آن ها در برابر آيات الاهى حيران شده , سرانجام دل را از غيركندند و به قرآن پيوستند.
((35))

عوامل گسترش حفظ در صدر اسلام

در مـيان كتب آسمانى , قرآن مجيد ويژگى هايى دارد كه سبب توجه خاص مسلمانان شده است .

حـفـظ و بـه خـاطـر سـپـردن ازجـلـوه هـاى ايـن تـوجه به شمار مى آيد.
اين سنت تنها به قرآن اخـتـصـاص دارد.
پـيشينيان تورات و انجيل را از رو مى خواندند و جزپيامبران شان , كسى آن را به خاطر نمى سپرد.
مسلمانان چنان بدين امراهتمام مى ورزيدند كه صحابه گاه بر سر وجود يا عدم يـك حرف بايكديگر درگير مى شدند.
برخى از عوامل گسترش اين امر در ميان مسلمانان عبارت است از: 1 - بلاغت و فصاحت قرآن هـيـچ مـلتى به اندازه ى عرب عصر بعثت شيفته ى سخن نبود و به آن عنايت نداشت .
نامى كه اين قـوم بـراى خـود بـرگزيد, نشان دهنده ى اين توجه و اهميت است .
آنان خود را عرب و ديگران را عجم مى خواندند.
اين بدان معنا است كه در باور آن ها تنها اين قوم خاص مى توانست مقاصد خود را شيوا و روشن بيان كند.
مردم اين منطقه ى جغرافيايى شعرها و سخنرانى ها را حفظ مى كردند.
كـتـاب خـدا, از نـظـر فصاحت و بلاغت و به كارگيرى الفاظ كلمات و تركيبات جملات , آن ها را شـگـفت زده ساخت و جذب كرد.
بنابراين , حتى كافران بدان دل بستند و به عنوان متنى در خور ستايش به حفظ آن پرداختند.
((36))

2 - مضمون زندگى بخش آيات الاهى قرآن مجيد كتاب زندگى است .
اصول و معارف و احكام الاهيى كه سعادت بشر را تامين و تضمين مى كند, در اين كتاب بيان شده است .
خداوند مى فرمايد: [ان هذالقرءان يهدى للتى هى اقوم .
] ((37))

به درستى اين قرآن [شما را] به سوى آنچه استواراست , راهنمايى مى كند.
[و نزلنا عليك الكتاب تبيانا لكل شى ء.
] ((38))

و فرو فرستاديم بر تو اين كتاب را كه بيان كننده وروشن گر همه چيز است .
مـحـتـواى ارزش مند آيات الاهى , مردم را بر آن داشت در زندگى فردى و اجتماعى به آن توجه كنند و به حفظ آن اهتمام ورزند.
3 - اهتمام پيامبر به [حفظ] يـكـى از عـوامل مهم گسترش حفظ قرآن درصدر اسلام , تمايل فراوان نبى اكرم (ص ) به آن بوده اسـت .
بـى تـرديـد وقـتى امرى مورداهتمام و تشويق مكرر پيشواى جامعه قرار مى گيرد, در بين مردم رواج مى يابد و به خوبى ازآن استقبال مى شود.
پـيـامبر اسلام (ص ) به قرآن اهتمام مى ورزيد.
او نخستين حافظقرآن بود.
ومردم را نيز به تلاوت و حـفـظ آيـات الاهـى تـشويق مى كرد.
ابن مسعود مى گويد: نبى اكرم (ص ) به من فرمود: از قرآن برايم بخوان .
! گفتم : قرآن بر شما نازل شده , من بخوانم ؟! فرمود: آرى , دوست دارم قرآن را از ديگرى نيز بشنوم .
من سوره ى نساء را آغاز كردم و تا آيه ى چهل و يك خواندم .
اشك از چشمان حضرت جارى شد و فرمود: براى من كافى است .
((39))

مسلمانان - كه رسول خدا(ص ) را بسيار دوست داشتند و براى خشنودى وى از جان و مال خويش مى گذشتند - ((40))

مسئله ى حفظقرآن را جدى گرفتند و در راس برنامه هاى خود قرار دادند.
4 - جايگاه والاى حافظان

حافظان قرآن در صدر اسلام از جايگاهى ويژه برخودار بودند.
بزرگان دين و مردم آن ها را احترام و تـشـويـق مـى كردند و به پست هاى كليدى و ارزش مند مى گماردند.
مالك بن انس مى گويد: كسى كه سوره ى بقره و آل عمران را به خاطر سپرده بود, در نظر ما بزرگ مى نمود.
((41))

مولوى در اين زمينه چنين سروده است : ربع قرآن هر كه را محفوظ بود جد فينا از صحابه مى شنود 5 - پاداش اخروى

پـاداش و ثواب هايى كه براى حافظان قرآن در نظر گرفته شده است نيز در گسترش حفظ آيات الاهى بسيار مؤثر بود.
اين مطلب درفصل بعد به تفصيل بررسى مى شود.
بخش دوم :جايگاه حفظ قرآن

آن كـه اسـلام را بـپـذيـرد, فرمانبردار باشد و قرآن راقرائت و حفظ كند, هر سال دويست دينار از بـيـت الـمـال بهره مند مى شود, و اگر در دنيا به طور كامل به اوداده نشود, روز قيامت - كه نياز بيش ترى دارد-دريافت خواهد كرد.
امام على (ع ) اهميت

ويژگى هاى قرآن و سفارش هاى پيوسته ى پيامبر اسلام (ص )درباره ى آن سبب شد تا اين كتاب در سرتاسر زندگى مردم راه يابد وهمه چيز مسلمانان گردد, به ويژه آن كه مؤمنان آن روزگار جز قـرآن كـتـابى نداشتند و تلاوت , حفظ, تعليم و تعلم به آن اختصاص داشت .
حفظ قرآن همواره , به عـنـوان يك سنت و عبادت بزرگ , در ميان مسلمانان مطرح بود و حتى پس از پديد آمدن صنعت چـاپ نـيـزمـوقعيت خود را حفظ كرد.
اين امر در پرتو جايگاه والاى قرآن و حفظآن تحقق يافت , جايگاهى كه مى توان آن را در ابعاد مختلف زير موردبررسى قرار داد.
قرآن

قـرآن دربـاره ى بـه خـاطـر سـپـارى كتاب خدا تنها دريك جا سخن به ميان آورده است .
آنجاكه مى فرمايد: [و اذكرن مايتلى فى بيوتكن من آيات اللّه و الحكمة ان اللّه كان لطيفا خبيرا.
] ((42))

حـكـمت و آيات الاهى را كه در خانه هاى شما تلاوت مى شود, به خاطر بسپاريد.
[ بدانيدكه ] همانا خداوندمهربان و از همه آگاه است .
[ذكـر] درايـن آيـه در قـبـال نـسيان (فراموشى ) به معناى حفظ و به خاطر سپردن است .
((43))

خـداونـد مـتـعـال در ايـن آيـه و آيـات قبل وظايفى را براى زنان پيامبراسلام (ص ) معين ساخته اسـت .
آخـريـن وظـيـفـه درايـن آيه بيان شده است .
به آنان سفارش مى كند هرچه از كلام الاهى درخانه هايتان نازل مى شود, به خاطر بسپاريد و آن ها را در زندگى خويش به كار ببنديد.
ايـن آيـه در واقع ارزش حفظ قرآن را براى مسلمانان گوشزدمى نمايد.
مخاطبان آيه , زنان رسول خـدايـنـد امـا از آن جـا كـه اسـاس شـريـعـت بـر حـفظ قرآن و سنت پيامبر گرامى (ص ) است , مى توان گفت : در واقع مخاطب آيه گروهى خاص نيست و همه ى مسلمانان در تمسك به قرآن و سنت و حفظ آن شريكند.
احاديث

مـعـصـومـان (ع ) در ايـن بـاره سخنان بسيار دارند و در موارد مختلف به فراخور آگاهى و ايمان مـخاطبان شان به آن اشاره كرده اند.
گفتارپيشوايان دين نشان مى دهد حفظ قرآن چنان اهميت دارد كـه بسيارى از مقام هاى معنوى جز به يارى آن به دست نمى آيد.
بخشى از اين مقام ها عبارت است از: 1 - هم نشينى با فرشتگان

امام صادق (ع ) مى فرمايد: [الحافظ للقرءان العامل به مع السفرة الكرام البررة .
] ((44))

حافظ قرآنى كه به آن عمل كند, با فرشتگان پيغام برونيك رفتار هم نشين خواهد شد.
گروهى اين روايت را ذيل آيه ى [باءيدى سفرة .
كرام بررة .
] ((45))

ذكر كرده اند و معتقدند مراد از[سفرة ] (سفيران ) حافظان , قاريان ,كاتبان قرآن و دانشمندانى است كه در هر عصرى آيات خداوند را ازدستبرد شياطين محفوظ مى دارند.
((46))

ايـن تـفـسـير درست نمى نمايد, زيرا خداوند مى فرمايد: آيات الاهى به دست [سفيران نيك رفتار] سپرده شده است و روايت نشان مى دهد كه حافظان هم نشين سفيرانند نه خود آن ها.
سـخـن امام صادق (ع ) بر همراهى و هم نشينى حافظان و مفسران با سفيران گواهى مى دهد.
بى تـرديـد وقتى دانشمندان و حافظان قرآن كارى شبيه فرشتگان و حاملان وحى انجام مى دهند, با آن ها در يك جايگاه و رتبه قرار مى گيرند.
2 - در شمار بزرگان امت جاى گرفتن

امام صادق (ع ) مى فرمايد: [اشراف امتى حملة القرءآن و اءصحاب الليل .
] ((47))

بزرگان امت من , قاريان و حافظان ((48))

و شب زنده دارانند.
3 - ايمنى از عذاب الاهى

امير مؤمنان (ع ) مى فرمايد: [اقرؤواالقرآن و استظهروه فان اللّه تعالى لا يعذب قلبا وعى القرآن .
] ((49))

قـرآن تـلاوت كـنـيـد وآن را به خاطرسپاريد, زيرا خداوندمتعال دلى كه قرآن در آن باشد عذاب نمى كند.
حـفـظ قـرآن مـجيد و انس با آن , انسان را در مسير عمل به وحى وبهره جستن از معارف آن قرار مى دهد و در نتيجه از آتش دوزخ مصون مى دارد.
پيامبراكرم (ص ) مى فرمايد: [لوكان القرآن فى اهاب ما مسته النار.
] ((50))

اگر قرآن در پوستى باشد, آتش بدان نخواهد رسيد.
4 - آبادى قلب

رسول خدا(ص ) مى فرمايد: [ان الذى ليس فى جوفه شيى ء من القرآن كالبيت الخراب .
] ((51))

كسى كه در درونش چيزى [ سوره ياآيه يى ] از قرآن نباشد, مانند خانه ى ويران است .
((52))

چـنـان كـه خـانه ى ويران نزد مردم ارزش ندارد, دل تهى از آيات الاهى نيز نزد خداوند بى ارزش اسـت .
اسـاس شـرافت و ارزش انسان هاتقوا و انس با قرآن است .
روح مانند بدن به غذا نياز دارد و غذاى آن قرآن و معارف الاهى است .
دلى كه از كلام وحى بى بهره باشد, مرده و چون خانه ى ويران است .
5 - مشمول آمرزش الاهى

رسول خدا(ص ) فرمود: [من قرء القرآن عن حفظه ثم ظن ان اللّه تعالى لا يغفره فهو ممن استهزء بايات اللّه .
] ((53))

كـسـى كـه قرآن را از حفظ بخواند و گمان كند خداى تعالى او را نمى آمرزد, در شمار كسانى كه آيات الاهى رابه تمسخر گرفته اند, جاى دارد.
6 - پاداش مضاعف

امام صادق (ع ) فرمود: [ان الذى يعالج القرآن و يحفظه بمشقة منه و قلة حفظ له اجران .
] ((54))

هـركـس در فـراگـيرى قرآن بكوشد و به سبب كمى حافظه آن را به سختى حفظ كند دو پاداش دارد.
[ پاداشى براى حفظ آن و پاداشى براى تحمل سختى آن ] 7 - پذيرفته شدن شفاعت

رسول خدا(ص ) فرمود: [من قرءالقرآن حتى يستظهره و يحفظه ادخله اللّه الجنة و شفعه فى عشرة من اءهل بيته كلهم قد وجبت لهم النار.
] ((55))

هـركه [ آن قدر ] قرآن بخواند تا حفظ شود, خداوند او رابه بهشت داخل خواهد كرد و شفاعتش را درباره ى ده تن از خانواده اش - كه آتش بر آن ها واجب شده ,مى پذيرد.
آرى , قـرآن در حـق مـؤمنان شفاعت مى كند و آنان را به بهشت رهنمون مى شود, ((56))

حافظ و حـامـل قرآن نيز چون قرآن توان شفاعت دارد.
البته شفاعت حافظان با قرآن تفاوت دارد.
شفاعت قـرآن فـراگـيراست , ولى شفاعت حافظ قرآن محدود بوده , تنها درباره ى خانواده اش و آن هم به تعداد انگشتان دست پذيرفته مى شود.
8 - بالاترين درجات بهشت

رسول خدا(ص ) فرمود: [عدد درج الجنة عدد آى القرآن فاذا دخل صاحب القرآن الجنة قيل له :ارقا و اقرء لكل آية درجة فلا تكون فوق حافظ القرآن درجة .
] ((57))

درجـات بـهـشـت بـه تـعـدد آيـه هـاى قـرآن است .
چون صاحب قرآن داخل بهشت شود, به وى مـى گـويندبخوان وبالا رو كه هر آيه يى رادرجه يى است .
پس برتر ازدرجه ى حافظ قرآن درجه يى نيست .
9 - دريافت پاداش انبيا

رسول خدا(ص ) فرمود: [يـا سـلـمـان ...
ان اكرم العباد الى اللّه بعد الا نبياء, العلماء ثم حملة القرآن , يخرجون من الدنيا كما يخرج الا نبياء و يحشرون من قبورهم مع الا نبياء و يمرون على الصراط مع الا نبياء و ياءخذون ثواب الا نبياء.
] اى سـلـمـان ,...
هـمانا بعد از انبيا بهترين بندگان نزدخداوند عالمانند و سپس قاريان و حافظان قـرآن .
آنـان هـمانند انبيا از دنيا مى روند, همراه آنان ازگورهابرانگيخته مى شوند, در كنار آنان از صراط مى گذرند وپاداش آن ها را [ از خداوند ] دريافت مى كنند.
((58))

سيره

قاريان و حافظان قرآن نزد پيامبراسلام (ص ) و اميرمؤمنان (ع )جايگاهى والا داشتند و مورد احترام و تـشويق مادى و معنوى آن بزرگان قرار مى گرفتند.
بخشى از سيره ى آنان دراين زمينه چنين است : 1 - بخشش مجازات حافظان

در روزگار پيامبر(ص ) وعلى (ع ), دانستن فنون قرائت و حفظقرآن به تخفيف مجازات يا بخشش آن مـى انـجـامـيـد, براى مثال مردى نزد على (ع ) آمد وبه دزدى اعتراف كرد.
حضرت پرسيد: آيا چيزى ازقرآن مى دانى ؟ پاسخ داد: آرى , سوره ى بقره را به خاطر سپرده ام .
حضرت فرمود: در مقابل اين سوره دستت رابه خودت بخشيدم و قطع نمى كنم .
اشعث ((59))

گفت : اى امير مؤمنان , آيا حد الاهى را تعطيل مى كنى ؟! حـضـرت فـرمـود: تو چه مى دانى , اگر شاهدان بر جرم گواهى دهند, امام حق بخشش و تعطيل حـدود الاهـى نـدارد, امـا ايـن فـرد بـه زيان خويش اعتراف كرده است .
وقتى شاهدى بر گناهى گواهى نداد,امام حق دارد حد الاهى را ببخشد وجارى نسازد.
((60))

تـخفيف مجازات حافظان اكنون نيز در برخى از كشورهاى اسلامى اجرا مى شود.
در كشور ماو نيز پاكستان زندانيانى كه قرآن راحفظ مى كنند, از تخفيفى ويژه برخوردار مى شوند.
((61))

2 - حفظ قرآن در جايگاه مهريه

اهـتـمام به قرآن و حفظ آن در صدر اسلام چنان بود كه ياد گرفتن سوره يى از قرآن مهريه ى زن مسلمان قرار مى گرفت .
سهل بن سعدمى گويد: زنى نزد پيامبر(ص ) آمد و گفت : من خود را به خدا ورسولش بخشيدم .
حضرت فرمود: به زن نياز ندارم .
مردى به رسول خدا(ص ) گفت : او را به ازدواج من در آور.
حضرت فرمود: چيزى دارى به وى دهى ؟ مرد گفت : خير.
حضرت فرمود: حتى انگشترى از فلز! مرد معذرت خواست .
حضرت پرسيد: از قرآن چه مى دانى ؟ مرد پاسخ داد: سوره ى فلان وفلان و همين طور سوره هايى كه حفظ بود, بر شمرد.
حضرت فرمود: آيا مى توانى از حفظ بخوانى ؟ گفت : آرى .
پيامبر (ص ) فرمود: تو را به ازدواج او در آوردم , در برابر آنچه ازقرآن به وى مى آموزى .
((62))

3 - تقدم حافظان در صحنه هاى اجتماعى

در صـدر اسلام , ملاك تقدم افراد در كارهاى مهم و حساس اجتماعى دانستن قرائت و حفظ قرآن بـود.
پـيـامـبـراسـلام (ص ) قـاريـان وحـافـظـان را بـه مـنـصـب هايى چون فرماندهى و امامت جماعت مى گماشت .
در روايات چنان مى خوانيم كه نبى اكرم (ص ) مقررداشت هر مسلمانى بيش از ديگران قرآن فراگرفته , گرد آورده يا حفظكرده است بر ديگران فرمان راند وبر مردگان نماز گـزارد.
((63))

در جنگ احد وقتى خواستند پيكر شهيدان را به خاك سپارند, شهيدى كه بيش تر قـرآن مـى دانست مقدم بود يا مدفن آن كه آيات بيش ترى به خاطر سپرده بود, نزديك تر به حمزه قرار مى دادند.
((64))

روزى پيامبراسلام (ص ) جمعى را به سفرى مى فرستاد, از آن هاپرسيد: چقدر قرآن مى دانيد؟ يـكـى از آن هـا- كـه از هـمـه جـوان تر بود- پاسخ داد: من سوره ى بقره و چند آيه ى ديگر از قرآن مى دانم .
فرمود: برويد, اين شخص سرپرست و امير شمااست .
گفتند: شخصى كه شما مى فرماييد از همه جوان تراست ! پيامبر(ص ) فرمود: او سوره ى بقره را مى داند.
((65))

در عـصـر نـبـوى , حفظ قرآن چنان اهميت داشت كه حتى غلامان حافظ نيز بر مردم عادى مقدم شـمرده مى شدند.
وقتى مهاجران به مدينه هجرت كردند, سالم غلام ابو حذيفه , به دليل اين كه از همه به فنون قرائت و حفظ قرآن آشناتر بود, امامت جماعت آن ها را برعهده داشت .
((66))

4 - اختصاص مستمرى از بيت المال

قـاريـان و حـافظان قرآن در مسائل مادى نيز از توجه ويژه برخوردار بودند و بخشى از بيت المال مسلمانان به آنان اختصاص داشت .
اميرمؤمنان (ع ) فرمود: آن كه اسلام را بپذيرد, فرمانبردار باشدو قرآن را قرائت و حفظ كند, هر سال دويست دينار از بيت المال بهره مند مى شود, و اگر در دنيا به طور كامل به او داده نشود, روزقيامت - كه نياز بيش ترى دارد- دريافت خواهد كرد.
((67))

در منابع تاريخى چنان مى خوانيم كه امام على (ع ) براى آنان كه قرآن قرائت مى كردند, دو هزار دو هزار ازبيت المال اختصاص مى داد.
((68))

بـرخـى از مـراجع عظام مانند آيت اللّه العظمى گلپايگانى (ره ) ((69))

و آيت اللّه صافى - دام ظله الـعـالـى - شهريه يى به حافظان قرآن اختصاص داده اند و در اين زمينه ,از سيره ى اميرمؤمنان (ع ) پـيـروى كرده اند.
آيت اللّه العظمى گلپايگانى (ره ) در آغاز برقرارى شهريه ى خويش اعلام كرد:هر طـلـبـه ايى كه حافظ قرآن باشد, در هر رتبه يى كه شهريه بگيرد, شهريه اش را دو برابر مى كنم .
او هـمـچنين براى تشويق حافظان كل كشور, (چه روحانى وچه غيرآن ) زمانى دستور داد براى همه حقوق تعيين كنند.
((70))

بـعد از رحلت وى , داماد گرانقدرش حضرت آيت اللّه صافى -دام ظله العالى - اين سيره را دنبال كـرد.
او اكـنـون بـه طـلبه هايى كه حافظ قرآن باشند دو برابر شهريه مى دهد.
امروزه اين حركت درحـوزه ى علميه ى قم به صورت يك فرهنگ در آمده است .
شوراى مديريت حوزه حافظان قرآن را درجـه بـنـدى كـرده اسـت و بـراى حـافـظ5 جزء تا كل قرآن , به تناسب محفوظات , شهريه ى مخصوصى در نظرگرفته است .
نظر قاريان معروف جهان در مورد حفظ قرآن كريم

در كشور مصر- كه از نظر قرائت قرآن بانغمه هاى دلنشين درسطح بالايى قراردارد- قارى قرآن به كـسـى گـفـته مى شود كه , افزون برتوان تلاوت دلنشين , حافظ نيز باشد.
بنابر اين , آن كه حافظ نـيـسـت -حتى اگر قرآن را با صوت خوش بخواند- قارى خوانده نمى شود.
دراين باره , آگاهى از نظر قاريان معروف جهان سودمند مى نمايد.
1 - استاد احمد محمد بسيونى

استاد احمد محمد بسيونى مى گويد: اولين گام براى يك قارى قرآن حفظ قرآن است .
كسى كه حافظ قرآن باشد بسيار بهترمى تواند به قـرائت قـرآن بـپـردازد.
بـنابر اين , به تمام قاريان قرآن سفارش مى كنم كه حتما به حفظقرآن نيز اهتمام بورزند.
قـاريـان ايرانى از حيث تلاوت قرآن بسيار زيبا تلاوت مى كنند,اما نكته يى كه بايد مورد توجه قرار دهند, اين است كه درراستاى تمرين هاى خويش از حفظ قرآن نيز غفلت نورزند.
((71))

2 - استاد محمد محمود طبلاوى

استاد محمد محمود طبلاوى مى گويد: اولين شرط براى قارى شدن حفظ كل قرآن است ودر كانون قرائات دانشگاه الازهر مصر, كسى كه حافظ كل نباشد وارد آن نمى شود.
((72))

3 - استاد شحات محمد انور

استاد شحات محمد انور نيز مى گويد: شـرط اسـاسى براى قارى شدن حافظ بودن است , و با اين شرطدر واقع انسان اهليت قارى بودن مى يابد.
در اين صورت , لازم است از سنين سه يا چهار سالگى به حفظ قرآن پرداخت .
((73))

4 - استاد على پرهيزكار

استاد پرهيزكار قارى و حافظ برجسته ى قرآن در اين باره چنين مى گويد: متاسفانه موضوع مهم حفظ قرآن كريم آن طور كه شايسته ولازم است مورد توجه نبوده و اين در حالى است كه استعدادهاى شگرف و قابل ملاحظه به وفور مشاهده مى شود.
از طرفى اهميت فوق الـعـاده حـفـظ قـرآن - كه نتيجه اش انس باكلام آرام بخش خداى متعال است - بر كسى پوشيده نـيـسـت , بـه ويـژه آن كـه شـيـاطـيـن درصـدد افـسـاد و تـضييع جان و روان جوانان مسلمان هستند.
((74))

((75))

آ ثار حفظ قرآن

حفظ قرآن مانند تلاوت آن آثارى ارزنده دارد.
برخى از آثار به خاطر سپردن آيات عبارت است از: 1 - پاداش اخروى

چنان كه در بحث ارزش حفظ قرآن گذشت , حافظان در بهشت جايگاهى والا دارند و پاداش آنان دو چندان خواهد بود.
2 - هدايت انسان

تلاوت و انس با قرآن از سفارش هاى مكرر معصومان (ع ) است وحفظ قرآن به طور طبيعى به انس بـا آيـات الاهى مى انجامد, زيرا حافظقرآن بايد براى تثبيت محفوظات قرآنى اش دست كم روزى چـنـد بار به قرائت قرآن بپردازد.
معصومان (ع ) حافظان قرآن را به تكرار آيات الاهى فراخوانده , ياد آور شده اند همان گونه كه شتر بسته شده در يك نقطه - چنانچه مورد ديدار پياپى صاحبش واقع نـشـود.
- جايگاهش راترك مى كند, محفوظات حافظ قرآن نيز- اگر پيوسته مورد مراجعه وتكرار قـرار نـگـيـرد- از خـاطـر زدوده مى شود.
((76))

بنابراين ,حافظ ناگزيربا قرآن انس مى گيرد و زمـينه ى هدايت وسعادتش فراهم مى آيد.
حضرت على (ع ) مى فرمايد: هيچ كس با قرآن هم نشين نـمـى شـود مـگـرايـن كـه از كـنـار آن بـا افزايش يا كاهش بر مى خيزد: افزايش هدايت ياكاهش گمراهى .
((77))

نفوذ قرآن در جان ها و پديدآوردن تحول در شخصيت افراد نيزاز آثار سازنده ى تلاوت و حفظ قرآن اسـت .
بـسيارى از مردم با تلاوت يا شنيدن آهنگ دلنشين قرآن مسير زندگى خود را تغيير داده , سمت سعادت و كمال رهنمون شدند.
((78))

3 - آرامش روحى

يـاد خـدا تـاثـيـر بـسـزايـى در روان آدمـى دارد و دل ها در پرتو آن آرام مى گيرد.
خداوند متعال مى فرمايد: [اءلا بذكر اللّه تطمئن القلوب .
] ((79))

آگاه باش , دل ها با ياد خدا آرام مى گيرد.
يكى از نام هاى قرآن ذكر است .
تلاوت و حفظ قرآن نوعى ذكرخداوند است كه انسان در پرتو آن از هجوم بسيارى از فشارهاى روانى و اضطرابات درونى مصون مى ماند.
درستى اين سخن در عمل نيز بـه اثبات رسيده است .
قاريان و حافظان قرآن , به ويژه آنان كه درسحرگاهان با قرآن انس دارند, هـمـگـى اعـتـراف دارند ارتباط با قرآن درپيشگيرى از نگرانى و هجوم فشارهاى روانى بهترين و مـؤثـرتـريـن عـامـل بـه شـمـار مى آيد.
اين اثر در پرتو نشاطبخش بودن قرآن پديد مى آيد.
پيامبر اسـلام (ص ) مـى فـرمايد: مثل قرآن مثل كيسه ى سر بسته ى پر ازمشك است .
اگر آن را باز كنى , بوى مشك فضا را معطر مى سازد و اگربه حال خود رها سازى , سود نمى بخشد.
قرآن نيز, چنانچه به تلاوتش روى آورى , فضا را از عطر خود آكنده مى سازد و روان را نشاطمى بخشد, و اگر تلاوت نكنى , در سينه ات پنهان مى ماند.
((80))

4 - نجات از تنهايى