1 ـ الـفـطـرة الـملكوتية 2 ـ مسالك النجاة 3 ـ شرح دعاى سيفى 4 ـ صراطالزاهدين 5 ـ الجواهر الـمـنـثوره 6 ـ شرح دعاى سحر 7 ـ تقديس الانبيا و تمجيدالاوصيا 8 ـ حواشى بر الهيات شفا 9 ـ
غـوامـض الصلوة 10 ـ قواعد السلاطين11 ـ تعداد كبائر 12 ـ عرش سما التوفيق تفسير قرآن كريم
مى باشد, كه در موزه بريتانيا نگهدارى مى شود.
خـود كـتـاب مـناهج الشارعين در 33 شارع و راه , كه مطبوع و به نظر رسيده است , نوعى تفسير
آيات , و تفصيل آنها با تاييد و كمك احاديث شريفه , درزمينه موعظه و پند و اندرز مى باشد.
سرآغاز تفسير:.
((حـمـد بـى حـد و ثناى بى عدد, واجب الوجودى را سزد كه جميع مبتدعات ومكونات در قبضه قدرت اوست )).
تـاريـخ كتابت اين تفسير, 1083 مى باشد, و احتمال داده مى شود به نسخ وتحرير خود مؤلف بوده
باشد.
گفتار علا مه تهرانى :.
مـرحـوم تـهـرانـى , در الـكواكب المنتشره مى نويسد: ((عبدالحسيب علوى ,متوفى 1121 , عاملى الاصل , اصفهانى المولد, فرزند سيد احمد بن زين العابدين عاملى اصفهانى , و والد محمد اشرف , و
جد عبدالحفيظ.
پـدرش سـيـد احـمد علوى ,نوه محقق كركى , و صهر ميرداماد و پسرخاله او, و شاگرد و مجاز از
ناحيه او, وشيخ بهائى بود.
وى از عـلماى رسمى دربار صفوى بود, و در اواخر عمر امام جمعه از ناحيه حكومت در مسجد شاه
اصفهان گرديد, و در سال 1121 در اصفهان ازدنيا رخت بربست , و در تخت فولاد مدفون گرديد.
تاريخ وفات او, روى قبرش منقوش مى باشد.
از تصانيف او: عرش سما التوفيق در تفسير مى باشد.
(الذريعه ,ج 15 , كد معرفى 1582) در ترجمه فهرست بريكل استورى , ص 186 آمده است : نسخه اى
از ايـن تـفـسـيـر پـيـش سيد محمد على روضاتى , در 916 صفحه , ونسخه ديگر در موزه بريتانيا
مى باشد ((389))
.
گفتار صاحب ادبيات فارسى :.
در ادبـيات فارسى استورى آمده است : ((عرش سما التوفيق , تفسيرى است شيعى در چندين جلد (الذريعه , ج 15 , ص 144 , كد 1582).
در مراكز زير موجود مى باشد:.
1 ـ موزه بريتانيا زت 8434 كلى از آغاز آن ناقص است .
از سده 18ميلادى .
(بنگريد به مرديت اونس (ژذحست خژخححزحت ), ص 1).
2 ـ محمد على روضاتى , سوره يكم و دوم 916 صفحه ) ((390))
.
نـامـبرده طبق اظهارات آقاى سيد جمال الدين ميردامادى , نواده محترم ايشان , در تاريخ فوق در
اصفهان درگذشته است , و در تخت پولاد, تكيه آقارضى مدفون گشته است .
آقاى ميردامادى كه از فرهنگيان باسابقه اصفهان مى باشد, در راه به دست آوردن آثار نياكان خود,
بـه ويـژه تـفسير شريف سدرة المنتهى ميرداماد, تلاش جدى دارند, و گويا تصوير صفحه اول آن
تفسير را,توسط آقاى دكتر فلاطورى به دست آورده اند, ولى موفق به تهيه تمام صفحات نشده اند,
اما كتاب فقهى ((عيون المسائل )), و ((لطائف غيبيه در تفسير آيات مربوط به عقايد)) از مير سيد
احـمد بن زين العابدين , چاپ و نشر نموده اند, واكنون در صدد چاپ و نشر آثار مرحوم مير محمد
عبدالحسيب مى باشند((391)).
437تا440 ـ تفاسير شيخ سليمان بحرانى .
(متوفى 1121 ه ق ). مؤلف آن , شيخ سليمان بن عبداللّه بن على بن حسن ماحوزى بحرانى ,(متوفى 1121) يكى از اعلام
تفسيرى قرن 12 هجرى مى باشد.
او رسـاله اى درتفسير قرآن مجيد, و اعراب (فتبارك اللّه احسن الخالقين ) (سوره مؤمنون , آيه14 )
نوشته اند.
اين رساله كمال اهتمام شيعه را نسبت به قرآن مجيد نشان مى دهد.
صاحب كشف الحجب و الاستار آن را در كتاب خود آورده است ((392))
.
سخنى از الكواكب المنتشره :.
مرحوم تهرانى در كتاب فوق مى نويسد: ((سليمان بن عبداللّه بن على بن حسن , متوفى 1121 , يكى از اعيان تفسيرى قرن دوازده .
او حافظ قرآن در سن هفت سال و چند ماهگى بود.
رياست بلاد بحرين به او رسيده است .
او مجتهدمتصلب و قرص و استوار بود.
شاگردان متعددى داشته است .
يكى از اكابرشاگردان او, احمد بن ابراهيم , والد صاحب الحدائق , و علا مه مجلسى بوده اند.
تاليفات او بيش از 60 عنوان مى باشد.
از كارهاى قرآنى او:.
1 ـ الاحباط و التكفير (الذريعه , ج 1 , كد 1024).
2 ـ اعراب (فتبارك اللّه احسن الخالقين ) (الذريعه , ج 2 , كد 929).
3 ـ حاشيه بر مشرق الشمسين شيخ بهائى (الذريعه , ج 5 , كد 1112).
4 ـ تفسير فواتح السور (الذريعه , ج 15 , كد 1451 ((393))
.
صـاحب معجم مؤلفى الشيعه , تعداد ديگرى از آثار و تاليفات او رامى آورد, كه عناوين اغلب آنها در
زمينه فقه و مسائل مورد ابتلاى مردم مى باشد.
تـنـهـا برخى از آنها عنوان كلامى و اعتقادى را دارد, و يكى ديگر از آثارمعرفى شده در آن كتاب ,
((العجالة في شرح مقطعات القرآن )) مى باشد, كه عنوان قرآنى و تفسيرى را دارد ((394))
به نظر
مـى رسـد, ايـن همان تفسير فواتح السور بوده باشد كه در جلد 15 , كد 1451 الذريعه معرفى شده
است .
گفتار صاحب ريحانة الادب :.
صاحب ريحانة الادب , در جلد پنجم آن كتاب , تحت عنوان محقق بحرانى مى نويسد: ((عالمى است عامل , ربانى , فاضل كامل سبحانى , فقيه محقق , مدقق ,خطيب , شاعر ماهر, حافظ, محدث , جليل ,
از افاخم و ثقات علماى اماميه دراوايل قرن دوازدهم هجرت , كه در حفظ و دقت و سرعت انتقال و
حسن تقرير,و جودت تحرير, وحيد عصر خود و از نوادر دهر معدود, و جامع علوم عقلى ونقلى بود
)).
آنـگاه آثار و تاليفات او را ذكر مى كند, كه نوعا پيرامون مسائل فقهى وكلامى است , و در پايان شعر
نخبة المقال را در حق او مى آورد, كه گويد:.
ثم ابن عبداللّه ذو البيان -----معتمد محقق بحرانى ((395))
.
441 ـ تفسير نعمت عظمى , نورالدين محمد عالى .
(متوفى 1121 ه ق ). مؤلف آن , ميرزا نورالدين محمد, متخلص به عالى (متوفى 1121) يكى ازاعيان تفسيرى هندوستان
در قرن دوازدهم هجرى مى باشد.
وى كـه از اورنگ زيب , لقب نعمت خان گرفته , و تخلص ((عالى )) داشته است , به عنوان نگارنده
((وقايع حيدرآباد)) و ((بهادرشاه نامه )) و ديگر نوشته هامعروف مى باشد, و در سال 1121 رخت از
اين جهان بربسته است .
نـعـمـت عظمى , تفسيرى است كه در سال 1112 به آن آغاز, و در سال1115 به انجام رسانده , و به
اورنگ زيب پيشكش و هديه كرده است ((396))
.
442 ـ شرح لغز الكشاف قزوينى .
(زنده در سال 1123 ه ق ). مـؤلـف آن , مـولـى مـحمد مهدى بن مولى على اصغر قزوينى (زنده در سال1123 ) يكى از اعيان
تفسيرى قرن 12 هجرى مى باشد.
او كـه مـعـاصـر شـيـخ حر عاملى , و مدتى نيز پس از وى زنده بوده است ,شرحى بر تفسير كشاف
نگاشته اند كه تاريخ فراغت از آن در سال 1098 رخ داده است .
مـرحـوم حـاج آقـا بزرگ تهرانى , آن را در كتابخانه آية اللّه سيد حسن صدر, مؤلف تاسيس الشيعه
لعلوم الاسلام مشاهده نموده , كه به خط خود مؤلف بوده است ((397))
.
وى علاوه بر اثر تفسيرى فوق , تاليفاتى نيز دارد كه مرحوم قوچانى تعدادى از آنها را آورده است , و
از آن ميان :.
1 ـ ذخائر العاملين في شرح دعا الصنمين .
2 ـ جناح النجاح .
3 ـ شرح الزيارة الرجبية .
4 ـ الما المعين .
5 ـ غنا الاديب في شرح مغنى اللبيب .
كه به ترتيب در 10/9 , 13/255 , 14/46 , 15/349 و 19/13الذريعه معرفى شده اند ((398))
.
443 ـ حاشيه تنكابنى بر زبدة البيان .
(متوفى 1124 ه ق ). مـؤلـف آن , عـلا مـه بزرگوار, مولى محمد بن عبدالفتاح تنكابنى , مشهور به ((سراب )), (متوفى
1124) يكى از اعلام تفسيرى قرن دوازدهم هجرى مى باشد.
او تـالـيـفات و تصنيفات متعددى دارد, كه سفينة النجاة در اصول دين و امامت , وضيا القلوب در
خـصـوص امـامـت , و حاشيه بر معالم در اصول , و ديگر همين كتاب تعليقه بر زبدة البيان مقدس
اردبيلى مى باشد, كه خود او در شمار تاليفات خويش آورده است ((399))
.
حـاشـيـه فـوق , تعليق كوتاه و مختصرى بر كتاب زبدة البيان في احكام القرآن ,تاليف مولى احمد
مـقـدس اردبيلى (قدس سره ) مى باشد, كه فرزند محشى , مولى محمد صادق تنكابنى , به امر والد
خويش تدوين نموده است .
او علاوه بر اين تعليقه , تفسيرى هم بر سوره ((الفيل )) دارد, كه با ذكرخصوصيات داستان , و قواعد
بـسـيـارى در حدود هزار سطر تاليف نموده است , ودو تفسير ديگر از سوره القدر به زبان عربى و
فارسى به او نسبت داده شده است ,و تفسير سوره نصر را نيز دارد((400)).
آغاز و پايان تفسير:.
آغـاز آن : ((قـوله ان الشيخ اباعلى رحمه اللّه قال في اول تفسيره : والتفسيرمعناه كشف المراد من
اللفظ المشكل )).
انجام آن : ((فحينئذ لم يقبل خبر الفاسق بلا تثبت هذا آخر ما كتبه قدس سره .
مراكز نگهدارى :.
اين نسخه در مراكز زير معرفى مى شود:.
1 ـ كتابخانه وزيرى يزد, تحت شماره 1290 , به خط ملا محمد صادق ,فرزند مؤلف , از نسخه اصلى
در اصفهان به سال 1128 استنساخ شده است ((401))
.
2 ـ نسخه ديگرى , باز در كتابخانه فوق , تحت شماره 2730 , كه تاريخ كتابت آن 1127 مى باشد, در
جلد چهارم فهرست آن كتابخانه , ص 1406معرفى شده است .
3 ـ كتابخانه دكتر على اصغر مهدوى , در دفتر آن , تحت شماره 592 مندرج است .
4 ـ كتابخانه عمومى آية اللّه مرعشى نجفى (قدس سره ) در قم , تحت شماره4932 , كه در ج 13 ,
ص 127 فهرست آن معرفى شده است .
آقاى اشكورى , مؤلف فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه نامبرده , درمورد نسخه موجود مى نويسد:
((حـاشـيه زبدة البيان , از ملا محمد بن عبدالفتاح سراب تنكابنى (متوفى 1124), حاشيه اى است
مختصر با عناوين : ((قوله قوله ))بر كتاب زبدة البيان في احكام القرآن , معروف به آيات الاحكام ملا
احمد مقدس اردبيلى .
اين حاشيه را فرزند مؤلف , ملا محمد صادق تنكابنى به دستور پدرش ازنسخه وى تدوين كرده , و
جداگانه نوشته است .
آغـاز آن : ((الحمد للّه رب العالمين و بعد فهذه حواشى و تعليقات قد كتبهاوالدى العلا مة المحقق
)).
انجام آن : ((قوله و فيه تامل ((402))
.
444 ـ فوائد الرحمن في ترجمة القرآن خوانسارى .
(متوفى 1121 يا 1125 ه ق ). مـؤلـف آن , فـقيه وارسته , عالم بزرگوار, آقا جمال الدين محمد بن الحسين الخوانسارى (متوفى
1121), يكى از فقهاى نامدار شيعه , و يكى از اعلام تفسيرى قرن دوازدهم هجرى مى باشد.
كـتـاب ((فـوائد الـرحمن في ترجمة القرآن )) يكى از چندين اثر تاليفى و تحقيقى اومى باشد, كه
اسامى تاليفات وى در معجم مؤلفي الشيعه (ص 164) آمده است .
ايـن كـتـاب كـه بـه فارسى است , و به آن تاج التراجم نيز گفته شده است , درهندوستان چاپ و
منسوب به آن بزرگوار مى باشد ((403))
.
گفتار صاحب ادبيات :.
در ادبـيـات فارسى بر مبناى استورى , در مقام معرفى او به عنوان مفسرآمده است : ((او نويسنده رسالة فى الرجعة مى باشد كه در سال 1125 از دنيا رفته است .
مـوائد الـرحـمـان فـي ترجمة القرآن , ترجمه اى است كه به دستور نادرشاه ازروى نوشته مرحوم
خـوانـسـارى ترجمه گرديده است , و جز نسخه هاى خطى بلوشه است كه براى كتابخانه نادرشاه
نوشته شده است , و در آنجا نگهدارى مى شود.
ايـن كـتـاب در سال 1893 ميلادى در بمبئى چاپ شده است , و درباره اين چاپ سنگى , فهرست
كتابخانه آستان قدس مشهد, ج 4 , ص 502 نيزمطلب آمده است .
و در صفحه آخر, ناشر آن را از جمال الدين خوانسارى دانسته است ((404))
.
تاليفات او:.
او علاوه بر اين اثر قرآنى , تاليفات و تصنيفات ديگرى نيز دارد, كه نشانگر مايه علمى وى مى باشد:.
1 ـ حاشيه شرح لمعه كه بارها در ايران به طبع رسيده است , و هم اكنون مورد بهره بردارى فضلا و
طلا ب علوم دينى در حوزه هاى علمى مى باشد.
2 ـ اختيارات الايام , السعد و النحس منها من الليالى و الساعات .
3 ـ اصول الدين فى الامامة .
4 ـ ترجمة الفصول المختارة .
5 ـ حاشيه شرايع .
6 ـ حاشيه شرح اشارات .
7 ـ حاشيه شرح مختصر الاصول .
8 ـ حاشيه شفا.
9 ـ حاشيه من لايحضره الفقيه .
10 ـ شرح فارسى مفتاح الفلاح .
11 ـ حاشيه تهذيب الحدى ((405))
.
نگارنده شرح حال او را در كتاب ((فقهاى نامدار شيعه )), در عداد فقيهان نامور آن روز آورده است .
او يـكـى از مراجع بزرگ عصر خويش بود, كه مرجعيت و زعامت دينى مردم به او منتهى گرديده
بود, از اين رو ملجا و ملاذمردم بوده است , و در انجام مهمات آنان كوشا و جدى بوده است .
وى از ملا محمدتقى مجلسى اجازه روايتى دارد, و بيش از 23 عنوان از آثار تاليفى او را نام برده اند,
ولى اثر تفسيرى در بين آنان نيست .
نويسنده نيز در كتاب نامبرده فوق ,11 جلد از آثار معروف او را آورده است , كه نوعا در ارتباط با فقه
و كلام مى باشد.
جا دارد در زمينه اين ترجمه يا تفسير, تحقيق وسيع ترى صورت پذيرد ((406))
.
در تـعـقيب همين تحقيق , در امل الامل اين تفسير را به پدر او, حاج آقاحسين خوانسارى (متوفى
1099) نـسبت داده است , ولى صاحب رياض العلماآن را انكار كرده است , و مى گويد: ((از پسرش
سـيـد جـمال , از تصانيف پدرش پرسيدم , او در ضمن تاليفات پدر, چنين كتابى را نام نبرد صاحب
الـذريـعـه مى گويد: ((شهادت امل الامل در مقام اثبات , مقدم بر قول صاحب رياض درمقام نفى
مى باشد.
شايد در شمردن كتابهاى پدر, هر دو فراموش كرده اند, ولى صاحب امل الامل آن را ديده است و در
فـهرست مدرسه سپهسالار جديد (شهيدمطهرى ) نام اين ترجمه آمده , كه در هندوستان به چاپ
رسيده ((407))
.
445 ـ كنز الدقائق و بحر الغرائب قمى مشهدى .
(متوفى حدود 1125 ه ق ). مـؤلـف آن , عالم جليل و مفسر كبير, مولى ميرزا محمد مشهدى الطوسى بن مولى محمد رضا بن
مولى اسماعيل بن جمال الدين القمى (متوفى حدود 1125) ازعلماى قرن دوازدهم هجرى , و يكى
از مفسران نامدار آن قرن مى باشد.
وى معاصر با محقق سبزوارى , آقا جمال خوانسارى , و شيخ حر عاملى , وملا خليل غازى قزوينى و
ديگر بزرگان مى باشد.
او از شاگردان مرحوم فيض كاشانى بوده است , و سبك تفسيرى او دروى نيز بى تاثير نبوده است .
علاوه بر تفسيرنامبرده , آثار و تاليفاتى دارد كه بخشى ازآنها به اين ترتيب مى باشد:.
1 ـ التحفة الحسينيه در آداب واعمال و ادعيه و اذكار, كه به نام ((اعمال السنة )) معروف است .
2 ـ رساله اى در احكام صيد وذباحه , كه صاحب اعيان الشيعه از آن به عنوان كتاب استدلالى بزرگ
نام مى برد.
3 ـ رساله اى در زندگى پيشوايان معصوم (ع ) به نام ((كاشف الغمة )), در 14 جلد.
4 ـ شـرح كـامل بر منظومه ابن شحنه حنفى در بلاغت , به نام ((انجاح الطالب فى الفوز بالمارب ))
در معجم المؤلفين , آن را به نام نجاح الطالب در معانى و بيان ذكر مى كند.
5 ـ رسـالـه اى در فضائل مولا امير المؤمنين (ع ) به فارسى , به نام ((سلم درجات الجنة )) (نردبان
مقامات بهشت ).
6 ـ شرح مختصرى بر صحيفه سجاديه , و شرح زيارت رجبيه , و شرح برمنظومه صرفيه .
7 ـ حواشى و تعليقات بر تفسير كشاف , و بر حواشى شيخ بهايى بر تفسيربيضاو ((408))
.
قـابـل ذكر است , كه مؤلف محترم , نوعا پايان كتابهاى خود را با تاريخ نگارش موشح نموده است , و
ايـن تـاريـخـها از آغاز سال 1074 شروع مى گردد,جايى كه شرح منظومه بلاغت را تحرير نموده
اسـت , و در سـال 1102 پايان مى پذيرد, جايى كه از جز چهارم تفسير كنز الدقائق فراغت پيدا كرده
است , وشايد اين تفسير از آخرين تاليفات و آثار او بوده باشد, ولى التحفة الحسينيه اونشان مى دهد
كه تاليف در عصر شاه حسين صفوى در سال 1106 نيز انجام پذيرفته است , چون شاه مزبور در سال
1106 تـا 1135 در حـكـومـت بوده است ,و شايد او تا نيمه ربع اول قرن دوازدهم زندگى و حيات
داشته است ((409))
.
بـزرگان علم و ادب , توصيف و ستايش فراوانى از مقامات علمى و مراتب معنوى او انجام داده اند,
كه به عنوان نمونه به چند مورد از آنها اشاره مى شود:.
1 ـ عـلا مـه مـجـلـسـى (متوفى 1111), او را به عناوين ((المولى الاولى , الفاضل الكامل , المحقق
الـمدقق , البدل النحرير, كشاف دقائق المعانى بفكره الثاقب , و مخرج جواهر الحقائق برايه الصائب
توصيف نموده است ((410)).
2 ـ مـحـقـق آقـا جـمال خوانسارى او را با اوصاف ((المولى العالم العارف الالمعى الفاضل , مجمع
فـضـائل الـشـيم , جامع جوامع العلوم و الحكم , عالم معالم التنزيل وانواره , عارف معارف التاويل و
اسراره , حلا ل كل شبهة عارضه نام برده است .
3 ـ صـاحب روضات الجنات , او را با تعابير ((كان فاضلا عالما عاملاجامعا اديبا محدثا فقيها مفسرا
نبيها موثقا وجيها, صاحب الفيض القدسى , العالم الجليل و المفسر النبيل , المتبحر الفاضل اللوزعى
)) توصيف نموده است ((411)).
سخنانى در مورد تفسير او:.
تفسير او, يكى از تفاسير رايج و مقبول بين اهل علم مى باشد.
تفسيربزرگى است كه با احاديث اهل بيت عصمت (ع ), آيات را تفسير نموده است .
خاندانى كه آيه تطهير در شان آنان نازل شده است .
اين تفسير حدود يكصد وبيست هزار بيت مى باشد, و از تفاسير كم نظير يا بى نظير است .
درسـت اسـت تفسير نورالثقلين در گردآورى روايات , مقدم بر ايشان مى باشد, ولى اشكالى كه آن
تـفـسـيـر دارد, اين است كه وى عموما اسانيد روايات را حذف كرده است , و درمورد ارتباط آيات
قرآنى با همديگر بحث ننموده , و مشكلات آنها را باز نگشوده است , و از طرفى از وجوه اعراب , لغت
و قرائت نيز بحث ننموده است .
در آن تفسير از تفاسير نادره نقل قول نشده است .
اما تفسير ((كنز الدقائق )) جامع تمام اين مزايا مى باشد.
مـرحـوم حـاج آقـا بـزرگ تـهـرانى , كه خريط فن كتاب و كتاب شناسى است ,در مورد اين تفسير
مى فرمايد: ((اين تفسير, به گفتار ائمه (ع ), به تفسير آيات اكتفا نموده است , و از اين نظر شباهت
فراوانى به تفسير نورالثقلين دارد, ولى ازجهاتى بر آن برترى و رجحان دارد, به ويژه از آن نظر كه
اسناد روايات را ذكركرده است , و ارتباط آيات را بيان مى كند, و اعراب آيات را مى نويسد.
بـه نـظـرمـى رسـد ايـن تفسير از نورالثقلين اقتباس شده است , ولى مزايايى دارد كه حجم آن را
بزرگ تر ساخته است , و گاهى هم بر خلاف محتويات نورالثقلين , مطالبى نيز دارد ((412))
.
مـرحـوم مـحدث نورى , در مورد اين تفسير گويد: ((تفسير كنز الدقائق ازبهترين و جامع ترين و
تمام ترين تفاسير مى باشد.
اين تفسير نافع تر از تفسيرصافى و نورالثقلين مى باشد ((413))
.
مرحوم سيد محسن امين مى فرمايد: ((از تفسير كنز الدقائق , فقط يك جلدبزرگ مخطوط را پيدا
نموديم , كه در پشت آن نسخه , تقريظى به خط آقا جمال الدين خوانسارى بود كه در آن آمده بود:
((خـداوند متعال با فضل كامل خود,مولى عالم عارف المعى , و واجد مجموعه فضائل والا, و جامع
جوامع علوم وحكمتها, عالم معالم تنزيل و انوار آن ميرزا محمد را در هر زمينه مورد تاييد قرارداده
اسـت , و او را موفق به تاليف كنز الدقائق و بحر الغرائب نموده است , كه اسمى است مطابق مسمى
((414)).
مـرحـوم مـجـلسى (قدس سره ) در تقريظى كه بر ظهر صفحه اول كتاب نوشته است , مى گويد:
((خداوند به فاضل كامل , مدقق عالم نحرير, استخراج كننده جواهر معانى , خبير اسعد ارشد, مولانا
ميرزا محمد مؤلف اين تفسير جزاى خيردهد, كه خيلى زيبا و خوب و محكم نوشته است .
روش تفسيرى او:.
مـفـسـر محترم به ترتيب , به قرائت , وجوه اعراب , الفاظ و جملات , مباحث صرفى و نحوى , ارتباط
الـفـاظ و آيـات , نـقل و نقد اقوال ديگران , تاييد يا منع برخى از آرا, شناخت لغات , الفاظ و مفردات
روايات وارده در ذيل آيات مى پردازد.
او نوعا احاديث تفسيرى را از تفسير فرات بن ابراهيم بن فرات ,تفسير قمى , عياشى , و تفسير تبيان
نـقل مى نمايد, و در مباحث تفسيرى از مجمع البيان , تفسير امام حسن عسكرى (ع ), و تفسير ابن
مسعود و ابن عباس , كشاف ,برهان , بيضاوى , الدر المنثور, على بن ابراهيم و ديگران نقل و بازگو
مى كند.
وى در آغـاز تفسير خود مى گويد: ((من در گذشته , تعليقاتى بر تفسيرمشهور علا مه زمخشرى
نـوشـتـم , و بـا دقت آن را مورد مطالعه قرار دادم , سپس درحواشى علا مه نحرير, و فاضل مهرير,
شيخ كاملى , شيخ بها الدين عاملى نيزتحقيقاتى تحرير نمودم .
سـپـس بـه خـاطرم رسيد كه تفسيرى را گرد آورم كه مشتمل بر دقايق اسرار تنزيل , و نكات بكر
تاويل باشد.
با بازگويى هر آنچه كه درتفسير و تاويل از ائمه اطهار (ع ) آمده است .
چاپهاى متعدد آن :.
تـفـسير فوق به علت نفاست و جامع بودن آن , باعث اقبال و توجه علاقمندان فراوانى شده است , و
نسخه هاى متعددى از آن استنساخ و انتشار پيداكرده است .
از ايـن رو در اكثر كتابخانه هايى كه به آثار خطى عنايت و توجهى دارند, مى توان نسخه اى از آن را
پيدا نمود.
اين تفسير در 4 مجلد بزرگ قرار دارد.
جـلـد اول آن كه در ايام حيات مؤلف تحرير يافته است , و تقريظ علا مه مجلسى را نيز همراه دارد,
كـه در تاريخ روز مبارك عيد غدير به سال 1102 ه ق نوشته شده است , در كتابخانه عمومى آية اللّه
مـرعشى , تحت شماره 1054 كه درفهرست مخطوطات آن , در ج 3 , ص 242 آمده و معرفى شده
است .
باز نسخه ديگرى از مجلد اول آن كه در ايام حيات مؤلف تحرير يافته است , در كتابخانه فوق موجود
است , كه تحت شماره 2348 در مجلد ششم فهرست آن , ص 324 معرفى شده است .
بـاز از مـجلد آن تا پايان سوره مائده , سپس تفسير سوره يس , در همان كتابخانه , تحت شماره 309
موجود است , كه در جلد اول فهرست كتابخانه , ص 351 معرفى شده است .
همچنين نسخه ديگرى از مجلد اول , تا پايان سوره مائده كه در عصرمؤلف تحرير يافته است , پيش
اسـتـاد شانه چى موجود بوده است كه در ضمن مخطوطاتش به كتابخانه آستان قدس رضوى (ع )
انتقال داده اند.
مجلد دوم كه در 1105 در ايام حيات مؤلف تحرير يافته است , در كتابخانه عمومى آية اللّه مرعشى ,
تحت رقم 1283 موجود است , كه در مجلد 4 , ص 83فهرست آن معرفى شده است .
بـاز مـجـلد دوم , از سوره انعام تا پايان سوره كهف در همان كتابخانه موجوداست كه تحت شماره
307 در مجلد اول , ص 305 فهرست آن معرفى شده است .
دو نـسخه از جلد 2 و 3 , در كتابخانه مدرسه سپهسالار تهران (شهيدمطهرى ) وجود دارد, كه در
فـهـرسـت آن , جـلد اول , ص 162 , و جلد پنجم , ص 450 , تحت شماره هاى 2054 و 2055 معرفى
شده اند.
مجلد سوم آن در دانشگاه تهران , تحت شماره 7354 , در ج 16 , ص 517فهرست آن معرفى شده ,
موجود مى باشد.
بـاز نـسـخه اى از جلد سوم در كتابخانه عمومى آية اللّه مرعشى در قم , تحت شماره 2969 موجود
مى باشد, كه در ج 8 , ص 150 فهرست آن معرفى شده است .
نـسخه ديگرى كه محتوى تنها تفسير سوره اسرا است , در كتابخانه آستان قدس رضوى (ع ), تحت
شماره 150 مخطوط موجود است .
جـلد چهارم آن باز در كتابخانه آستان قدس رضوى (ع ) در مشهد, تحت شماره 1352 وجود دارد,
كه در فهرست مخطوطات , ج 4 , ص 449 معرفى شده است .
بـاز مـجلد چهارم , از سوره يس تا پايان قرآن (سوره الناس ) كه در سال1107 تحرير يافته است , در
كـتـابـخـانه ملى تهران , تحت شماره 4661 موجود است كه در مجلد هشتم فهرست آن , ص 132
معرفى شده است .
بـاز از مـجلد چهارم , از سوره يس تا الناس در كتابخانه امام رضا (ع ) درمشهد, تحت شماره 1541
موجود است , كه در فهرست آن , ج 4 , ص 449معرفى شده است .
بـاز دو نـسـخـه از مجلد چهارم در كتابخانه عمومى آية اللّه مرعشى در قم موجود است , كه تحت
شـمـاره 1284 , ج 4 , ص 83 فـهـرسـت , و شـمـاره 308 , ج 1 ,ص 351 فـهـرسـت آن مـعـرفى
شده اند ((415))
.
چاپ جديد:.
چاپ جديد اين تفسير, در 10 مجلد قرار دارد, و چاپهاى مختلفى از آن به عمل آمده است , كه يكى
از آنها مربوط به انتشارات جامعه مدرسين حوزه علميه قم مى باشد.
نـوع ديـگـر آن , چـاپ وزارت ارشـاد اسـلامى است , و اخيرانوع ديگرى از آن توسط حجة الاسلام
والمسلمين , آقاى حاج مجتبى عراقى انتشار مى يابد.
جـاى اسـف است , در شرايط كمبود كاغذ, و با وجود كثرت اين همه گنجينه هاى ارزنده تفاسير و
كـتـابـهاى خطى كه در گوشه هاى كتابخانه ها موريانه مى خورند, از يك نوع كتاب سه نوع چاپ
مختلف داشته باشيم , اين وضع ازنارسائى و ناهماهنگى مطبوعات ما حكايتها دارد!.
446و447 ـ تفاسير سيد صالح خاتون آبادى .
(متولد 1058 ـ متوفى 1126 ه ق ). مـؤلـف آنها سيد امير محمد صالح بن عبدالواسع حسينى خاتون آبادى (متوفى ماه صفر 1126), از
مفسران قرن دوازدهم هجرى مى باشد.
تفسير سوره حمد كه نسخه خطى آن در كتابخانه عمومى آية اللّه مرعشى در قم موجود است .
آغـاز آن : ((الـحـمـد للّه رب الـعـالمين فيقول المستعين باللّه الهادي محمد صالح بن عبدالواسع
الحسينى انى كنت ذات يوم متدبرا في تفسير سورة الفاتحة )).
انـجـام آن : (( انـتـهـى مـا اردنـا ايراده في هذا المقام واللّه تعالى اعلم ثم نبيه ثم اهل بيته عليهم
السلام )).
استنساخ آن در بيستم شوال 1340 صورت گرفته است ((416))
.
گفتار طبقات اعلام الشيعه :.
علا مه تهرانى در كتاب فوق مى نويسد: ((او داراى دو اثر تفسيرى مستقلى مى باشد:. 1 ـ رساله اى در تفسير سوره الحمد, آنچنانكه در الذريعه , ج 4 , كد1480 معرفى شده است .
2 ـ رساله اى در تفسير توحيد, آنچنان كه در الذريعه , ج 4 , كد 1438آمده است ((417))
.
ديگر تاليفات او:.
او عـلاوه بر تفاسير فوق , آثار تاليفى ديگرى هم دارد: اسرار الصلوة ـالتقويم الشرعى ـ حجية حكم
الحاكم في هلال شهر رمضان ـ ذريعة النجاح ـكشف النقاب ـ روادع النفو ((418))
.
صـاحب ريحانة الادب در معرفى بيشتر او مى نويسد: ((امير محمد صالح , ازاكبر فقها و مجتهدين
بود.
نخست از شاگردان ملا ميرزا شيروانى , و بعد از وفات او, حاضر درس دائى و پدرزنش , ملا محمد
باقر مجلسى گرديد, و مورد تكريم واحترامات وى شد.
بـعـد از وفـات مـجلسى (1111 ه ق ) امامت جمعه و رياست علميه دينيه با وجود آن همه افاضل و
اعيان علما كه در اصفهان بودند, بدومنتهى گرديد.
وى در سال 1116 يا 1126 در پنجاه و هشت سالگى , يا شصت و هشت سالگى از دنيا رفت .
وى ضمن شمردن تاليفات او, از تفسير سوره فاتحه و تفسير توحيد نيز نام مى برد ((419))
.
448 ـ تفسير تعليق القرآن محمد كاخكى .
(زنده در سال 1127 ه ق ). مؤلف آن , شمس الدين محمد بن محمد تقى بن شمس الدين محمد كاخكى (زنده در 1127) يكى
از اعيان تفسيرى قرن دوازدهم هجرى مى باشد.
تـعـلـيق القرآن تفسيرى است كه بر اساس روايات اماميه , گرفته شده ازبحار الانوار, حق اليقين
مجلسى و ديگر نگاشته هاى شيعه نوشته شده است , و درسال 1127 به پايان آمده است .
ايـن تـفـسـير به قلم نويسنده , در فهرست كتابخانه آية اللّه مرعشى (قدس سره ) , ص 362 معرفى
شده است ((420))
.
صـاحـب طبقات اعلام الشيعه درباره او مى نويسد: ((او تفسير قرآن كريم به زبان فارسى دارد, كه
در تاريخ 12 ربيع الاول به سال 1127 از تاليف آن فراغت يافته است , و در آن تفسير كرامتى از مولى
عـلى (ع ) نقل نموده است كه در تاريخ1115 به خود او رخ داده است , و در تراجم الرجال , ص 159
آن را نقل نموده است ((421)).
صـاحـب تـراجم الرجال نيز در مقام معرفى وى مى نويسد: ((او عالم متوطن در نجف اشرف بوده
است , و كرامتى را از امام على بن ابيطالب (ع ) در سال1115 نقل نموده است .
وى عنايت خاصى نسبت به تفسير قرآن مجيد داشته است .
از تاليفات وى , تفسير قرآن كريم به زبان فارسى است كه در 12 ربيع الاول سال 1127 به پايان برده
است ((422))
.
449 ـ تفسير شيخ ابوطالب زاهدى گيلانى .
(متوفى 1127 ه ق ). مـؤلف آن , شيخ ابوطالب بن عبداللّه بن عطا اللّه زاهدى گيلانى اصفهانى (متوفى 1127), يكى از
اعيان تفسيرى قرن دوازدهم هجرى مى باشد.
او برادرشيخ ابراهيم بن عبداللّه زاهدى گيلانى مى باشد, كه معرفى او, تحت شماره 431 درهمين
كتاب گذشت .
مولد و منشا وى , لاهيجان از بلاد گيلان مى باشد.
عـلـوم ادبى را در زادگاه خود, از محضر ملا حسن لاهيجانى تلمذ نمود, تا در 20 سالگى به حوزه
علميه اصفهان رهسپار گرديد, چون در آن ايام , اصفهان مركز افاضل و طلا ب علوم اسلامى بود.
ريـاضيات را از ملا رفيع يزدى , و ديگر فنون و علوم را از فضلاى آنجا بهره برد, و به مقام عالى نائل
آمد.
او پـيـش از پنج هزار جلد كتاب داشته است , كه نوعا آنها را با خط خود تصحيح و تحشيه و تعليقه
نـمـوده بود, و تعدادى از كتابهاى ضرورى مانند: قاموس , تهذيب الحديث , تفسير بيضاوى و شرح
لمعه را با خط خودش نوشته بود.
گويند او 70 كتاب با خط خودش به نگارش درآورده است , و بسيار خوش خط بود.
هر روز بيش از هزار بيت مى نگاشت .
او بسيار زاهد و عابد, متقى , مجتهد و متواضع و منزوى بود.
از معاشرت مردم اجتناب داشت .
كتاب تفسير شريف (قل الروح من امر ربى ) (سوره اسرا, آيه85 ) از تاليفات اوست ((423))
.
مرحوم علا مه تهرانى , در جلد چهارم الذريعه مى نويسد: ((نسخه اى ازتفسير سوره اسرا در مشهد
رضـوى (ع ), پـيـش حـاج مـحمد رحيم , فرزند ميرزامحمد بروجردى , رئيس خزانه كتاب روضه
رضويه (ع ) بود.
او احـتمال مى داد كه اين كتاب از تاليفات مرحوم مجلسى دوم , يا مجلسى اول , يا برخى از مشايخ
آنان بوده باشد ((424))
.
مـا احتمال مى دهيم , با توجه به مقارنت زمانى , و معاصرت , آن تفسير ازهمين مؤلف محترم بوده
باشد.
واللّه اعلم بالصواب .
او در سال 1127 در اصفهان از دنيا رفت .
450 ـ حاشيه تفرشى بر انوار التنزيل .
(زنده در سال 1127 ه ق ). مـؤلـف آن , مـولى ابوالفيض ظهير الدين على بن مراد تفرشى , شاگرد حاج آقا حسين خوانسارى
(زنده در سال 1127), يكى از مفسران قرن دوازدهم هجرى مى باشد.
شـرح حـال او را شـيخ على حزين (متولد 1103) در كليات خودآورده است , كه او فرزند ملا مراد
تفرشى , صاحب حاشيه بر من لايحضره الفقيه ,و از اعلام عصر خود بود.
او در عـلـوم ريـاضى , هندسه و هيات تبحر داشته است ,و در شعر و ادب و سخن سنجى هم چيره
دست بوده , ولى در اكثر علو همت وفضايل نفسانى , گوشه گير و منزوى بود, و از شهرت و آوازه
گريزان .
او تـاليفات متعددى دارد, از ديگر تاليفات او, المطالع و المغارب (تاريخ فراغت 1101) مى باشد, كه
در جلد 21 الذريعه , ص 147 معرفى شده .
و الـردعـلـى النصارى , فرهنگ ناياب , چاپ هند 1899 م , شبنم شاداب , كه در 10/232و 16/218 و
24/53 معرفى شده اند ((425))
.
مركز نگهدارى :.
نسخه اى از اين كتاب در زمان مؤلف نوشته شده است , و خود او اشاره كرده است : ((تمت الحاشيه
بـتـاريـخ غـرة شعبان المعظم 1096)) اين نسخه به خطنستعليق و شكسته , به شماره 5674 ثبت
دفتر كتابخانه آستان قدس رضوى (ع )مى باشد ((426))
.
451 ـ تفسير خزائن الانوار خاتون آبادى .
(زنده در سال 1128 ه ق ). مؤلف مدرس آن , امير كبير, سيد محمد رضا بن محمد مؤمن امامى حسينى خاتون آبادى (زنده در
سال 1127), يكى از اعيان علمى و تفسيرى قرن دوازدهم هجرى مى باشد.
او يكى از سادات بزرگوار امامى اصفهان مى باشد, كه نسبشان به على بن جعفر عريضى مى رسد.
وى مـعـاصـر علا مه مجلسى (قدس سره ) بوده است , و درزادگاهش خاتون آباد, به تدريس علوم
دينى مى پرداخته است .
از خويشتن آثارو تاليفات فراوانى به يادگار گذاشته است .
كتابهاى : ابواب الهداية , جنات الخلوددر شرح اسما الحسنى , تاريخ ائمه اطهار (ع ), اخلاق مشترك
بين پادشاهان وخلفاى اموى و عباسى ـ جغرافياى شهرها و قبله شناسى , آداب سفر و تاليفات ديگر.
نـام تـفـسـير او ((خزائن الاسرار في تفسير القرآن )) مى باشد كه به نام شاه سلطان حسين صفوى
تاليف نموده است .
صاحب الذريعه در ج 5 , ص 150 ,كتاب جنات الخلود را مورد شرح و بسط قرار داده است .
شروع آن را 1125 ,و پايان آن را 1127 , مطابق ((باغ عدن )) اعلام داشته است .
اين كتاب از سال1266 تا كنون , بارها با چاپ رسيده است ((427))
.
صـاحـب ريـحـانة الادب در معرفى ايشان مى نويسند: ((او صاحب كتابهاى ابواب الهداية و جنات
الخلود مى باشد, كه اتحاف به شاه سلطان حسين صفوى نموده , و در ايران چاپ شده است .
كـتـابـى اسـت بـس لـطيف و عجيب , جامع ومحتوى شرح اسما حسنى , و معرفت انبيا, و تواريخ
حـضـرات مـعـصومين (ع ), وملوك و سلاطين و خلفاى اموى و عباسى , و ملل و اديان مختلفه , و
مـعـرفـت سـمت قبله , و بعضى از احوال بلاد و امكنه , و عرض و طول و مقدار مسافت آنها, وفوايد
بـسـيار ديگر كه همه آنها را در جداول بزرگ و كوچك متفاوت مرتب , و به نام شاه مذكور مصدر و
اواخر سال 1125 كه مطابق عدد ابجدى نامش ((جنات الخلود)) (1125) است , به تاليف آن شروع ,
و در اوايل سال 1127 هجرت , كه مطابق عدد ابجدى ((باغ عدن )) از تاليف آن فارغ شد.
ايـن كـتـاب به تنهايى , ازتنوع علمى و تبحر فضلى و كمالى و كثرت احاطه مؤلف حكايت دارد, و
درجـدول عـسكرى و جدول شهر رمضان از همين كتاب به يك فقره تفسير قرآن خزائن الانوار به
نام خودش هم حواله مى دهد.
سال وفات او درست به دست نيامد ((428))
.
گفتار صاحب طبقات :.
صاحب طبقات اعلام الشيعه مى نويسد: ((او خط زيبا و لطيفى دارد. من آنچه را كه بر كتيبه قبه رضويه (ع ) نوشته است , ديده ام ((429))
.
صاحب ادبيات فارسى بر مبناى استورى , در مورد اين تفسير مى نويسد:((خزائن الانوار في تفسير
الـقـرآن , تـفسيرى است بر قرآن كه همه , يا دست كم جلديكم آن را پيش از 1127 به پايان رسانده
است , زيرا در پيشگفتار جنات الخلود, از اين كتاب ياد كرده است .
سرآغاز آن اينگونه شروع مى شود: ((سپاس بى قياس بر متكلمى سزاست )) (الذريعه , ج 7 , ص 153
, كد 83((430)).
مؤلف آن محمد رضا بن محمد مؤمن امامى خاتون آبادى مدرس , نگارنده جنات الخلود, اين تفسير
را به شاه سلطان حسين پيشكش كرده است .
مـرحـوم حـاج آقـا بـزرگ تـهرانى , در جلد هيجدهم الذريعه , ضمن اشاره به تاليف جنات الخلود,
بـى آنـكـه به تفسير خزائت الانوار اشارتى داشته باشد, كتاب قرآنى به نام ((كشف الايات )) را به او
نسبت مى دهد, و او را محرر و خطاط قبه زرين امام على بن موسى الرضا (ع ) در سال 1086 معرفى
مى نمايد((431)).
بـا تـوجـه به اين دو متن , او صاحب دو اثر تفسيرى و قرآنى خواهد بود: 1 ـتفسير خزائن الانوار (يا
اسرار) 2 ـ كشف الايات .
صاحب الذريعه در جلد هفتم مى نويسد: ((فقط جلد اول اين تفسير خارج شده است , و آن را به شاه
سـلطان حسين اهدا نموده است , آنچنان كه مؤلفش دركتاب ((جنات الخلود)) كه در سال 1128
از آن فارغ شده , اشاره نموده است .
بـرخـى از مـوثـقـين نسخه اى از آن را در اصفهان ديده اند, و از شيخ محمد باقربيرجندى معلوم
مى گردد كه در فاكهة الذاكرين آن را ديده است ((432))
.
محل نگهدارى :.
ايـن تـفـسـير در كتابخانه گوهرشاد مشهد, تحت شماره 20 , دفتر 5 , ص 613 ـ تهران , كتابخانه
مـلـك , 6322 , جـلـد يـكم , نوشته 1122 ـ كتابخانه مجلس , ج2 , ص 27 , شماره 52 معرفى شده
است ((433))
.
452 ـ لوامع التاويل محمد معصوم استرآبادى .
(زنده در سال 1128 ه ق ). مـؤلف آن , محمد معصوم بن محمد امين بن على بن حسين استرآبادى (زنده در سال 1128) يكى
از اعلام تفسيرى قرن دوازدهم هجرى مى باشد.
عـلا مـه تـهرانى , صاحب الذريعه مى نويسد: ((اين كتاب ترجمه ((تاويل الايات الظاهرة في فضائل
العترة الطاهرة )) مى باشد, كه در ج 3 , ص 304 به معرفى آن پرداختيم . |