و از خود به عنوان ((تمسك جوينده به آل مصطفى (ص ) )) تعبير آورده است . او با خط نستعليق زيبا و خوب خود,ترجمه فارسى قرآن را در وسط هر دو سطر آورده است , و اين
عمل او از آغازقرآن تا اواسط سوره نسا ادامه پيدا كرده است .
ولى تفسير آيات را به زبان عربى در حواشى قرآن تا پايان ادامه داده است .
پـس در هر صفحه , تعدادى ازآيات را در وسط صفحه نگاشته است و تفاسير را در حواشى وسيعى
كه داردآورده است .
پـيـش از آنـكـه نـگارش قرآن را شروع نمايد, تمام مقدمات تفسيرصافى و تفسير مجمع البيان و
مقدارى از آغاز تفسير صافى را تا سوره مائده آورده است .
سـپـس شـروع بـه كتابت قرآن همراه با حواشى تفسيرى آن نموده اند, و عين عبارات مفسرين را
آورده است , و جهت اختصار رموزى را تعيين كرده است .
مـثلا ((ن )) براى مجمع البيان , ((مع )) جهت جوامع الجامع , ((ى )) جهت تفسيربيضاوى , ((لا))
جـهـت آيـات الاحـكام اردبيلى و فاضل مقداد, ((ص )) جهت تفسيرصافى فيض كاشانى , از سوره
مائده تا پايان قرآن مجيد, و براى كلام خودش نام خود حسين را ذكر مى كند, و اغلب بيان و سخن
او پيرامون تحقيق در اختلاف قرا مى باشد.
نسخه اى كه در كتابخانه آستان قدس رضوى موجود مى باشد, موقوفه طيبه نسا خانم , دختر خان
جان بيگ قرجه داغى , و همسر حيدر قلى خان دنبلى با توليت مولى سعيد قرجه داغى ساكن نجف
اشرف , سپس با اولاد وفرزندان اوست , مشروط به آنكه از نجف خارج نشود.
اين نسخه هم اكنون پيش شيخ عبدالرسول جواهرى مى باشد ((350))
.
آقـاى اشـكـورى در ملحقات الذريعه مى افزايند: ((مولى سعيد كه دروقف نامه نام او به نام متولى
آمده است , همان روايتگر از آية اللّه سيد بحر العلوم مى باشد, كه علا مه شيخ مرتضى انصارى نيز از
او روايت مى كند.
صيغه وقف شرعى را سيد مهدى بن محمد حسن حسين خانى اجرا نموده است .
شايد مقصود ازاو, فرزند ميرزا حسن زنوزى , متخلص به ((فانى )) بوده باشد ((351))
.
416 ـ تفسير منهاج التاويل و التنزيل .
(تاريخ كتابت 1110 ه ق ). مـؤلـف آن , برخى از اصحاب امامى ما است , ولى نامش نامشخص ونامعلوم , و عصر تاليف آن , قرن
دوازدهم هجرى مى باشد.
اين تفسير به صورت تفسير عرفانى , و به زبان فارسى است , كه از سوره نبا و انشقاق و بروج , تا پايان
قرآن مجيد مى باشد.
مؤلف آن شيرازى بوده است ,و نسخه در خانقاه احمديه شيراز نگهدارى مى شود.
در فـهرست كتابهاى خانقاه ,ج 1 , ص 275 معرفى شده است , كه در تاريخ 10 ذى القعده 1110 در
طول هفت ماه به نگارش درآمده است .
تفسير موجود, با يك واسطه از خط خودمؤلف استنساخ گرديده است ((352))
.
417 ـ تفسير مشرق السعدين جزايرى شيرازى .
(زنده در سال 1111 ه ق ). مـؤلـف آن , مـولـى حـاج محمد مؤمن بن حاج محمد قاسم جزايرى شيرازى ,صاحب كتاب خزانة
الخيال (زنده در سال 1111), يكى از اعلام تفسيرى قرن دوازدهم هجرى مى باشد.
نام تفسير او ((مشرق السعدين در تاويل آيات مشكله و حل احاديث معضلة )) مى باشد.
او از شاگردان مولى شاه محمد شيرازى مى باشد.
در نجوم السما, فهرست تاليفات او را از كتاب ((طيف الخيال )) او آورده است .
او هـمـانـندمشرق السعدين , كتاب مجمع البحرين نيز دارد, آنچنان كه كتاب مشرق الشمسين و
مشارق الشمسين نيز دارد.
اين كتابها در كتابخانه مرحوم سيد هبة الدين شهرستانى موجود است .
از ايـن تـفـسـيـر بـه ((مطلع السعدين )) نيز تعبيرآورده است , و در انگيزه تاليف گويد: ((وقتى
مـجـانـس الاخـبـار و مجالس الاخيار رادر هفت جلد گردآوردم , و آن را به برخى از امراى فضلا
عـرضـه نـمـودم (مقصودنواب مخلص خان ), او چنين مصلحت ديد كه گزينش و انتخابى از آن
صورت پذيرد, پس ايشان به تاليف اين كتاب همت گذاشتند, و به نام ((مشرق السعدين ))ناميدند,
تا مسمايش از نامش پيدا شود.
و آن را بر صد مشرق تقسيم نمود.
هركدام از مشرقها, محتوى تاويل آيه , يا توجيه روايتى مى باشد.
فـى الـمـثـل مـشـرق اول در تـاويل آيه سوره اسرا, (و ما منعنا عن نرسل بالايات الا ان كذب بها)
(سوره اسرا, آيه 59) مى باشد, و مشرق صدم پيرامون توضيح روايتى است كه مى فرمايد: ((من مات
و تـرك و رقة يكون عليها شيئ من علم الدين تكون تلك الورقة سترا في ما بينه و بين النار, اعطاه
اللّه بكل حرف مدينة اوسع من الدنيا بسع مرات )).
(كـسـى كـه بـميرد و ورقه اى را از خود به يادگار گذاشته باشد, كه در آن علم دين نوشته شده
بـاشـد, همين ورقه پرده و حائلى مى گردد بين او و آتش , و خداوندمتعال در مقابل هر حرفى كه
نگاشته است , شهرى هفت برابر وسعت دنيا به اوعطا مى نمايد.
).
آغاز آن : ((احمد كلمة يبتدئ به الكلام )) مى باشد.
فـراغـت از ايـن كـتـاب , در اول محرم 1105 رخ داده است , و اشتغال به آن مدت هفت سال طول
كشيده است .
مـعـلوم مى گردد كه تاليف آن , همزمان باتاليف كتاب البسيط الكبير بوده است , كه نزديك 5000
سطر مى باشد.
مركز نگهدارى :.
اين تفسير به خط شيخ احمد بن حسن بن على قطان نجفى استنساخ شده است , و فراغت از آن 29
جمادى الاولى سال 1283 بوده است , و در كتابخانه شيخ محمد سماوى , وجود دارد.
از روى نسخه اى تحرير يافته است , كه كتابت آن1131 بوده است .
صـورت خـط مـؤلـف , و شـهـادت مقابله و تصحيح در اصل آن بوده است , كه در سال 1111 انجام
پذيرفته بود ((353))
.
418و419 ـ تفاسير علا مه مجلسى دوم .
(متوفى 1111 ه ق ). مـؤلـف آن , عـالم جليل و محدث خبير, خريط فن اخبار, و غواص بحارالانوار, شيخ محمد باقر بن
مـحمد تقى بن مقصود على مجلسى اصفهانى (متوفى1111 ), يكى از اعلام و مفاخر شيعه در قرن
دوازدهم مى باشد.
شهرت و اعتبار علمى و اجتماعى و سياسى او, جهانى و بين المللى , و زبانزدعام و خاص مى باشد.
آثار ارزنده و ماندنى از خود به يادگار گذاشته است , كه مارا بى نياز از معرفى او مى نمايد.
اساتيد و مشايخ او:.
او اساتيد و مشايخ متعددى را بر خود ديده است . از مـشـايـخ مـعـروف اومـى تـوان از شيخ بزرگوار, شيخ حر عاملى , و صدر الدين سيد على خان
شيرازى نام برد.
و از شـاگـردان , و مـجـازيـن او مـى توان از سيد نعمة اللّه جزايرى , و ملا صالح مازندرانى و ميرزا
عبداللّه افندى تبريزى اصفهانى (صاحب رياض ) نام برد.
آثار و تاليفات او:.
آثار و تاليفات او فوق العاده فراوان مى باشد.
از آن ميان مى توان از دائرة المعارف بحار الانوار (در 110 جلد) ـ تذكرة الائمة ـ آداب الحج ـ تحفة
الزائر ـحق اليقين ـ حلية المتقين و نام برد.
ايشان در گردآورى بحار الانوار, و ديگر آثارو تاليفات علمى و فقهى خود, فراوان با تفسير آيات سر
و كـار داشته اند, كه بررسى و تحقيق آنها خارج از حوصله تاليف و گردآورى اجمالى ما است , ولى
ازموارد انحصارى كه به تفسير آيات پرداخته اند, مى توان از دو تفسير او نام برد:.
1 ـ تفسير آيه (و السابقون الاولون ) (سوره توبه , آيه 100).
2 ـ تـفـسـيـر آيـه (اللّه نـور الـسـموات والارض مثل نوره كمشكوة فيها مصباح المصباح ) (سوره
المؤمنون , آيه 35 ((354))
.
صـاحب امل الامل در ضمن تاليفات او, به كتاب ((مشكوة الانوار في فضل قرائة القرآن )) نيز اشاره
مى كند.
البته اين كتاب در علوم قرآن مى باشد, نه درتفسير آن .
مراكز نگهدارى :.
در كتابشناسى مجلسى , در مقام معرفى اين دو تفسير و مراكز نگهدارى آن آمده است :.
((تـفسير آيه نور: آغاز آن : ((منقولست به سند معتبر از حضرت جعفرصادق عليه السلام )), انجام :
(( در روز قيامت او را امامى و پيشوايى نخواهد بودكه شفيع او باشد و او را به بهشت راه نمايد.
موضوع تفسير: آيه (اللّه نور السموات و الارض ) مى باشد.
و نسخه هاى خطى آن , در سه مركز يافت مى شود:.
1 ـ نسخه كتابخانه عمومى آية اللّه مرعشى , حدود 1125 ه ق , مجموعه شماره 187 , كه در فهرست
آن , ج 1 , ص 212 معرفى شده است .
2 ـ كتابخانه دانشگاه تهران , طبق فهرست آن , ج 13 , ص 3409 , محرم1126 ه ق , مجموعه شماره
4453.
3 ـ كتابخانه محمد سلطان المتكلمين , تهران (الذريعه , 4/333) ((355))
.
تفسير آيه (والسابقون الاولون ): (تفسير فارسى ).
آغـاز آن : ((حـق تـعـالـى مى فرمايد: (والسابقون الاولون من المهاجرين والانصار و الذين اتبعوهم
باحسان رضى اللّه عنهم ) )).
انـجام : (( سخن در اين باب بسيار است , و در كتب مبسوطه فارسى و عربى بيان كرده ام , به فضل
اللّه تـعالى به نحوى كه براى منصف راه شبهه نمانده , اگرخواهند به آنها رجوع كنند, واللّه يهدي
مـن يـشـا الـى صـراط الـمـسـتـقـيـم , والحمد للّه اولا و آخرا و صلى اللّه على محمد و اهل بيته
الطاهرين ((356)).
موضوع تفسير: رد استدلال مكتب خفا, به آيه كريمه (والسابقون الاولون ) بر نيكى و بزرگى ابوبكر
و عمر و عثمان و طلحه و زبير و اشباه ايشان .
نسخه هاى خطى :.
1 ـ كتابخانه عمومى آية اللّه مرعشى , 1125 ه ق , مجموعه شماره 187 كه درفهرست آن , ج 1 , ص
212 معرفى شده است .
2 ـ كـتابخانه وزيرى يزد كه در فهرست آن , ج 5 , ص 1647 , تحت مجموعه شماره 20410 معرفى
شده است .
3 ـ كـتابخانه مدرسه سپهسالار سابق , 15 ربيع الثانى 1229 ه ق , بدون ذكرمؤلف , كه در فهرست
آن , ج 3 , ص 20 , تحت شماره 2918 معرفى شده است ((357))
.
وفات او:.
وفـات ايـن عـالـم بـزرگ , در دوم رمـضـان سال 1111 ه ق رخ داده است , درماده تاريخ وفات او
سروده اند:.
ماه رمضان كه بيست و هفتش كم شد -----تاريخ وفات باقر اعلم شد.
420 ـ تفسير شيخ محمد رودسرى لاهيجى .
(زنده در سال 1112 ه ق ). مـؤلـف آن , شـيخ محمد بن شمس الدين گيلانى رودسرى لاهيجى (زنده درسال 1112) يكى از
اعيان تفسيرى اواخر قرن يازده , و اوايل قرن دوازده هجرى مى باشد.
طـبـق مـعـرفى صاحب تراجم الرجال , او فاضل عالم , محدث و مفسر بوده است , كه در اوايل قرن
دوازده هجرى در نجف اشرف اقامت مى گزيده است .
وى نوشته هاى پراكنده اى را از ايشان ديده است كه نشانى از كمال فضل وى دارد.
از آثـار وى تـفـسـيـر قـرآن كـريـم مـى بـاشد كه برخى از اوراق آن را در ماه محرم1112 هجرى
نگاشته اند ((358))
.
تفسير او, شرح مختصرى است از آياتى كه احتياج به توضيح و تفسيردارد.
اين تفسير يك تفسير به ماثور مى باشد.
ايـن تـفـسـير تحت كد 3602 , باخط خود مؤلف در فهرست كتابخانه آية اللّه مرعشى معرفى شده
است .
نـسـخه اى كه در آن كتابخانه موجود است , از آغاز و پايان آن افتادگى دارد, و از سوره بقره تا يس
موجود است ((359))
.
421 ـ مقباس العرفان لمدارك القرآن تنكابنى .
(زنده در سال 1112 ه ق ). مـؤلـف آن , سيد محمد يوسف حسينى تنكابنى (زنده در 1112), يكى ازاعلام قرن دوازده هجرى
مى باشد.
نـام تـفسير او ((مقباس العرفان و مفتاح التبيان لمدارك القرآن )) مى باشد, كه جلد نخستين جلد
آن , در سال 1112 پايان پذيرفته است .
تـفـسـيـر فـوق , يـك نوع تفسير مزجى , مستند به احاديث مروى از اهل بيت (ع ) است , و مؤلف به
اختلاف قرا و مسائل ادبى به مقدار لازم در فهم آيات كريمه مى پردازد.
مؤلف , آن را به شاه سلطان حسين صفوى تقديم نموده است .
جـلد نخستين آن , شامل تفسير سوره فاتحه و بقره است , كه در روز چهارشنبه سوم صفر 1112 به
پايان برده است .
آغـاز آن : ((الـحـمـد للّه الذي رب العالمين شرحا لدلائل كماله و جلاله وتفسيرا و ابدع صور عالم
الامكان و الاكوان )).
ايـن تـفـسـير تحت كد 4826 در فهرست نسخه هاى كتابخانه آية اللّه مرعشى معرفى شده است , و
مقابله آن در سال 1132 انجام پذيرفته است ((360))
.
آقـاى اشـكـورى در تـراجـم الـرجـال مى نويسد: ((او فرد فاضل و جامع علوم ادبى و ديگر معارف
اسلامى , و مشتغل به تفسير و علوم قرآن كريم , از اعلام اوايل قرن دوازدهم هجرى مى باشد.
از ديگر تاليفات او, القراات مى باشد ((361))
.
در فهرست كتابخانه آية اللّه مرعشى , در مقام معرفى اين تفسير آمده است :((در اين تفسير مزجى ,
بـيـشـتر به روايات و احاديث اهل بيت (ع ) نظر داشته , واختلاف قرائات و مسائل ادبى و مانند اين
مطالب را تا آنجا كه براى فهم معانى آيات قرآن ضرورت دارد, مى آورد((362)).
422تا424 ـ تفاسير سيد نعمة اللّه جزايرى .
(متوفى 1112 ه ق ). مـؤلـف آنـهـا, عالم محقق و متتبع شهير, محدث خبير, اديب بزرگ , سيد نعمة اللّه بن عبداللّه بن
مـحـمد موسوى جزايرى شوشترى (متوفى 1112), يكى از اعلام درخشان اواخر قرن يازده , و اوايل
قرن دوازدهم هجرى مى باشد.
مـؤلـف مـحـتـرم آن , مشهورتر از آن است كه به معرفى وى پرداخته شود,چون او با آثار روشن و
تاليفات مفيد خود, در اغلب مجامع علمى اشتهار تام دارند.
فقط در زمينه تفسير و علوم قرآنى , آثار او را ذكر مى كنيم :.
او داراى چند اثر قرآنى است , كه معروف ترين آنها ((عقود المرجان في تفسير القرآن )) مى باشد, كه
بنا به درخواست شاهزاده محمد على ميرزا حاكم شوشتر, و پيرامون آيه شريفه (ان اللّه يامر بالعدل
و الاحسان ) (سوره نحل , آيه90 ) نوشته شده است .
اين تفسير بزرگ , و داراى هفتاد هزار بيت مى باشد.
اين تفسير, يك نوع تفسير مزجى مختصرى است , با ذكر مسائل مهم قرائت و تراكيب نحوى , و آنچه
در تـفسير و تاويل آيات بدان احتياج مى باشد, بااستناد به احاديث اهل بيت (ع ), با ذكر نام منبع , و
نقل گفتارهاى بزرگان تفسيرى .
اين تفسير نخست در حاشيه قرآن نوشته شده بود.
گـويـا شـاگرد مؤلف ,ملا محمد بن على نجار شوشترى , آن را در 3 جلد تدوين و مستقل نموده
است .
نـسـخـه حاضر معرفى شده در فهرست كتابخانه آية اللّه مرعشى , ج 22 , تحت كد8677 , از سوره
فاتحه تا پايان سوره برائت ادامه دارد.
آغاز آن : ((الحمد للّه و صلى اللّه على محمد و اهل بيته الطاهرين (ع ) لما وفق اللّه سبحانه لما اردنا
تاليفه من شرح التهذيب و الاستبصار و شرح كتاب التوحيدللصدوق )).
نسخ كتاب در سال 1277 در 194 برگ 25 سطرى انجام پذيرفته است .
((363))
.
مؤلف آن :.
مـرحـوم سيد نعمة اللّه جزايرى كه از شاگردان علا مه مجلسى و مرحوم فيض كاشانى بوده است ,
در تنظيم اين تفسير از روش اخباريها پيروى و تاسى نموده است .
از مـراكـز نـگـهـدارى ايـن تـفـسير, شوشتر, نسخه خطى متعلق به حاج محمد على روضه خوان
مى باشد ((364))
.
گفتار بزرگان :.
مـرحـوم شيخ حر عاملى كه معاصر او بوده است , در حق او مى نويسد:((عالم محقق , علا مه جليل القدر, مدرس عالى مقام .
او از معاصرين ما مى باشد.
آثـار و تاليفاتى دارد, كه از آنها شرح تهذيب , حواشى استبصار, حواشى جامى ,شرح الصحيفه , شرح
تـهـذيب النحو, منتهى المطلب فى النحو, و كتابى در حديث دارد, به نام الفوائد النعمانية , غرائب
الاخبار و نوادر الاثار, و كتاب الانوارالنعمانية , و كتابى در فقه به نام هدية المؤمنين , و ((365))
.
صـاحـب ريـاض العلما, يكى ديگر از معاصران او كه مدتى نيز با او دراصفهان و مشهد هم جليس و
هم سفر و هم مباحثه بوده اند, پس از فوت دوست خود, كتابهاى او را ديده است .
با تفصيل بيشترى به زندگى او پرداخته است , واز كتابهاى او نام مى برد.
از آن مـيـان مى نويسد: ((او كتاب تفسيرى دارد كه برحواشى قرآن مجيد نوشته است , كه بيش از
هفتاد هزار بيت مى باشد آنگاه به تاريخ وفات او اشاره مى كند, و گويد: ((او در حدود 1101 تقريبا از
دنـيـا رفـت اين دو كلمه ((حدود)) و ((تقريبا)) نشان مى دهد كه او دقيقا از تاريخ وفات دوستش
اطلاع نداشته است .
و در ذيـل مـطالب مى نويسد: ((تفسيرى كه برحاشيه قرآن نوشته است , عقود المرجان في تفسير
القرآن مى باشد, كه به سبك عجيب نگاشته اند((366)).
صـاحب روضات الجنات مى گويد: ((او از اعاظم علماى متاخره است , ويكتا در علوم ادب , فقه و
حديث بود.
از كتابهاى تفسيرى او النور المبين في قصص الانبيا و المرسلين در يك مجلد مى باشد ((367))
.
صـاحب روضات مى افزايد: ((يكى ديگر از تاليفات او, تعليقه بر زبدة البيان في احكام القرآن , تاليف
ملا احمد اردبيلى مى باشد((368)).
پس بنا به اين اظهارات متعدد, مرحوم سيد نعمة اللّه جزايرى داراى سه اثر تفسيرى مى باشد:.
1 ـ عقود المرجان في تفسير القرآن , هفتاد هزار سطر.
2 ـ النور المبين في قصص الانبيا و المرسلين , در يك مجلد بزرگ .
3 ـ تعليقه بر زبدة البيان محقق اردبيلى (آيات احكام ).
به اين ترتيب او يكى از پركارترين علماى شيعه در ارتباط با تفسير قرآن مجيد مى باشد.
وفات او:.
صـحـيـح تـرين تاريخ در وفات او, همان قول صاحب روضات , به نقل از سيدعبداللّه نوه محترم او
مـى بـاشد, كه مى گويد: ((پدرش در شب جمعه , 26 شوال 1112پس از دو سال از رحلت استادش
علا مه مجلسى از دنيا رفت ((369)).
425 ـ حاشيه خلخالى اصفهانى تفسير بيضاوى .
(متوفى حدود 1115 ه ق ). مؤلف آن , مولى على قلى بن محمد خلخالى (متوفى 1115), يكى از علما ومفسرين قرن دوازدهم
هجرى مى باشد.
صـاحـب رياض العلما, او را با فاضل نحوى و اديب شاعر و منشى بودن توصيف مى نمايد, و گويد:
((او در هـمـيـن ايـام نـزديـك در اصـفـهان از دنيا رفته است , پس از آنكه مدت طولانى گرفتار
بيمارى استسقا (مرض قند) گشته بود.
او يكى از مشاهير ادبى آشنا به علوم بود.
ازتاليفات او: حاشيه بر تفسير بيضاوى , حاشيه بر شافيه ابن حاجب در علم صرف مى باشد, كه تا به
مبحث وقف رسيده است , توقف نموده است ((370))
.
مـرحـوم صاحب الذريعه در ذيل معرفى صاحب رياض مى نويسد: ((ظاهرااو يكى از افراد مستعد و
پيشرفته در مدرسه شيخ لطف اللّه در اصفهان بود.
او ازشـاگـردان مـحـقق حاج آقا حسين خوانسارى , و حكيم مولى شمس الدين گيلانى بوده اند,
آنـچنان كه مولى محمد زمان بن كلو على تبريزى در كتاب فرائد الفوائدنوشته اند, و او متاخرتر از
مولى على قلى بن قرچغاى خان , مؤلف احيا الحكمة ,و الايمان الكامل مى باشد.
هـمچنين متاخرتر از مولى على قلى نطنزى , حكيم صوفى اشراقى است , كه صاحب رياض او را از
علماى نزديك به عصر خويش ياد كرده است ((371))
.
426و427 ـ تفاسير محمد فيض علم الهدى .
(متولد 1039 ـ متوفى بعد از 1115 ه ق ). مـؤلـف آن , نـجل زكى فيض كاشانى , عالم بزرگوار, مفسر عاليقدر, مرحوم علم الهدى محمد بن
مرتضى فيض , (متوفى بعد از 1115), يكى از اعلام بارز قرن دوازدهم هجرى مى باشد.
او كه كمالات و تحصيلات خود را پيش پدردانشمندش ملا مرتضى فيض كاشانى , و مادر فاضله و
عـارفـه اش تـلـمـذ نموده است , و به مراتب عاليه كمالات و معارف نائل , و در علم و دانش گوى
سـبقت رااز همگنان برده است , آثار و تاليفات نيكو و ماندگارى از خود به يادگار گذاشته است ,
كه دو مورداز آنها مربوط به تفسير و شناخت معارف قرآن مجيد مى باشد:.
1 ـ تفسير عربى المعين : در نهايت ايجاز و اختصار, به حدى كه مختصرتر ازتفسير جلالين و تفسير
شبر مى باشد.
درذيل هر آيه اى , آنچه از ائمه اطهار (ع )آمده است , وارد نموده است .
مـرحـوم عـلا مـه مـجـلسى به اين تفسير شريف تقريظنوشته است , كه سرآغاز آن چنين مى باشد:
((الحمد للّه الذي جعل القرآن وسيلة لنا الى اشرف منازل الكرامة , و سلما نعرج به الى محل السلامة
)).
نسخه اى از اين تفسير در كتابخانه عمومى آية اللّه مرعشى (قدس سره ) درقم , و نسخه اى ديگر به
خط ملا محمد صالح بن محمد حسين كاشانى , كه كتابت آن در سال 1214 بوده است , در كتابخانه
اهدائى مرحوم مشكوة در دانشگاه تهران مى باشد.
تـفـسـير فوق , تفسير تمام آيات قرآن مجيد مى باشد, كه فراغت از تاليف آن در سال 1090 رخ داده
است .
نـسخه ديگرى از آن , در كتابخانه آستان قدس رضوى مى باشد, كه فراغت از پاكنويسى آن در سال
1106 رخ داده است ,آنچنانكه خود مؤلف اظهار داشته است .
مولف محترم , در تاريخ 1114 اجازه اى به فرزندش بها الدين محمد بن نورالدين نگاشته است .
2 ـ تفسير فارسى المبين : آن هم مانند تفسير عربى المعين , در نهايت ايجاز واختصار مى باشد.
نسخه اى از آن در كتابخانه آستان قدس رضوى موجودمى باشد.
سـرآغـاز اين تفسير اينگونه شروع مى شود: ((بعد از اداى شكر نعماى بى منتهاى الهى و اهدا درود
نامنتهاى به روح و روان حضرت رسالت پناهى .
مـرحـوم آيـة اللّه مـرعـشـى در پـيـشـگفتارى كه بر كتاب ((معادن الحكمة ))دارند, مى نويسند:
((نـسـخـه اى از ايـن تـفسير را پيش حجة الاسلام حاج شيخ محمود سالك كاشانى , نزيل اصفهان
حرسه اللّه تعالى ديده است .
ديگر آثار و تاليفات :.
او هم همانند مرحوم فيض كاشانى , داراى قلم سيال و روان بوده است .
آثـار مـتـعـدد تاليفى از خود به يادگار گذاشته است كه نوعا در زمينه اخبار واحاديث اهل بيت
عـصـمت (ع ) مى باشد كه اسامى برخى از آنها به اين ترتيب مى باشد: نضد الايضاح ـ زبور الهى فى
الادعية ـ معادن الحكمة في مكاتيب الائمة (چاپ جامعه مدرسين قم تحت شماره 432) ـ منتخب
التصانيف ـ روح الارواح وحياة الاشباح (در ادعيه ) ـ النخبة (در فقه ) ـ ادب الدعا في فضيلة الدعا
ـالنوادر و.
تـفـصيل تاليفات و آثار او كه بيش از 72 عنوان مى باشد, در پيشگفتارمعادن الحكمة , به قلم فقيه
علم و ادب , مرحوم آية اللّه مرعشى آمده است .
طالبين تفصيل به آن كتاب مراجعه فرمايند.
او خط زيبا داشته است , و بسيارى از مسودات به دست خود اوست ((372))
.
چاپ و استخراج جديد المعين :.
خـوشـبـخـتـانـه تـفسير فشرده المعين , تاليف مولى نورالدين محمد بن مرتضى كاشانى , اخيرا با
تـصـحـيـح و تـنـقيح محقق محترم , آقاى حسين درگاهى , تحت اشراف آقاى حاج سيد محمود
مـرعـشـى , در سرى انتشارات كتابخانه مرعشى (قدس سره ) در سه مجلد زيبا و نفيس , در 1760
صفحه چاپ و انتشار يافته است .
شرح حال و توضيحات مفسر و معرفى كامل و مستوفى در پيشگفتار آن آمده است , كه ما را بى نياز
از نقل و بازگويى آنها مى نمايد.
مـصـحح محترم از روى نسخه هايى , به ويژه نسخه محمد تقى سمنانى كه در سال 1282 به تحرير
آن اقدام شده است , اين تفسير را تصحيح نموده است .
مـؤلف محترم , در آغاز كتاب ازاهميت قرآن و توصيه هاى مربوط به تمسك به آن را به ميان آورده
است , و روش تفسيرى خود را كه همان ابتنا بر ماثور و منقول از اهل بيت اطهار (ع ) مى باشد,بيان
مى دارد.
او نخست آيات را مى آورد, و آنگاه به صورت اختصار و موجزشرح مى دهد ((373))
.
گفتار خود مؤلف :.
خـود مـؤلـف در پـيشگفتار خويش , هدف از تاليف تفسير را اينگونه شرح مى دهد: ((تفسير صافى
مرحوم فيض , مشتمل بر بسط و اطناب بود كه ضبط وحفظ آن بر خواننده مشكل مى آفريد.
بـه خاطرم رسيد, از آن كتاب تفسيرى رابرگزينم كه كمك و معين آن در فهم آيات بوده باشد, و
در اكثر مسائل مهم , وافى به مقصود شود.
مـن در اين تفسير آنچه از طريق اهل بيت (ع ) وارد شده است ,ذكر مى كنم , و از سخنان مفسران ,
قولى را كه استوار و محكم باشد مى آورم .
پـس خـداوند متعال به اين كار توفيق دارد, و نام آن را ((معين تالى )) برگزيدم , و آن رامنتخب و
برگزيده خود در تلاوت قرار دادم .
و شكر خدا را است كه تعدادسطرهاى آن به دوازده هزار سطر بالغ مى گردد.
او عـلاوه بـر تـفـاسـير دوگانه فوق , كار قرآنى ديگر نيز دارد كه آن تعليقه برتفسير صافى فيض
كاشانى مى باشد ((374))
.
428 ـ تفسير السطانى .
(زنده در سال 1115 ه ق ). مـؤلـف آن , آقا محمد رضا بن مهدى بن محمد باقر شريف سبزوارى (زنده در سال 1115), يكى از
اعيان تفسيرى اوايل قرن دوازدهم هجرى مى باشد.
ايـن كـتاب ترجمه و تفسير سوره مباركه كهف است , كه به فرمان سلطان حسين صفوى به رشته
تحرير درآمده است .
مـؤلـف مـحترم آن , پس از طرح ديباچه , و ذكر اخبار و احاديث در خواص اين سوره , عين سوره را
مى آورد, وآنگاه به ترجمه تحت اللفظى هر كلمه , زير آن , سپس به توضيح و تفسير هر آيه به كمك
اخبار و احاديث مى پردازد.
به اين ترتيب در تاريخ 1115 به پايان مى برد.
نـسـخه اى از اين تفسير به خط نسخ و ترجمه فارسى , تحت شماره 1461وقف نائينى در كتابخانه
آستان قدس رضوى موجود مى باشد.
429 ـ تفسير خاتون آبادى .
(متولد 1031 ـ متوفى 1116 ه ق ). مـؤلـف آن , مـير محمد اسماعيل بن مير محمد باقر خاتون آبادى اصفهانى (متوفى 1116), يكى از
اعيان تفسيرى اوايل قرن دوازدهم هجرى مى باشد.
او كه مدرس در جامع عباسى اصفهان بود, پس از فوت او, پسرش محمدباقر جاى او را گرفت .
او تفسيرى در 14 مجلد بزرگ دارد.
شـرح حـال او رامـرحـوم شـيـخ عـبدالنبى قزوينى در تتميم الامل آورده است , و گويد: ((او را
شرحى بر اصول كافى در يك مجلد ضخيم مى باشد.
مرحوم سيد عبداللّه جزايرى دراجازه خود, او را از اساتيد جدش محدث جزايرى دانسته است .
شرح حال او درجامع الرواة , و در وقايع السنين , و در وفيات العلما آمده است .
چون سيد درالروضات از آن منابع نقل مى كند.
پسرش امير محمد باقر, استاد سلطان حسين صفوى بود, و نوه اش سيدمحمد بن مير محمد باقر,
اجـازه اى بـه مـيـرزا ابـراهيم قاضى نوشته است , و در آن ذكر نموده است كه جدش از سيد ميرزا
جزايرى روايت مى كند, كه او از مشايخ علا مه مجلسى بود ((375))
.
عـلامـه جـزى در كـتـاب تـذكرة القبور از او ياد كرده است , و از تفسيرچهارده جلدى او نام برده
است ((376))
.
گفتار طبقات الاعلام :.
مـرحـوم علا مه تهرانى در اعلام الشيعه نيز از او ياد مى كند, و مى نويسد:((خاندان خاتون آبادى از مدرسين محترم اصفهانى بوده اند((377)).
وى هـمچنين در الكواكب المنتشرة مى نويسد: ((ايشان بنا به اظهار مطلعين از علماى مشهور به
فضل , و معروف به تحقيق و تدقيق بوده اند, ولى سطح فكرشان در حد متوسطى بود.
او تفسير بزرگى در 14 مجلد دارد.
احفاد ونوادگان او, به ((سادات پاى قلعه )) معروف هستند.
آنان اشراف و اعيان اصفهان ,و متوليان مدرسه چهارباغ اصفهان مى باشند.
وى داراى آثـار و تـالـيـفـاتى است كه يكى از آنها: شرح اصول كافى (الذريعه , 13/304), حاشيه بر
الـهـيات اشارات (الذريعه , 6/110 , كد 593) رجال و رسائل (الذريعه , 10/96 و 254) حديث عمران
الـصـابـي (الـذريعه , ج 13 , كد معرفى 713) نوروزيه (الذريعه , 24/381 ,كد 2051) در اين كتاب ,
تاريخ نوروز را توسط معلى بن خنيس از امام صادق (ع ) آورده است ((378))
.
وفات او در سال 1116 رخ داد, و در تخت فولاد, تكيه خاتون آباديهاى اصفهان مدفون شد.
430 ـ تفسير احمد بن عبداللّه بحرانى .
(متوفى 1118 ه ق ). مـؤلـف آن , مـولـى احـمد بن عبداللّه بن احمد بن اسماعيل بحرينى (متوفى1118 ), يكى از اعلام
تفسيرى قرن دوازدهم هجرى مى باشد.
او را رساله اى در آيات ناسخ و منسوخ مى باشد, هرچند شناخت كافى و كامل از آن نداريم .
بحرانى منسوب به بحرين است كه در مقام نسبت , ((بحرانى )) گفته مى شود ((379))
.
431 ـ تفسير كاشفة الغواشى زاهدى گيلانى .
(متوفى 1119 ه ق ). مؤلف آن , مرحوم شيخ ابراهيم بن عبداللّه بن عطا اللّه زاهدى گيلانى (متوفى 1119), يكى از اعلام
تفسيرى قرن 12 هجرى , و عموى شيخ محمدعلى , معروف به حزين مى باشد.
مـرحوم مدرس صاحب ريحانة الادب , در مورد او مى نويسد: ((وى يكى از افاضل متبحرين علماى
امـاميه در اوايل قرن دوازده هجرى مى باشد, كه جامع علوم دينيه , و مظهر معارف يقينيه , حاوى
كمالات صوريه و معنويه , و مؤيد به تاييدات الهيه بودند.
از تاليفات او: 1 ـ توضيح كتاب اقليدس .
2 ـ حـاشـيـه بر كتاب المختلف علا مه , كه نامش رافع الخلاف يا رافعة الخلاف است 3 ـ حاشيه بر
تفسير كشاف , كه نامش كاشف يا كاشفة الغواشى است .
4 ـ القصائد الغرا فى مدح آل العبا مى باشد.
وى در سال 1119 در لاهيجان از دنيا رفت ((380))
.
432 ـ تفسير آيات الاحكام موسوى عاملى .
(زنده در سال 1120 ه ق ). مـؤلـف آن سـيـد محمد بن سيد على بن سيد حيدر موسوى عاملى , (زنده درسال 1120), يكى از
اعلام تفسيرى قرن دوازدهم هجرى مى باشد.
ايـن تـفـسـيرشريف با گستردگى معلومات , و با وفور اطلاعات مؤلف بر مذاهب عامه وخاصه , و
تحقيق اقوال و تتبع آرا, روش بسيار شايسته و نيكويى را پيش گرفته است .
او در زمينه اغلب علوم و معارف , به بحث و فحص پرداخته است .
از اين رو, تفسير او شامل مباحث كافى و شافى در تمام رشته ها مى باشد, به ويژه آنكه باعلماى عامه
مباحث و گفتگوهاى سازنده اى را انجام داده است .
مؤلف محترم اين كتاب را جهت سلطان حسين صفوى تاليف نموده است ((381))
.
گفتار صاحب اعلام الشيعه :.
صـاحب اعلام الشيعه شرح حال او را آورده است , ولى حقيقت آن است ,آنچنان افراد معرف او را با همديگر خلط نموده است , كه نمى توان مطلب جامع ودرستى را به دست آورد.
خـلاصـه اش ايـن است : ((او از افرادى است كه در سفرحج 1089 به عنوان يادگارى , چند حديث
نـبـوى را در دفـتـر محمد باقرنيشابورى صاحب مشارق الانوار (متوفى 1143) نگاشته است , ولى
گمان مى روداو برادر سيد محمد باقر بوده است , نه خودش از اين سرى ((382)).
به نظر مى رسد با توجه به اهدا كتاب به سلطان حسين , كه ايام سلطنت اوبين 1105 تا 1135 بوده
است , او از افرادى بوده باشد كه در آن دهه هاى 2 و 3و 4 حيات داشته است .
مى توان زنده در 1120 را در حق او به كار برد, تا تحقيق كامل و جامعى صورت پذيرد.
433 ـ تفسير شيخ احمد حر عاملى .
(متوفى 1120 ه ق ). مؤلف آن , عالم عامل , مرحوم شيخ احمد بن حسن بن على حر عاملى مشغرى (متوفى 1120), يكى
از اعلام تفسيرى قرن دوازدهم هجرى مى باشد.
او كـه بـرادر صـاحب وسائل الشيعه (متوفى 1104) مى باشد, فردى فاضل و عالم صالح و عارف به
تاريخ و ادب و هنر مى باشد, كه پس از فوت برادرش درمشهد, شيخ الاسلام مشهد مقدس رضوى
(ع ) شده , و تا سال 11120 در قيدحيات بوده است .
گفتار صاحب اعلام الشيعه :.
وى مى نويسد: ((او از اكابر علماى دوران صفوى بوده است , و همانندبرادرش محمد بن حسن , به ((حر)) موصوف مى باشد.
فردى فاضل , صالح , عارف به تواريخ و سيره ها بود.
بـعـد از بـرادرش شـيخ الاسلام مشهد مقدس رضوى گرديد, و در سال 1115 به امر شاه سلطان
حسين صفوى , به اصفهان دعوت شدو تا سال 1120 در قيد حيات بوده است .
از تاليفات او:.
1 ـ تفسير قرآن كريم .
2 ـ تاريخ صغير.
3 ـ تاريخ كبير.
4 ـ جواهر الكلام فى الخصال المحمودة فى الانام .
5 ـ حاشيه مختصر النافع ((383))
.
صاحب امل الامل در حق برادرش گفته است : ((او فاضل صالح و عارف به تاريخ مى باشد.
او كتاب تفسير قرآن مجيد, و تاريخ بزرگ و تاريخ كوچك وحاشيه المختصر النافع , و كتاب جواهر
الكلام فى الخصال المحمودة فى الانام رادارد ((384))
.
مرحوم شيخ حر عاملى , از تفسير او نام مى برد, بى آنكه به كيفيت تفسير وروش و حدود آن اشارتى
كرده باشد.
گفتار صاحب رياض :.
مرحوم افندى اصفهانى در كتاب خود, شرح حال او را آورده است , وگويد: ((شيخ احمد بن حسن بن على بن محمد بن حسين حر عاملى مشغرى , برادرشيخ محمد حر مشهور )).
آنـگـاه سـخـن بـرادرش را در حق او از كتاب امل الامل وى مى آورد, سپس در مورد لقب ((حر))
مى نويسد: ((حر با ضم حا مهمله , و تشديد را, لقب اين سلسله مى باشد.
شايد آنان از اولاد حر شهيد بوده باشند, آنچنان كه برخى ازمورخين نوشته اند ((385))
.
او هـم در مـورد تفسير توضيحى نداده است , و ما به استناد سخن اين سه بزرگوار, تفسير او را در
عداد تفاسير شيعه آورديم .
434و435 ـ تفاسير آقا هادى , مترجم مازندرانى .
(متوفى 1120 ه ق ). مـؤلـف آن , فنان و خطاط معروف , آقا هادى , معروف به مترجم , نواده دخترى مجلسى , فرزند ملا
محمد صالح بن احمد مازندرانى (متوفى 1120) يكى ازاعلام قرن دوازدهم هجرى مى باشد.
او كه در كنف عنايت پدر دانشمند و مادر عالمه و فاضله , بانو آمنه بيگم دختر مجلسى اول (متوفى
1070) پـرورش و تربيت يافته است , در ابتداى امر به عنوان خطاط ماهر و مشهور درخشيده است ,
كـه نمونه هاى خط خوش او را دركتاب احوال و آثار خوشنويسان , تاليف دكتر بيانى , و اطلس خط
تـالـيف حبيب اللّه فضايلى مى توان پيدا نمود, در مراحل بعدى با ترجمه و تاليف كتاب اشتهار يافته
اسـت , و آثـار متعددى در اين زمينه از خود به يادگار گذاشته است ,كه از ميان آنها دو اثر قرآنى
دارد:.
1 ـ حاشيه بر تفسير بيضاوى (الذريعه , ج 6 , كد 215).
2 ـ ترجمه كامل قرآن (الذريعه , ج 4 , كد 606).
علاوه بر آن دو, آثار متعدد تاليفى دارد كه طالبين به منابع تفصيلى مراجعه خواهند نمود ((386))
.
گفتار صاحب ادبيات استورى :.
در اين كتاب آمده است : ((آقا محمد هادى , معروف به مترجم , ابن ملا صالح مازندرانى كه به سال چ1120 برابر سنگ نبشته خاكجاى او درگذشته است .
(الذريعه , ج 4 , ص 127) (مقابله شود: با الذريعه , ج 2 , ص 420 , كد 1660 كه در آنجا گفته است :
او هنگام يورش افغانيها پيرامون سال 1134 - 1721 م مرگ او رخ داده است .
) ترجمة القرآن او, ترجمه اى از قرآن كريم مى باشد.
دركرمانشاه , نسخه خطى از آن محمد على تاجر اصفهانى , نوشته شده در سال 1115يافت مى شود
(الذريعه , ج 4 , ص 127 , كد 606) ((387))
.
گفتار صاحب ريحانة :.
صـاحب ريحانة الادب در حقش مى نويسد: ((آقا هادى , فرزند مرحوم ملا محمد صالح مازندرانى , عالمى است اديب , فاضل , مقدس جليل , از مشاهيرفضلا و فقها, مادرش آمنه بيگم (فاضله عالمه )
بود.
به جهت ترجمه قرآن مجيد,لقب مترجم را نيز داشته است .
از تاليفات اوست : 1 ـ ترجمه فارسى قرآن مجيد, باضبط شان نزول و نيك و بد استخاره هاى آيات .
2 ـ حـاشـيه بر تفسير انوارالتنزيل قاضى بيضاوى (به فارسى ) 3 ـ حاشيه مواريث قواعد علا مه 4 ـ
الحدودو الديات (به فارسى ) 5 ـ شرح فارسى حاشيه ابن حاجب (كه به چاپ هم رسيده است .
) 6 ـ شـرح شـرح شمسيه به فارسى 7 ـ شرح صحيفه سجاديه به فارسى 8 ـ شرح قواعد علا مه 9 ـ
شرح كافيه ابن حاجب به فارسى 10 ـ شرح معالم الدين در اصول به فارسى .
وفات آقا هادى به سال 1120 در اصفهان واقع شد, و نزد قبر والد معظم خويش مدفون گرديد.
در كتاب قصص العلما, نظير سكته صاحب مجمع البيان رادر حق او, نسبت به ترجمه قرآن مذكور
داشته است ((388))
.
436 ـ عرش سما التوفيق مير حسيب اصفهانى .
(متوفى 1121 ه ق ). مـؤلف محترم آن , مير سيد محمد عبدالحسيب , (متوفى 1121) يكى ازنوادگان مرحوم ميرداماد,
فـيـلـسوف عظيم الشان , داماد مرحوم محقق كركى , ويكى از اعيان تفسيرى قرن دوازده هجرى
مى باشد.
ايشان از علما و دانشمندان دوره صفوى بوده , و به اقامه جماعت درمسجد جامع اصفهان اشتغال
مى ورزيده است .
او صـاحب كتاب ((مناهج الشارعين )) و ديگر تاليفات اسلامى است , و از علا مه مجلسى هم اجازه
روايتى دارد.
آثار و تاليفاتى از خود به يادگار گذاشته است كه برخى از آنها به
اين ترتيب مى باشد:. |