و همچنين آيات نفى شريك كه به برهان تمانع اشارت دارد.
علاوه بر اين , پاره اى اشارتهاى علمى در مورد برخى اسرار طبيعى جهان , كه روزگارى نهفته بود, و امروزه آشكار شده يا آشكار خواهد شد, در آياتى از قرآن كريم وجود دارد .
در نتيجه كشف مفاهيم دقيق اين آيات , بيشتر به آگاهيهاى علمى و فلسفى ثابت شده بستگى دارد.
صلاحيت مفسر
راغـب اصـفـهانى - در مقدمه تفسير خود - براى احراز صلاحيت مفسر, تا بتواندبه حقائق عاليه و تعاليم راقيه قرآن دست يابد, شرايطى ياد نموده , كه خلاصه آن را در اينجا مى آوريم : او مـى گـويـد: در راه رسـيـدن به مفاهيم عاليه قرآن , شرائطى لازم است .
عمده شرائط ايمان و اسلام است كه در قرآن به عنوان علم و عمل از آن ياد شده :الذين آمنوا وعملواالصالحات طوبى لهم وحسن مب (رعد: 29) (كـسانى حقايق را دربرمى گيرند, و زندگى آنان پيوسته شكوفنده است , كه علم وعمل را قرين يكديگر قرار داده اند.) دستيابى به اينگونه علم نافع و عمل صالح جز با به دست آوردن اين مراتب علمى و موهبتى ميسر نيست :
1 - علوم لفظى : لغت و ادبيات گسترده عرب .
2 - علوم عقلى : منطق , فلسفه , كلام و اصول .
3 - علوم قرآنى : معرفت اسباب نزول , قرائات , ناسخ و منسوخ , محكم و متشابه و غيره .
4 - علم شريعت : فقه كامل , در ابعاد گوناگون عبادى , نظامى , سياسى واقتصادى .
5 - علم آثار: آثار و سنن وارده از پيغمبر اسلام و صحابه كبار و ائمه اطهار وتابعين كه سلف صالح ايـن امـتـنـد, و بـسـيـارى از معضلات قرآن به دست اينان گشوده شده .
اولئك الذين هدى اللّه فـبـهـديهم اقتده (انعام : 90) (اينان كسانى هستند كه هدايت شده و مورد عنايت پروردگار قرار گرفته اند .
راه آنان رابپوى ). ((13))
تفسير به راى
تفسير به راى چيست كه مورد نكوهش قرار گرفته .
راغب اصفهانى گويد: تفسير به راى آنگاه است كه شرايط ياد شده , مخصوصااخلاص عمل در كار نباشد.
پيش از آنكه تفسير به راى را معنى كنيم , لازم است نمونه هايى از روايات مربوط به آن را بياوريم : 1 - شيخ ابوجعفر صدوق از مولا اميرمومنان (ع ) روايت كرده است كه : قال رسول اللّه (ص ): قال اللّه جل جلاله : ما آمن بى من فسر برايه كلامى ((14)) .
(به خدا ايمان ندارد, كسى كه كلام خدا را صرفا با راى خود تفسير كند.)
2 - ابوالنصر عياشى از امام صادق (ع ) روايت مى كند كه : من فسر القرآن برايه فاصاب لم يوجر وان اخطا كان ائمه عليه .
((15))
(هـر كـه قـرآن را به راى خود تفسير كند, اگر درست آيد, اجر و پاداشى ندارد و اگرنادرست آيد گناه آن بر عهده وى است ).
3 - شهيد ثانى زين الدين عاملى از پيامبر اكرم (ص ) روايت مى كند: من تكلم فى القرآن برايه فاصاب فقد اخطا. ((16))
(هر كه در قرآن , از پيش خود سخن گويد, حتى اگر درست آيد, باز هم خطاكرده ).
4 - باز روايت كند از آن حضرت : من قال فى القرآن بغير علم فليتبوا مقعده من النار.
(هـر كـه در قرآن سخنى گويد كه از روى آگاهى نباشد, هر آينه بايستى جايگاه خود را در دوزخ استوار كند.) نظر بزرگان , در شرح و تبيين اينگونه احاديث , به دو جهت معطوف گرديده :
1 - كـسانى كه داراى مكتب و آرمان خاصى هستند گاه درصدد مى آيند تا قرآن را طبق دلخواه و آرمـان خـاص خـود تـوجـيه و تاويل نمايند .
هدف اصلى چنين اشخاصى مشروعيت دادن به راى خويش است .
اينگونه افراد در پى آن نيستند كه واقعا قرآن را تفسير كنند, يعنى به دنبال آن نيستند كه قرآن چه مـى گـويـد, يـا در قرآن چه حقايقى نهفته است , بلكه در اين انديشه اند تا به هر قيمتى كه هست , مـكـتـب و مـذهـب خود را توجيه كنند, و به آن لباس مشروعيت بپوشانند, لذا به اين در و آن در مى زنند تا از گوشه و كنار كتاب و سنت اشارتهايى بيابند كه هدفشان را تامين كند, گرچه با زور و تكلف اين كارانجام شود.
ايـنان در پى آنند تا راى خود را بر قرآن تحميل كنند, كه اين خود خيانتى است به قرآن و تجاوزى است ناروا به ساحت قدس كلام الهى .
در ايـن زمـيـنـه گاه ممكن است سونيتى هم در كار نباشد, يا احيانا حسن نيت باشد, مانند اينكه عـارف و مـرشـدى در مـقـام نصيحت و ارشاد و مبارزه با نفس اماره , اشاره به قلب خويش كند و بـگـويـد: اذهـب الى فرعون انه طغى ...
((17))
ومنظور او اين باشد كه موسى عقل و خرد بايد به سـوى فـرعـون هوى و هوسهاى سركش بشتابد, باشد كه رام گردد و سر فرود آورد: لعله يتذكر اويخشى ... ((18)) .
در عـيـن حـال , اين تفسير چون دستبرد به حريم امن الهى است , اشتباه است , وراهى است كه به گـمـراهـى مـى انـجامد .
الذين ضل سعيهم فى الحياه الدنيا وهم يحسبون انهم يحسنون صنعا.
(كهف , 18 : 104) (كسانى در اين جهان به گمراهى مى روند, ولى گمان مى برند كار نيكو انجام مى دهند.)
2 - تكروى در اين راه پرفراز و نشيب , از خطر سقوط و گمراهى در امان نيست .
قرآن كتابى است كه در رهنمودهاى خود بر بسيارى از دلائل عقل و نقل وشواهد و آثار تكيه كرده و بدون دستيابى به اين دلايل , امكان رسيدن به سرمنزل مقصود و فهم درست ايات آن بسى دشوار مى نمايد.
عـلم تفسير, مانند ديگر علوم , از نقطه صفر آغاز شده , مراحلى طى كرده ,بزرگان و دانشمندانى در ايـن راه صـرف وقت كرده اند, دقت و تحقيق نموده اند,اندوخته هاى فراوانى براى آيندگان به وديـعـت گـذارده انـد .
شتابزدگى و ناديده گرفتن آن همه آثار و افكار گرانبها, ناپختگى كار را نشان مى دهد.
آرى بـسـيـارى از نكات و رموز قرآن , به دست تواناى متفكرين و صاحبنظران اصيل و كهن جهان اسـلام , بـاز و گـشـوده شـده , ذخائر سرشارى در اين زمينه , درنوشته ها و كتابهاى تفسيرى , در اختيار داريم كه مراجعه نكردن به آنها موجب دوباره كارى و هدر دادن نيروهاى فراوانى مى شود.
لذا, تكروى در اين راه , و رهسپار شدن بدون كمك و همراه , بيهوده رفتن است .
در ايـن زمـيـنـه , مـولا امـيـرمـومـنـان فرموده اند: اياك ان تفسر القرآن برايك , حتى تفقهه عن العلما... ((19)) .
(بـرحـذر بـاش تـا تـنـها با راى خود, قرآن را تفسير ننمايى , مگر آنكه با دانشمندان نشسته از آنان بهره مند گردى ).
و نـيـز فرموده : من استبد برايه هلك .
(هر كه استبداد راى به خرج دهد, و به آراى ديگران وقعى ننهد, هر آينه در وادى ضلالت نابود گشته ).
امام ابوجعفر باقر (ع ) مى فرمايد: گاه ممكن است از آيه اى برداشتى كنى كه مايه نابودى و سقوط تو گردد. ((20))