مَثَل‏هاى زيباى قرآن (49)

جعفر سبحانى

بسان كشتزارى استوار و شكوفا

هو الذى اورسل رسوله بالهدى و دين الحق ليظهره على الدين كله و كفى بالله شهيدا.

«او كسى است كه رسولش را با هدايت و دين حق فرستاده تا آن را بر هر دينى پيروز كند، و كافى است كه خدا گواه اين موضوع باشد».

محمد رسول الله و الذين معه اوشداو على الكفار رحماو بينهم تراهم ركعا سجدا يبتغون فضلا من الله و رضوانا سيماهم فى وجوههم من اوثر السجود ذلك مثلهم فى التوارة و مثلهم فى الانجيل كزرع اوخرج شطاه فازره فاستغلظ فاستوى على سوقه يعجب الزراع ليغيظ بهم الكفار وعد الله الذين آمنو و عملوا الصالحات منهم مغفرة و اوجرا عظيما.(فتح / 28-29)

«محمد صلى الله عليه و آله فرستاده خداست و كسانى كه با او هستند در برابر كفار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند، پيوسته آنها را در حال ركوع و سجود مى بينى ، در حالى كه پيوسته فضل خدا و رضاى او را مى طلبند نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است ، اين توصيف آنان در تورات و توصيف آنان در انجيل است ، همانند زراعتى كه جوانه هاى خود را خارج ساخته ، و به تقويت آن پرداخته و محكم شده و بر پاى خود ايستاده است و زارعان را به شگفتى وا مى دارد اين براى آن است كه كافران را به خشم آورد ولى كسانى از آنها را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند خداوند وعده آمرزش و اجر عظيمى داده است ».

تفسير لغات

«سيما»: به معنى علامت و نشانه ، جمله (سيماهم فى وجوههم ) به معنى علامت ايمان آنان در چهره هاى آنها است ، بنابراين بين مضاف «سيما» و مضاف اليه ضمير «هم » واژه «ايمان » مقدر است كه قرينه بر آن دلالت دارد.

3. «شطاو» به معنى «جوانه » است و مقصود هنگامى است كه سنبل ها جوانه زدند و دانه خود را به صورت كوچك خود را نشان مى دهد.

4. «غلظت » ضد «رقت » كنايه از استحكام و استوارى شى ء است .

5. سوق جمع ساق به معنى پا است .

تفسير آيات

آيه نخست درباره نشانه هاى پيامبر سخن مى گويد و او را با دو نشانه معرفى مى كند:

1. خدا او را با آيين حق فرو فرستاده است : هو الذى اورسل رسوله بالهدى و دين الحق .

2. آيين او بر همه آيين هاى جهان غلبه و پيروز گشت : (ليظهره على الدين كله ).

البته مقصود از اين پيروزى ، پيروزى مادى و غلبه در ميدان جنگ نيست بلكه پيروزى حضورى و منطقى است كه روز به روز در جهان در حال گسترش است ، و صورت كامل آن ، كه همه جهان زير پرچم اسلام قرار گيرند، در عصر امام زمان عليه السلام تحقق خواهد پذيرفت .

در آيه دوم در ويژگى هاى ياران رسول خدا سخن مى گويد و او را محور و ديگران را پروانگان شمع وجود او معرفى مى كند، اينك به تفسير جمله هاى متعدد آن مى پردازيم :

(محمد رسول الله ): محمد رسول خداست ، يعنى آن كس كه نويد پيروزى آيين او را داديم ، همان محمد است كه رسول خدا مى باشد.

آنگاه در جمله هاى بعدى به توصيف ياران او و نشانه هاى آنها مى پردازد، و يادآور مى شود: كه در تورات و انجيل آنان به شرح زير معرفى شدند:

الف : و الذين معه اوشداو على الكفار: «ياران محمد كه در برابر كافران سرسختند».

ب : (رحماو بينهم ) در ميان خود مهربانند، كافى است كه بدانيم پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله جامعه با ايمان را در محبت و مهربانى بسان تن واحدى دانسته كه اگر عضوى از آن بيمار شود اعضاى ديگر، از طريق بيدارى و تب با آن همكارى مى كنند.(1)

ج : (تراهم ركعا سجدا): آنان را در حال ركوع و سجود مى بينى و در حقيقت اين ويژگى معرف ظاهر آنها است .

د: يبتغون فضلا من الله و رضوانا آنان پيوسته فضل خدا و رضاى او را مى طلبند يعنى عبادتها و تلاش هاى آنها براى كسب رضاى خداست ».

ه‍: سيماهم فى وجوههم من اوثر السجود: نشانه ايمان آنها در صورتشان بر اثر كثرت سجده نمايان است .

و: ذلك مثلهم فى التوارة و مثلهم فى الانجيل : ويژگى هاى آنان در انجيل و تورات اين چنين وارد شده است :

آنگاه قرآن به بيان تمثيل پرداخته است كه هدف تبيين ياران پيامبر است و آن را مى توان چنين توضيح داد:

ياران محمد پيوسته از نظر قدرت و نيرو در حال تكاملند.

توانمندى آنها مايه خشم كافران گشته است ، زيرا موقعيت خود را در حال زوال ديده ، و اين كه اسلام هرچه زودتر جهان گير خواهد شد.

آنان از نظر تكامل بسان زراعتى مى باشند كه جوانه هاى خود را نشان داده و به تقويت آن پرداخته و محكم شده و بر پاى خود ايستاده است تا آنجا كه كشاورزان را به شگفتى وا مى دارد.

اين قوه و قدرت را به آنان مى دهيم كه كافران را به خشم آورند، خدا به آن كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادند وعده آمرزش و پاداش ‍ بزرگ داده است .

همين طورى كه كرارا يادآور شديم هر تمثيل بر پايه سه اصل استوار است :

مشبه به و مشبه و وجه شبه ، مشبه به همان زراعتى است كه جوانه زده ، و پيوسته در حال رشد و تكامل مى باشد و به قدرى قوى و نيرومند گرديده كه به پاى خود مى ايستد و سرانجام مايه شگفتى كشاورزان مى شود كه ثمره كار خود را به چشم خود مى بينند.

مشبه ، جامعه اسلامى است كه در پرتو ايمان و عمل و جهاد تلاش خود گام به سوى تكامل برداشته و مايه چشم روشنى دوستان و خشم دشمنان گشتند، چنان كه مى فرمايد:

(كزرع اوخرج شطاوه ): زراعتى كه جوانه زده (فازره ) و جوانه آن زرع پشتيبانى نموده (فاستغلظ) و محكم گشته ، (فاستوى على سوقه ) بر پاى خود ايستاده (يعجب الزراع ) زارعان را به شگفتى (و يغيظ به الكفار) كافران را به خشم درآورده است .

تا اينجا مشبه به و وجه شبه مشخص شد و اما وجه شبه و آن اين كه هر دو بر اثر مراقبت هاى باغبانان از حالت ضعف به كمال روى آورده و پيوسته توانمند و قدرتمند مى گردند.

نكته

اين آيه در آخر به همه ياران پيامبر نويد مغفرت و پاداش عظيم نمى دهد بلكه به آن گروه از ياران محمد كه داراى ايمان و عمل صالح مى باشند، چنان كه مى فرمايد: وعد الله الذين آمنوا و عملوا الصالحات منهم مغفرة و اوجرا عظيما.

كلمه «منهم »(2) حاكى از اين است كه همه ياران محمد مشمول مغفرت و پاداش عظيم نمى باشند، بلكه گروهى خاص از آنان به چنين مقامى رفيع مى رسند.

روشن تر گواه كه آيه فراگير نيست جمله (رحماو بينهم ) است و اين وصف در همه ياران متحقق نبوده زيرا برخى از صحابه به دست همتايانشان به قتل رسيده اند.

پى نوشتها
1-مثل المومنين فى توادهم و تعاطفهم و تراحمهم مثل الجسد الواحد اذا اشتكى منه عضو تداعى له سار الجسد بالسهر و الحمى . (مسند احمد: 4 / 270)
2-«من» براى بيان «تبعيض» است نه بيان ، زيرا «من» بيانى ، بر ضمير وارد نمى شود.