جعفر سبحانى
مثل بيست و دوم:اعمال پوچ كافران
اعمال كافران همچون خاكسترى در برابر باد و طوفان پوچ و تباه است .
«مثل الذين كفروا بربهم اعمالهم كرماد اشتدت به الريح في يوم عاصف لا يقدرون مما كسبوا على شىء ذلك هو الضلال البعيد» (1) .
«اعمال كسانى كه به پروردگارشان كفر ورزيدند، همچون خاكسترى است در برابر تندباد در يك روز طوفانى، آنان از آنچه انجام دادهاند، بهرهاى نمىبرند، اين گمراهى دور و دراز است» .
تفسير لغات آيه
«رماد» در لغت عرب به معنى خاكستر است كه از ذرات ريزى به وجود مىآيد و اجزاى آن كاملا از هم جداست و در مقابل نسيم مختصرى توان مقاومت ندارد، تا چه رسد در برابر تندباد كه ذرات آن را در فضا پخش مىكند .
«عاصف» باد تندى را مىگويند كه به شدت مىوزد و چه بسا شاخههاى درختان را شكسته و چهبسا درختان كهنسال را نيز سرنگون مىكند، كيفيت تاثير آن در گرو شدت وزش باد است . بادى كه در هر ساعت 200 كيلومتر را درهم مىنوردد، مسلما شيروانى ساختمانها را نيز كنده و آفريدهاى را به جاى نمىگذارد .
عاصف اگرچه به معنى تندباد است، و بايد صفت «ريح» (باد) باشد، اما قرآن آن را وصف روز (يوم) قرار داده و اين نيز نشانه بلاغت قرآن است . تو گويى باد به قدرى تند و فراگير است، كه روز، تبديل به تندباد شده است . چنان كه در لغت عرب به روز بارانى، «يوم ماطر» مىگويند به جاى اين كه بگويند سحاب ماطر، تو گويى باران به قدرى زياد است كه روز سرتا پا باران شده است .
با توجه به اين نكات، اكنون به تفسير اين آيه مىپردازيم:
كارهاى نيك كافران بر سه نوع است:
1 . كارهاى نيكى كه براى خدا انجام مىدهند .
2 . كارهاى نيكى كه براى تقرب به بتها و خدايان دروغين انجام مىدهند، و انگيزه الهى ندارند .
3 . كارهاى نيكى كه براى كسب شهرت و مقام انجام مىدهند و در حقيقت هدف از كار، اين است كه با كسب رضاى مردم، به مناصب عالى نائل گردند .
قرآن مجيد، درباره نوع كار آنان مثلى دارد كه به توضيح آن مىپردازيم:
فرض كنيد كشاورزى مقدارى خاكستر براى تقويتباغ در يك فضاى باز فراهم آورده كه به تدريج آن را در سطح باغ پخش كند، ناگهان تندبادى مىوزد و تمام ذرات آن را در فضا پخش مىكند و به هيچ قيمت نمىتوان از پخش آن جلوگيرى كرد . مسلما چنين كشاورزى از اين كار نتيجه نبرده و دست روى دستخواهد گذاشت . قرآن درباره اعمال كافران، خواه اعمالى كه براى تقرب به معبودان دروغين انجام مىدهند يا كارهاى خيرى كه براى كسب شهرت و پيشرفت در امور زندگى سر و صورت مىدهند، مىفرمايد:
«اعمال اين گروه در پيشگاه خدا كوچكترين سودى ندارد، مثل اين گروه بسان آن خاكسترى است كه در فضاى باز در مسير تندباد قرار گيرد، همانطور كه كشاورز از عمل پيشين خود سودى نمىبرد، اين گروه نيز سودى نمىبردند، زيرا آنان كارهاى خود را براى بتها و يا شهرت انجام دادهاند و بايد پاداش خود را از آنها بگيرند، نه از خدا كه هرگز براى او حركتى انجام ندادهاند» .
در مكتب تربيتى اسلام، پذيرش عمل دوشرط دارد:
1 . زيبايى عمل و كار .
2 . زيبايى انگيزه .
كارهاى اين گروه هر چند شرط نخست را دارا است، چهبسا بيمارستانى ساخته و به افراد عقبمانده كمك مىكنند، اما انگيزه آنان، پست و آلوده است . يا مىخواهند مقامى را كسب كنند يا به خدايان دروغين تقرب جويند .
اصولا در مكتب اسلام، مرد نيكوكار، انسانى است كه عمل او نيك و انگيزه او نيز نيكتر باشد، يعنى كار را براى خدا انجام دهد، و در آن كار، هيچ نوع نيت مادى و كسب مقام يا تقرب به فرد ديگر نباشد .
در اينجا مكتب اسلام، با ديگر مكتبهاى تربيتى فاصله زيادى مىگيرد . در مكتبهاى غربى كه غالبا روح مادى دارد، مقياس در ستايش افراد، نيك بودن عمل است نه نيك بودن نيت، درحالى كه در مكتب اسلام، علاوه بر نيك بودن عمل، نيكى انگيزه نيز كاملا مورد نظر مىباشد .
در زمان رسول گرامى صلى الله عليه و آله مشركان مكه، مسجدالحرام را تعمير و بازسازى مىكردند، ولى قرآن، عمل آنان را بىارزش شمرده و حق بازسازى و تعمير مساجد را از آنان سلب مىكند و مىگويد: «ما كان للمشركين ان يعمروا مساجد الله شاهدين على انفسهم بالكفر اولئك حبطت اعمالهم و في النار هم خالدون» (2) .
«مشركان كه بر كفر خود گواهى مىدهند، شايستگى تعمير مساجد خدا را ندارند، عمل آنان پوچ و تباه شده و در آتش جاودانه هستند» .
در اين آيه حق تعمير مسجد الحرام كه از كارهاى بسيار زيباى انسان است، از آنان سلب شده و تصريح مىكند كه كفر آنان مايه حبط عمل و بىارزش بودن كار زيباى آنان خواهد بود، زيرا اين كار به ظاهر زيباست ولى در درون نازيباست، اگر خانه خدا را تعمير مىكنند، بايد خدا را بپرستند، نه بشر را .
و لذا در آيه ديگر تعمير مساجد خدا را حق كسانى دانسته كه ايمان به خدا را با عمل صالح ضميمه كنند، و روح خداترسى و انگيزه الهى بر آنها حكومت كند، چنانكه مىفرمايد: «انما يعمر مساجد الله من آمن بالله و اليوم الآخر و اقام الصلاة و آتى الزكاة و لم يخش الا الله فعسى اولئك ان يكونوا من المهتدين» (3) .
«بازسازى مساجد خدا از آن كسى است كه داراى ايمان به خدا و روز قيامتباشد و نماز را به پا دارد، و زكات بدهد و از كسى جز خدا نترسد . شايد آنان از هدايتيافتگان باشند» .
اگر در پايان آيه، هدايتيافتن اين گروه را به صورت جزمى و قطعى نمىگويد، به خاطر آن است كه هدايت قطعى با پايان يافتن عمر، روشن مىشود . چهبسا همين گروه تحت تاثير وسوسههاى شيطانى قرار گرفته و از صراط مستقيم بيرون بروند، قطعا اعمال آنان نيز بسان خاكستر بيهوده خواهد بود .
آيا اعمال نيك كافرانى مانند مسيحيان و غيره كه خدا را پذيرفته ولى شريعت را نپذيرفتهاند، ممكن است مايه تخفيف عذاب گردد و از برخى از روايات استفاده مىشود كه كارهاى نيك اين نوع از كافران، بيهوده نيست، چنانكه خداوند مىفرمايد: «ان الله لا يضيع اجر المحسنين» «خدا پاداش نيكوكاران را ضايع نمىكند» .