ناصر مکارم شيرازى
خداوند متعال در آيه شريفه 22 سوره مُلك مى فرمايد:
اَفَمَنْ يَمْشى مُكِبّاً عَلى وَجْهِهِ اَهْدى اَمَّنْ يَمْشى سَوِيّاً عَلى صِراط مُسْتَقيم
آيا كسى كه به رو افتاده (و به صورت سينه خيز همچون خزندگان) حركت مى كند، به هدايت نزديك تر است يا كسى كه راست قامت، در صراط مستقيم گام بر مى دارد؟!
دور نماى بحث
اين آيه شريفه ـ به قرينه آيات قبل و بعد از آن ـ تصويرى از حال مؤمنان و كافران ارائه مى دهد(1) و مثالى زيبا براى اين قافله كه از نقطه عدم حركت كرده و سپس جامه وجود پوشيده و از آنجا به سوى نقطه بى پايان هستى؛ يعنى، ذات پروردگار در حركت است، بيان مى كند. قافله اى كه برخى از آنها در ابتدا يا وسط راه منحرف مى شوند و به جايى نمى رسند و برخى در راه راست حركت مى كنند.
رهر و منزل حقيّم زسر حدّ عدم
تا به اقليم وجود اين همه راه آمده ايم
نگاهى به آيات قبل از آيه مثل
آيات اوليّه اين سوره پيرامون «مبدأ» و صفات خداوند متعال سخن مى گويد و انسان را به تفكّر و انديشه پيرامون صفات و آيات الهى تشويق مى كند؛ سپس به بيان حال كفّار و مؤمنان مى پردازد و در مرحله سوم برخى از آيات الهى را گوشزد مى كند. آياتى همانند نظام شگفت انگيز خلقت، مخصوصاً آفرينش آسمان ها و ستارگان، آفرينش زمين و مواهب آن و آفرينش پرندگان.
در اينجا يكى از اين آيات الهى كه مربوط به آيه مثل مى شود، مورد بررسى قرار مى دهيم:
«اَوَلَمْ يَرَوْا اِلَى الطَّيْرِ فَوْقَهُمْ؛
آيا نگاه نمى كردند به پرندگانى كه بالاى سر آنها در حركت است.»
خلقت پرندگان و پرواز آنها بر فراز آسمان و انواع پرواز اين بال زنندگان از آيات و نشانه هاى خداوند منّان محسوب مى شود. انسان بادقّت در آفرينش حيرت آور پرندگان و پرواز اعجاب آور آنان، به خالق توانا و قدرتمندى پى مى برد كه تمام قدرت هاى جهان هستى، در برابر آن هيچ است و مى توان به عنوان بهترين تكيه گاه بر آن تكيه كرد و با تأمّل در ظرائف خلقت پرندگان، انسان مى تواند قدرت پرواز پيدا كند و ابزار و وسايلى اختراع كند كه آسمان ها را فتح نموده؛ بلكه به نقاطى از آسمان پرواز كند كه حتّى پرندگان نيز نمى توانند.
دانشمندان هر مقدار بيشتر روى پرندگان مطالعه كردند، بهتر توانستند كاستى ها و نقص هاى هواپيماها را بر طرف كنند؛ به عنوان نمونه، در ابتداى اختراع هواپيماها، چرخ هاى آن باز بود و اين، مشكلاتى را در پرواز ايجاد مى كرد؛ امّا با دقّت در پرواز پرندگان مشاهده كردند كه آنها به هنگام پرواز، پاهاى خود جمع مى كنند و به اين جهت، بهتر پرواز مى كنند؛ دانشمندان نيز هواپيماهاى بعدى را به گونه اى ساختند كه پس از برخاستن از زمين چرخهاى آن جمع شود. حقيقتاً بايد در برابر چنين خالقى سر بر خاك ساييد!
«صافّات وَ يَقْبِضْنَ» ـ خداوند متعال با اين دو جمله كوتاه، به شرح دو نوع از پرواز پرندگان مى پردازد. ابتدا نوع مرموزى از پرواز آن ها را شرح مى دهد؛ به اين شكل كه آنها بر فراز آسمانها غالباً بدون بال زدن و با بال هاى صاف، پرواز مى كنند.
نوع ديگر، پرواز آنها غالباً با حركت بال هاست، پروازى كه بيشتر با آن آشنا هستيم.
قسم سوم پرواز را مخلوطى از دو نوع بالا مى بينيم؛ يعنى، مقدارى بال مى زنند و پرواز مى كنند و مقدارى هم با بال هاى صاف و بدون حركت بالها به پرواز خود ادامه مى دهند.
گروه چهارمى از پرندگان، مدّتى بال مى زنند و سپس بال هاى خود را جمع مى كنند و به صورت شيرجه در هوا حركت مى كنند (مانند گنجشك ها).
خلاصه اين كه همه پرندگان در اصل پرواز مشتركند؛ ولى هر گروهى به تناسب اندام و جسمشان و به مقتضاى فضايى كه در آن پرواز مى كنند، به نوع خاصّى در آسمان حركت مى كنند كه توجّه در انواع پروازها، ايمان انسان را به خداوند قادر متعال بيشتر مى كند.
«ما يُمْسِكُهُنَّ اِلاَّ الرَّحْمنُ اِنَّهُ بِكُلِّ شَىْء بَصير» ـ باتوجّه به نيروى قوى جاذبه زمين كه حتّى گرد و غبار بسيار سبك را به سوى خود جذب مى كند، چه كسى اين پرندگان را از چنگال جاذبه زمين خارج مى كند و مانع سقوط آنها به زمين مى شود؟
راستى، چه قدرت عظيمى به اين پرندگان زيبا كمك مى كند كه در سراسر روز پرواز كنند و بر نيروى جاذبه غلبه كنند؟! پرندگان مهاجرى را مى شناسيم كه در سال 18000 كيلومتر پرواز مى كنند! چه كسى در اين پرواز طولانى و اعجاب آور، آنها را از اسارت در جاذبه زمين حفظ مى كند؟ چگونه در اين سفر بزرگ، غذاى خود را تهيّه مى كنند؟ چگونه مسير خود را مى يابند؟(2) آيا هيچ قدرتى جز قدرت بى نظير پروردگار عالم كه به همه چيز آگاه است ،قادر بر اين كار مى باشد؟
اينك با توجّه و نگاهى كه به آيات قبل از آيه مثل ـ مخصوصاً مطالعه در آفرينش پرندگان ـ داشتيم، به آيه مثل باز مى گرديم و به شرح و تفسير آن مى پردازيم.
شرح و تفسير
«اَفَمَنْ يَمْشى مُكِبّاً عَلى وَجْهِه اَهْدى» ـ موجوداتى كه بر روى زمين حركت مى كنند به سه شكل راه مى روند؛ برخى همانند انسان به صورت راست قامت، روى دو پا حركت مى كنند؛ برخى ديگر همانند چهار پايان با چهار دست و پا حركت مى كنند و گروه سوم، يعنى خزندگان، روى سينه، به صورت سينه خيز حركت مى نمايند. در اين آيه شريفه، خداوند كفّار و افراد بى ايمان را به خزندگان تشبيه كرده است كه روى سينه حركت مى كنند.
«اَمَّنْ يَمْشى سَوِيّاً عَلى صِراط مُسْتَقيم» ـ افراد با ايمان و مؤمن را به انسان هاى راست قامت كه با سرى بالا و قدّى افراشته و روى دو پا حركت مى كنند، تشبيه مى كند و سپس به مقايسه اين دو مى پردازد.
آياكسانى كه همانند خزندگان، روى سينه حركت مى كنند، هدايت يافته ترند يا كسانى كه روى دو پا و با قدّى افراشته و در راه راست حركت مى كنند؟
براى يافتن پاسخ اين سؤال ـ كه خداوند قضاوت آن را به مخاطبان قرآن واگذار كرده ـ بايد تفاوت هاى اين دو نوع حركت، روشن شود.
مشكلات و معايب حركت خزندگان
راه رفتن به صورت سينه خيز و به شكل خزندگان، مشكلات متعدّدى دارد:
1 ـ چنين شخصى قدرت ديد كافى ندارد و خطر از اين جهت هر لحظه در كمين او است. چنين شخصى كاملا ممكن است از راه منحرف شود و يا در درّه و گودال ها سقوط كند؛ زيرا بموقع نمى تواند لغزشگاه ها را تشخيص دهد.
2 ـ سرعت چنين حركتى بسيار كند است. اگر مقايسه اى بين حركت سينه خيز با حركت معمولى يك انسان نماييم، شايد از نظر پيمودن مسافت در يك زمان مشخّص ده برابر تفاوت داشته باشد.
3 ـ شخصى كه به اين صورت حركت مى كند، زود خسته مى شود و از ادامه حركت باز مى ماند و متوقّف مى گردد؛ يعنى بر فرض كه در مسير حركت خود با مانعى بر خورد نكند و از راه منحرف نشود و در پرتگاهى سقوط نكند؛ نوع حركت به گونه اى است كه بزودى وامانده مى شود و قدرت ادامه حركت را از دست مى دهد.
بنابراين، خطاى در تشخيص؛ عدم ديد كافى؛ كندى سرعت؛ خستگى زودرس و بالاخره بازماندن از ادامه مسير، از معايب و مشكلات اين نوع حركت و راه رفتن است؛ امّا كسى كه روى دو پا حركت مى كند و همانند ديده بانى، همه اطراف را مى بيند ـ مخصوصاً كه قسمت اعظم حواسّ انسان در قسمت سر اوست ـ خطر را به موقع تشخيص مى دهد و تصميم لازم را براى گذر از كنار خطرات مى گيرد؛ نه از مسير اصلى منحرف مى شود و نه در پرتگاه ها سقوط مى كند؛ بلكه راه مستقيم را در پيش مى گيرد و به حركت خود ادامه مى دهد؛ علاوه بر اين كه سرعت مناسبى دارد و زود خسته نمى گردد و هرگز متوقّف نمى شود.
آيا اين دو مساويند؟ هرگز! قطعاً اشخاصى كه به گونه انسان ها حركت مى كنند، هدايت يافته تر از كسانى هستند كه همانند خزندگان روى سينه حركت مى نمايند.
بنابراين، مؤمنى كه در اين آيه شريفه به انسان راست قامت تشبيه شده است و در مسير مستقيم حركت مى كند و نور ايمان او همانند چراغى پر نور، فراسوى او را روشن مى كند، هدايت يافته تر از شخص كافرى است كه بسان خزندگان روى سينه حركت مى كند كه نه نورى دارد و نه حركت سريعى و نه لغزشگاه ها را تشخيص مى دهد و نه توان حركت طولانى دارد.
علاوه بر همه اين ها، شخصى كه روى سينه حركت مى كند، قدرت ديدن آيات و نشانه هاى پروردگار ـ كه در آيات قبل به آن اشاره شد، مخصوصاً آيات الهى كه در خلقت آسمان و مخلوقات فراوان، به ويژه خلقت عجيب پرندگان، كه شرح آن گذشت ـ را ندارد؛ امّا كسى كه بسان انسان راست قامت حركت مى كند، تمام اين آيات الهى را بخوبى مى بيند و در آنها تفكّر و تأمّل و تدبّر و انديشه مى كند و به عظمت هرچه بيشتر خالق قادر و توانمند آن پى مى برد و در طى كردن مسير هدايت و صراط مستقيم گام هايش را محكمتر و استوارتر بر مى دارد.
پيام آيه
ايمان سرچشمه همه خوبى ها
همان گونه كه گذشت، آيه شريفه در توصيف مؤمنان و كفّار نازل شده است. در مثال هاى گذشته نيز آياتى در توصيف اين دو گروه وجود داشت، آيات و روايات ديگرى نيز در اين زمينه به چشم مى خورد.
چرا اين قدر از «ايمان» و نقطه مقابل آن «كفر» سخن گفته و بر آن تأكيد مى شود؟
حقيقت اين است كه ايمان و تقوا سر چشمه همه خيرات و بركات است و بدون اغراق و مبالغه بايد گفت كه همه چيز در سايه «ايمان» و «تقوا» است.
مؤمن كيست؟
حال كه ايمان قلّه اى چنين رفيع است و فتح آن، منشأ تمام خوبى هاست؛ بايد ديد كه چه كسانى شايسته پوشيدن اين لباس با ارزش و صعود به اين قلّه پر افتخارند؟
در روايتى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)، «مؤمن» را در سه جمله كوتاه ـ امّا بسيار پر معنى ـ چنين توصيف مى كند: «اَلْمُؤْمِنُ كَيِّسٌ فَطِنٌ حَذِرٌ(3)» ـ مؤمن باهوش و زيرك است و با استفاده از همين هوش و زكاوت، از موانع و خطرات آگاه مى شود و خويش را از خطرات بر حذر مى دارد؛ امّا انسان بى ايمان، همچون كسى كه بسان خزندگان حركت مى كند، از هوش و زكاوت بى بهره است و به راحتى در دام حوادث و بلاها گرفتار مى شود؛ چنين انسانى خيال مى كند باهوش است؛ ولى با پيمودن راه كفر و بى ايمانى، تيشه بر ريشه خويش مى زند و سرمايه بزرگ عمر خويش را از دست مى دهد و در نهايت هم به جايى نمى رسد و هلاك مى شود.
مراتب ايمان!
شخصى خدمت امام صادق(عليه السلام) رسيد و عرض كرد: يابن رسول اللّه! مى ترسم، در صفّ مؤمنان نباشم! امام فرمودند: چرا؟ آن شخص گفت: زيرا هنگامى كه بر سر دوراهى انتخاب برادر مؤمن و پول و ثروت قرار مى گيرم، منافع شخصى خود را ترجيح مى دهم. امام فرمود: شما مؤمن هستيد؛ ولى ايمان شما كامل نيست!... به خدا قسم در اطراف و اكناف زمين مؤمنينى وجود دارند كه تمام دنيا در نظر آنها به اندازه بال مگس ارزش ندارد!(4)
آرى! مؤمنانى كه مراحل تكامل ايمان را پيموده اند، و به قلّه ايمان رسيده اند، به گونه اى كه امام صادق(عليه السلام) در روايتى آرزوى ديدار آنها را مى كند و به كسانى كه توفيق درك آنها را پيدا مى كنند سفارش مى كند كه از نور آنها استفاده نمايند، تمام دنياى حرام براى چنين مؤمنانى به اندازه بال مگس نمى ارزد. هر چند از حلال دنيا استفاده مى كنند و اين مطلب نبايد اشتباه شود!
خداوندا! ما را در پيمودن مدارج ايمان و رسيدن به اوج قلّه اين كوه با عظمت موفّق بدار!
پروردگارا! هوش و زكاوت و زيركى مؤمنان واقعى را به ما عنايت فرما تا بتوانيم موانع ترقّى و صعود به بالاترين پلّه هاى ايمان را به راحتى از سر راه برداريم.