ناصر مکارم شيرازى
چهل و يكمين مثال مورد بحث، آيه 41 سوره عنكبوت مى باشد؛ خداوند كريم در اين آيه شريفه مى فرمايد:
مَثَلُ الَّذينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ اَوْلِياءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتاً وَ اِنَّ اَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ.
مثل كسانى كه غير از خدا را اولياى خود برگزيدند، مثل عنكبوت است كه خانه اى براى خود انتخاب كرده، در حالى كه سست ترين خانه ها خانه عنكبوت است، اگر مى دانستند.
دورنماى بحث
از آنجا كه بحث شرك و توحيد از مهم ترين مباحث قرآنى است و در سعادت و شقاوت انسان ها نقش فراوانى دارد، قسمتى از مثال هاى قرآنى با شيوه هاى مختلف به آن اختصاص يافته است؛ مثال مذكور نيز در مورد شرك و بت پرستى است و با تشبيه بت پرست و بت به عنكبوت و خانه اش، ضعف و ناتوانى بت ها را بيان مى نمايد.
اهميت توحيد
همان گونه كه در مباحث قبل بيان شد، مهم ترين چيزى كه انبياء و پيامبران با آن به مبارزه پرداختند، بت و بت پرستى و اساسى ترين چيزى كه به آن دعوت كرده اند، توحيد و يكتا پرستى بوده است؛ زيرا ريشه تمام گناهان و بدبختى ها و گرفتارى هاى انسان، انحراف از توحيد و گرايش به بت پرستى است و منشأ تمامى سعادت ها و خوشبختى ها و رستگارى ها، گرايش به يكتاپرستى است.
توحيد، فكر را روشن و قلب را نورانى مى كند و پيام آور وحدت و يكدلى براى جامعه موحّد است و بت پرستى ظلمت و تاريكى به ارمغان مى آورد و ثمره اى جز تشتّت و تفرقه و از هم گسيختگى براى جامعه مشرك ندارد؛ به اين جهت حدود يك سوم آيات قرآن مجيد، پيرامون توحيد و مسائل مختلف آن بحث مى كند.
شرح و تفسير
«مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ اَوْلِياءَ» ـ خداوند در اين آيه شريفه بت پرستان رابه عنكبوت و بتهاى آنها را به تار عنكبوت تشبيه كرده است. نه تنها بت پرستان، بلكه هر كسى كه به غير خداوند تكيه كند و او را ولىّ خود قرار دهد، مشمول اين مَثَل مى شود؛ زيرا مى فرمايد: «اَلَّذينَ اَّتخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ اَوْلياءَ؛ كسانى كه غير از خدا را اولياى خود برگزيدند» و اين جمله عام است و اختصاص به بت و بت پرستى ندارد. بنابراين، مثل مذكور شامل بتِ مقام، بتِ سلطنت و قدرت، بتِ شهوت، بتِ هواى نفس، بتِ ثروت و هر آنچه به وسيله آن معصيت الهى انجام گيرد، مى شود.
«كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخذَتْ بَيْتاً» ـ مثل بت پرستان و متّكيان به غير خداوند، مثل عنكبوتى است كه خانه اى براى خود ساخته است و به آن پناه مى برد. در اين آيه شريفه بت پرست به عنكبوت و بت به خانه عنكبوت تشبيه شده است، و همانطور كه گذشت اين بت مى تواند در قالب هاى مختلف؛ مثل مقام، ثروت، شهوت و مانند آن ظهور كند. خلاصه، تمام كسانى كه به غير خداوند تكيه كرده اند، به عنكبوت و تكيه گاه هاى شان به تار عنكبوت تشبيه شده است.
«وَاِنَّ اَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ» ـ آياتكيه گاه هاى غير خدايى قابل اطمينانند؟ آيا مى توان به تكيه گاه هايى كه همانند تار عنكبوت است تكيه كرد؟
در پاسخ بايد گفت كه هرگز چنين تكيه گاههايى قابل اطمينان نيستند؛ زيرا خانه عنكبوت ازسست ترين خانه ها و تكيه گاه ها است؛ زيرا:
اين خانه از مصالحى ساخته شده است كه در مقابل حوادث مختلف مقاومتى ندارد؛ قطراتى از باران آن را متلاشى مى كند، نيازى به سيلاب نيست! يك شعله ضعيف آتش همانند شعله شمع كه نزديك آن قرارگيرد آن را مى سوزاند؛ نيازى به آتش نيست! يك نسيم ملايم كافى است تا خانه عنكبوت را درهم بپيچد، نيازى به بادهاى سهمگين نيست! اين خانه آن قدر ضعيف و سُست است كه بامختصرى گرد و غبار از هم مى گسلد، همچنان كه شايد بارها اين صحنه را ملاحظه كرده باشيد.
«لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ» ـ تكيه بر بتها، همچون اعتماد بر تار عنكبوت است؛ اگر بت پرستان بدانند كه بت ها همانند تارهاى عنكبوت غير قابل اعتماد و اتّكايند، وگرنه همه مى دانند كه تارعنكبوت خانه سست و غير قابل اعتماد است.
بنابراين، آيه شريفه اعلام مى دارد: «اى بت پرستان! اى كسانى كه به غير خدا اعتماد مى كنيد! اى كسانى كه در مشكلات به غير خدا متوسّل مى شويد! اين تكيه گاه هاى شما همانند تار عنكبوت بى اعتبار است.»
پيام هاى آيه
1 - بت پرستى هاى جديد!
همان گونه كه گذشت، بت پرستى تنها پرستش بت سنگى و چوبى نيست؛ بلكه هرگونه پرستش غير خدا، بت پرستى است؛ بنابراين در عصر حاضر نيز انواع و اقسام بت پرستى رواج دارد؛ بت مقام، بت شهوت، بت مال و ثروت، بت هواى نفس و بت شيطان و خلاصه هر چيزى كه نسان را از خداوند غافل كند.
در آيه شريفه 60 سوره يس، در مورد يكى از أشكال بت پرستى آمده است: «اَلَمْ اَعْهَدْ اِلَيْكُمْ يا بَنِى آدَمَ اَنْ لا تَعْبُدوُا الشَّيْطانَ».
بنابراين عبادت و اطاعت شيطان، نوعى بت پرستى است.
آيا مى دانيد عبادت شيطان چگونه است؟
آيا عبادت شيطان به معناى نماز خواندن و روزه گرفتن براى شيطان است؟
در پاسخ بايد گفت: خير! هيچ كس اين كار را نمى كند؛ بلكه عبادت به معنى تبعيّت از دستورات و سخنان هرشخصى است.(1)
بنابراين، دنباله روى از فرامين شيطان، عبادت اوست. و هركسى دستورى غيراز دستور خدا بدهد و انسان از آن تبعيّت كند، نوعى شرك وبت پرستى است.
2 -تار عنكبوت يكى از آيات بزرگ الهى
تار عنكبوت از عجايب خلقت و آفرينش است؛ همان گونه كه عنكبوت ـ كه در نظر همه ما موجودى كم ارزش جلوه مى كند ـ نيز از عجايب آفرينش است. دانشمندان بيست هزار نوع عنكبوت را تا اكنون كشف كرده اند كه داراى شكل هاى گوناگون، كارهاى متفاوت و زندگى هاى مختلفى هستند.
در زير شكم عنكبوت گودى بسيار كوچكى به اندازه سر سوزن وجود دارد كه مادّه چسبنده اى همانند بعضى از چسبهاى مايع از آن تراوش مى كند. هنگامى كه اين مايع در معرض هوا قرار مى گيرد، محكم مى شود. عنكبوت با پنجه هاى مخصوصى كه دارد به اين گودى مى زند و مايع مذكور تبديل به تار مى شود و بيرون مى آيد.
عنكبوت با اين تار، خانه يا دام مى سازد. عنكبوت ضعيف و ناتوان، خوراكش حشرات است؛ يعنى او يك حيوان گوشتخوار است، حشراتى كه در مسير تار عنكبوت پرواز مى كنند، به اين تار برخورد مى كنند و به دام مى افتند؛ عنكبوت كه در كمين است، همين كه حشره اى به دامش افتاد، با سرعت به دور او تار مى تند و او را در ميان تارهايش گرفتار مى سازد. اين زندانى به همين شكل مى ماند تا مى ميرد؛ سپس طعمه و غذاى عنكبوت مى شود.
اين تارها داراى ويژگيهاى منحصر به فردى است كه به برخى از آنها اشاره مى شود:
1ـ تار عنكبوت از فولاد محكم تر است! يعنى اگر فولاد را به اندازه تار عنكبوت نازك كنيم، چنين فولادى سست تر از تار عنكبوت است و اگر تار عنكبوت را به قطر لوله فولاد بتابانيم به مراتب محكم تر از فولاد خواهد شد!
2 ـ عنكبوت با اين مايع چسبنده گودى شكم خود، چيزى در حدود 500 تار مى تند و اين واقعاً عجيب است!
3 ـ عجيب تر از همه اين ها، اين كه برخى از تارهاى عنكبوت متشكل از چهار تار است كه هر كدام، از هزار تار ساخته شده است! آيا اين ها نشانه خدا نيست؟
«وَ كَاَيِّنْ مِنْ آيَة فِى السّمواتِ وَالاَرْضِ يَمُرُّون عَلَيْها وَهُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ(2)؛
و چه بسيار نشانه اى (از خدا) در آسمانها و زمين كه از كنارش مى گذرند و به آن اعتنا ندارند.»
4 ـ توان مهندسى عنكبوت نيز از امور اعجاب آور است؛ اين حيوان به ظاهر ضعيف تار خود را همچون شعاع خورشيد به صورت مساوى و منظّم مى تند. تمام فاصله ها و زاويه ها بسيار دقيق است.
خلاصه اين كه خداوند عالم در خلقت اين حشره ضعيف چنان دستور و برنامه اى را نهاده است كه بسيار دقيق كار خود را انجام مى دهد.
آرى هر يك از اين عجايب براى شناسايى خداوند كافى است، در حالى كه سراسر جهان هستى مملوّ از نشانه هاى خداوند است؛ يعنى هيچ مسأله اى به اندازه توحيد خداوند، دليل و برهان ندارد؛ توحيد ميليون ها ميليون دليل دارد؛ تمام ستارگان آسمان؛ اتم هاى موجود در جهان؛ گياهان؛ حتى برگ درختان؛ حيوانات؛ انسان ها، همه و همه دليل هاى خداوندند.
«او» چيزى نيست كه مخفى باشد.
سؤال :
اگر وجود خداوند اين قدر دليل روشن دارد، پس چگونه مادّيّون منكر خداوند هستند؟
جواب :
آنها خدا را قبول دارند؛ ولى نامش را عوض كرده اند؛ آنها مثلا هنگامى كه نشانه قدرت و عظمت خداوند را در مورد معده انسان مى بينند كه انسان با يك سوم معده هم قادر به ادامه حيات است مى گويند: «طبيعت، پيش بينى آن را كرده است كه اگر روزى بخشى از معده انسان از فعّاليّت باز ايستد، بخش ديگر به تنهايى عمل گوارش و هضم غذا را انجام دهد و به اين جهت بيش از نياز انسان، معده خلق كرده است». منظور از اين طبيعت در زبان آن ها همان خدايى است كه ما به آن قائليم با اين تفاوت كه آنها آن را طبيعت خطاب مى كنند، در حالى كه طبيعت بى شعور، شايسته اين سخنان نيست.
به هر حال، تار عنكبوت از نشانه هاى بزرگ خداوند است.
3- فلسفه مثال به حيوانى ضعيف
هنگامى كه مشركان مثال به عنكبوت را شنيدند كه در آن بت پرستان به عنكبوت و بتان به تار آن حيوان تشبيه شده است، اعتراض كردند كه چرا خداوند بزرگ به چنين حيوانات ضعيف و ناتوانى مثال مى زند؟ آيا چنين مثال هايى شايسته عظمت پروردگار مى باشد؟
قرآن در مقام پاسخ به اين سؤال و اعتراض، در آيه 43 همين سوره مى فرمايد:«وَ تِلْكَ اْلاَمْثالُ نَضْرِبُها لِلّناسِ وَ ما يَعْقِلُها اِلاَّ اْلعالِمُونَ؛ اين ها مثال هايى است كه ما براى مردم مى زنيم، و جز دانايان آن را درك نمى كنند.»
يعنى شخص فصيح و بليغ بايد سخنانش را به مقتضاى حال بگويد، اگر سخن از سستى و ضعف يك موجودى چون معبود بت پرستهاست، بايد مثالى بزند كه نشانگر ضعف و سستى است و چه مثالى بهتر از مثال به تار عنكبوت مى تواند ضعف و سستى بت ها را نشان دهد؟!
4 -ارزش علم و دانش
در دو جاى آيات گذشته بر علم و دانش تكيه شده است:
نخست در متن مثال، درك شباهت بت ها به تار عنكبوت و بت پرستان به خود عنكبوت را منوط به علم و آگاهى كرده است (لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ).
و ديگر در پاسخ به اعتراض مشركان كه چرا خداوند بزرگ به حيوانات ضعيف و ناتوانى چون پشه و عنكبوت مثال مى زند، آمده است: تنها دانشمندان و اهل علم علّت آن را درك مى كنند (وَ ما يَعْقِلُها اِلاَّ الْعالِمُونَ).
مفهوم اين دو جمله اين است كه قرآن مجيد همه جا تكيه بر علم و دانش مى كند و مخاطبان اصلى قرآن، عالمان و آگاهان و متفكّران هستند، هر چند اين كتاب عزيز براى همه انسان ها مفيد و قابل استفاده است.
بنابراين، هرچه ظرفيّت علمى انسان بالاتر رود، بهره او از قرآن بيشتر خواهد شد.
علم و دانش آن قدر در دين ما اهمّيّت دارد كه سرآمد و غايت تمام فضائل شمرده شده است(3) و به عنوان يكى از اعمال شب قدر ـ كه شب دعا و دنيايش و راز و نياز و توبه مى باشد ـ سفارش شده است.(4)
مباحث تكميلى
1 -از تاريخ عبرت بگيريم
هنگامى كه تاريخ را ورق مى زنيم، نمونه هاى فراوانى را مشاهده مى كنيم كه حكايت از سستى و بى اعتبارى قدرت هاى غير خدايى و ضعف و ناتوانى آن است. قرآن مجيد، داستان قوم سبأ را در آيات 15 تا 21 اين سوره آورده است كه نمونه كامل اين مثال است.
خلاصه داستان قوم سبأ :
در آن سرزمين كوه هايى وجود داشت كه به هنگام بارندگى سيلاب هايى از آن جارى مى شد؛ اين سيلاب ها از درّه ها عبور مى كرد و بر سطح زمين جارى مى گشت و باعث ويرانى و خرابى مزارع و خانه ها مى شد؛ به اين جهت مردم به فكر ساختن سدّى در مقابل اين سيلاب هاى ويرانگر افتادند، و بشر احتمالا نخستين سدّ خاكى را در اين جا آزمايش كرد؛ سدّ خاكى بزرگى زده شد، سيلاب هاى خطرناك مهار گشت و درياچه عظيمى در پشت سد به وجود آمد. آب هاى پشت سد را با روزنه هاى مخصوص به كانال ها و جوى هاى مخصوص و از آنجا به سوى مزارع و باغ ها هدايت كردند.
به بركت آب سد، تمام كشور به يك باغ سرسبز تبديل شد؛ باغى كه سراسر درخت و گل و ميوه بود. شكوفايى اقتصادى عجيبى بر اثر اين سدّ به وجود آمد كه منشأ تمدّنى به نام تمدّن قوم سبأ گشت. وفور نعمت و آسايش در اين مملكت به حدّى رسيد كه مسافران در تمام سفرها زير سايه درختان بلندى كه دو طرف جادّه ها روئيده بود، حركت مى كردند و ميوه درختان بقدرى فراوان بود كه آنها نيازى به همراه بردن آذوقه سفر نداشتند، كافى بود كه سبدى بر روى سر بگذارند تا در مدّت كوتاهى پر از ميوه شود!
ولى از آنجا كه نعمت زياد نيز باعث غرور و غفلت انسان مى گردد، جمعى از قوم سبأ سرمست باده غرور گشته، شروع به ناشكرى كردند؛ مثلا مى گفتند «اين چه وضعى است كه همه مردم قدرت مسافرت دارند! ـ مسافرت درگذشته، مخصوص ثروتمندان بود!» ـ يا مى گفتند: «اين چه شهر و مملكتى است كه تمام روستاهاى آن به هم متصّل شده است و همه جا سر سبز است، خدايا بين اين روستاها فاصله بينداز!» و سخنانى از اين قبيل كه ناشى از غفلت بود.
بالاخره اين ناسپاسى ها، سبب فرود آمدن عذاب الهى شد و آن كشور ويران گشت.
آيا مى دانيد كه خداوند اين مملكت سرسبز و آباد را چگونه نابود كرد؟ آيا با بمب هاى اتمى آن را ويران كرد؟
نه! اين ها همانند تار عنكبوت سست و بى اعتبار است، نابودى تار عنكبوت نيازى به بمب اتم ندارد. خداوند اين مأموريت بزرگ را به چند موش صحرايى داد تا به همه انسان ها بفهماند كه هر آنچه غير خداست همانند تار عنكبوت است. موش ها سوراخ هايى در سد ايجاد كردند، آب از اين سوراخ ها نفوذ كرد و كم كم بر اثر نفوذ آب سوراخ ها بزرگ شد، تا اين كه شب هنگام صداى مهيب و دلخراشى، شكستن سد را اعلام كرد! با شكستن آن سدّ بزرگ، آب تمام كشور را فراگرفت و آن منطقه مملوّ از گل و گياه را در مدّت كوتاهى به خرابه اى تبديل ساخت تا آنجا كه ديگر آن سامان محلّ مناسبى براى زندگى نبود؛ به همين خاطر مردم به شهرها و كشورهاى مجاور هجرت كردند!
2 -آيا تكيه بر غيرخدا، تكيه بر تار عنكبوت نيست؟
نمونه ديگر قدرت هاى تار عنكبوتى «قدرتِ نادر قلى افشار» است. او پادشاهى بسيار قوى بود؛ ابتدا آنها را، كه با ظلم و ستم هاى فراوان بر ايران مسلّط شده بودند، از ايران بيرون راند و سپس دست به كشورگشايى و فتح ديگر كشورها زد و تا هندوستان پيش رفت؛ ولى اين شخصيّت افسانه اى به طرز ساده اى از دنيا رفت. شبى بر يكى از آشپزهاى خود غضب كرد، آشپز براى اين كه مبادا فردا حكم مرگ او توسط نادرشاه امضا شود، پيش دستى كرد و با كارد آشپرخانه سراغ نادر شاه كه در بستر آرميده بود، رفت و سر از بدنش جدا كرد!
شبانگاه به دل قصد تاراج داشت *** سحرگه نه تن سر، نه سر تاج داشت
به يك گردش چرخ نيلوفرى
نه نادر به جاى ماند و نه نادرى
آرى! مثل اين قدرت ها مثل تار عنكبوت است و اگر مردم دقّت كنند، خواهند فهميد كه هر آنچه غير خداست، قابل اعتنا و اتّكا نيست و فقط بايد بر خداوند تكيه كرد.