خدا و مردم مؤمن: دو ركن اساسي نظام اسلامي
انفال: 64
اي پيامبر، خداوند و مؤمناني كه از تو پيروي كردهاند براي تو كافي
است
اولاً، بايد دانست اين آيه در مدينه و بعد از تشكيل حكومت اسلامي
به دست پيامبر نازل شده است. بعضي نزول آيه را در قبل از جنگ بدر
ميدانند؛ و برخي ميگويند آيه وقتي نازل شد كه دو طايفهِ يهودي
بنيقريظه و بنينضير به پيامبر به دروغ وعده دادند كه از او پيروي
و او را ياري كنند. در هر حال، لحن آيه به گونهاي است كه به
پيامبر در ادارهِ جامعه دلداري و دلگرمي ميدهد و همچنين مؤمنان را
به پايداري در راه حق و نيز به نصرت خدا تحريك و تشويق ميكند.
خداوند در اين آيه ميفرمايد: <حَسبُكَاللّه>، خدا تو را بس است؛ <وَ
مَنِ اتبَعَكَ مِنَالمُؤمِنينَ>، و پيروان مؤمن تو. قيدِ ايمان
اشاره به اين است كه فكر نكن خدا و مردم دو سبب مستقلاند، اصل
خداست؛ فقط به خدا تكيه كن، اما مردم دينمدار و مؤمن و خداخواه و
جامعهِ توحيدي نيز تكيهگاه توانَد كه اين منافاتي با روح توحيدي و
توحيد در استعانت (كمكخواهي از خدا) ندارد. پس مبناي نظام اسلامي
رهبري الهي است (يا ايُّهاالنبي) كه متكي به خدا (حَسبُكَاللّه) و
مشاركت مؤمنان (وَ مَنِ اتبَعَكَ مِنَالمُؤمِنين) است
دو نكتهِ ديگر: كساني كه همراه حكومتاند، اما ايمان ندارند، قابل
اعتماد نيستند و در حكومت اسلامي، كارهاي مهم بايد به دست مردمِ
همراه و مؤمن باشد؛ ديگر اين كه مؤمناني كه با پيامبر9 و حاكم
اسلامي همراه نيستند به كار نميآيند