آنچه در ابتدا از اين آيهِ شريفه استفاده ميشود اين است كه زمين هيچ گاه از هدايتكنندهاي كه مردم را به سوي حق رهبري كند خالي نبوده است و نخواهد بود، يا بايد پيامبري باشد و يا هادي ديگري كه به امر خدا هدايت كند. اين حقيقت محكم در حديثي زيبا از امام صادق كه از جدشان، حضرت سجاد نقل
كردهاند، آمده است: از روزي كه خدا آدم را آفريده است تا حال، هيچ گاه زمين از حجت خالي نبوده است؛ ولي آن حجت گاهي ظاهر و مشهور و گاهي
غايب و مستور بوده است؛ و تا قيامت نيز، زمين از حجت خدا
خالي نخواهد بود؛ و اگر امام نباشد، خدا پرستش نميشود
مطلب مهم ديگر تفسيرِ فخر رازي و جلالالدين سيوطي، از مفسران به نام اهل سنت، از اين آيه است كه از ابن عباس نقل كردهاند: پيامبر دست مباركش
را بر سينهِ خود گذاشت و فرمود: اَنَاالمُنذِرُِ. (من انذار
كنندهام ). سپس به علي اشاره كرد و فرمود: اَنتَ الهادي يا عَليّ، بِكَ
يَهتَدِي المُهتَدُونَ مِن بَعدي. (تو هدايتكنندهاي، اي علي؛ و به وسيلهِ تو
بعد از من اهل هدايت هدايت ميشوند). البته عدهِ كثيري از علماي بزرگ اهل
سنت اين روايت را در كتب خود آوردهاند. از شيعه نيز چندين حديث با همين
مضمون وارد شده است
ديگر اين كه آيا ميتوان گفت منظور از لِكُلٍّ قَومٍ هادٍ علما و
دانشمندان هر قوماند؟ در پاسخ ميگوييم خير؛ زيرا در هر عصري و در هر قومي
عالمان متعددي وجود دارند؛ اما قرآن ميفرمايد براي هر قومي يك هدايتگر و
رهبر الهي هست