همه مىميرند، حتى ارواح؛ و فقط خدا مىماند
رحمن: 26-27
هر كه بر روى اين زمين است، از انس و جن، محكوم به فناست؛ (26) و
فقط ذات صاحب كبريا و عظمت و برترى و داراى جود و جمال و رحمت
پروردگارت باقى مىماند. (27)
آيات 88 سورهِ قصص و 104 انبياء نيز بر اين حقيقت دلالت دارند كه در
بين دو نفخهِ صور، همهِ خلايق، چه زمينى و چه آسماني، مىميرند؛ و
به فرمودهِ اميرالمؤمنين اين دوران معادل چهارصد سال خواهد بود.
همو در خطبهِ 186 نهجالبلاغه چنين مىفرمايد:
اوست نابودكنندهِ پديدهها پس از آفرينش، كه گويا موجودى نبود.
نابودى جهان پس از پديد آمدن شگفتآورتر از آفرينش آغازين آن نيست.
چگونه محال است؟ در صورتى كه اگر همهِ جانداران جهان... گرد هم آيند
تا پشهاى را بيافرينند، نتوانند و راه پيدايش آن را نمىشناسند...
و همانا پس از نابودى جهان، فقط خداى سبحان باقى مىماند -- تنهايِ
تنها كه چيزى با او نيست، آن گونه كه قبل از آفرينش جهان چيزى با
او نبود، نه زمانى و نه مكاني، بىوقت و بىزمان. در آن هنگام،
مهلتها سرآيد و سالها و ساعتها سپرى شود و چيزى جز خداى يگانهِ قهار
باقى نماند كه بازگشت همه چيز به سوى اوست