پاسخ:
گفتني است راه هدايت به روش هاي متعدد بيان شده است و حتي الگوهاي آن معرفي شده اند. وجدان و فطرت آدمي به عنوان پيامبر دروني قدرت تشخيص خوبي از بدي را دارد و به طور مرتب به آدمي پيام مي دهد. در قرآن نيز در آيات بسياري نشانه هاي افراد مؤمن و با تقوا را بيان كرده كه به سوره مؤمنون مي توانيد مراجعه كنيد و حتي الگوهاي عملي را نيز معرفي كرده است. از آن جمله درباره كساني كه خداوند نعمت ويژه خويش بر آنها ارزاني داشته است. در قرآن مجيد مي خوانيم«فاولئك مع الذين انعم الله عليهم من النبيين والصديقين والشهداء والصالحين» (نساء آيه 69).
براي توضيح بيشتر توجه شما را به مطالب زير جلب مي كنيم:
اقسام هدايت :
1- هدايت تكويني عام : و آن همان نظام و مكانيسمي است كه خداوند موجودات را طبق آن آفريده به طوري كه تمام هستي هماهنگ و منسجم به سوي غايتي در حركت و تكاپويند: «ربنا الذي اعطي كل شيء خلقه ثم هدي» (طه، آيه 50). در برابر اين گونه هدايت هيچ گونه ضلالتي وجود ندارد.
2- هدايت تكويني اولي خاص : و آن هدايت همه انسان ها از طريق عقل و فطرت به سمت يك سري از حقايق و اصول و ارزش ها است كه از آن به «حجت باطني» تعبير شده است . چنين هدايتي چند خصوصيت دارد: الف) منحصر به انسان ها است . ب) در ميان انسان ها عمومي و استثنا ناپذير است . ج) ذاتي و درون بود است . د) در برابر آن هيچ گونه ضلالتي نيست ؛ يعني ، خداوند هيچ كس را با فطرت خداگريز و عقلي گمراه كننده نيافريده است .
3- هدايت تشريعي عام : اين گونه هدايت مخصوص انسان ها و طايفه جن است ؛ زيرا تشريع و قانون گذاري در ظرف اختيار و توان كنش هاي انتخابي و گزينش موضوعيت دارد و بدون آن بي معنا است . چنين هدايتي نيز از نظر قرآن در ظرف خود فراگير و همگاني است ؛ يعني ، خداوند پيامبران را براي همه انسان ها فرستاده و كتاب آسماني خود را براي جميع بشر نازل فرموده است : «ولكل قوم هاد» و «انا ارسلناك كافه للناس». در برابر اين گونه هدايت نيز هيچ ضلالتي نيست ؛ زيرا ضلالت تشريعي به اين معناست كه - نعوذ بالله - خداوند پيامبراني را هم براي گمراه سازي برخي از مردم مبعوث سازد و معارف و احكام و قوانين گمراه كننده اي بر آنان نازل فرمايد؛ در حالي كه خداوند هرگز چنين نمي كند و از او جز سخن حق نازل نمي گردد «ما يقول الا الحق ».
در اين جا چند نكته مهم وجود دارد:
الف) اولا خداوند به عنوان هادي و شارع ، خواستار هدايت همه انسان ها مي باشد و از همين رو دين حق را براي همگان نازل كرده است .
ب) اراده الهي در اين زمينه اين است كه انسان ها با اختيار خود راه درست را برگزينند نه جبرا وگرنه مي توانست همه را جبرا به راه درست بكشاند و نيازي هم به بعثت و رسالت نبود. از اين رو فرمود: «انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا» (دهر، آيه 3).
ج) انسان ها در برابر هدايت تشريعي عام - با توجه به اختياري كه دارند - دوگونه موضع اتخاذ مي كنند: برخي در برابر آن راه تسليم و انقياد پيش مي گيرند و برخي به سرپيچي وطغيان مي پردازند. دقيقا از همين جا است كه به مرحله بعد و نوع ديگري از هدايت گذر مي كنيم .
4) هدايت تكويني پاداشي (ثانوي): اين هدايت مخصوص مؤمنان است ؛ يعني ، كساني كه با اختيار خويش در برابر هدايت رسولان الهي و نورافشاني هاي عقل و فطرت تسليم گشتند، خداوند باب هدايت ديگري برتر از هدايت هاي قسم پيشين بر روي آنان مي گشايد. به عبارت ديگر چون آنان با اختيار خود از هدايت هاي مراتب پيشين استفاده كردند، لذا اين نوع هدايت را پاداشي و ثانوي (يعني مترتب برپذيرش هدايت هاي اولي) مي نامند.
فرق اساسي اين هدايت با مراتب قبلي آن است كه وجه غالب آنها جنبه راهنمايي «ارائه الطريق» داشت، ولي اين مرتبه افزون بر آن خاصيت راهبردي «ايصال الي المطلوب» نيز دارد. اين هدايت تكويني با دو قسمي كه قبلا" بيان شد (هدايت تكويني عام و هدايت تكويني اولي خاص) در اين نكته متفاوتند كه آن دو قسم براي همه انسانها خاصل بوده و از هيچ كس دريغ نمي شد ولي اين قسم اختصاص به مؤمنين دارد براي توضيح بيشتر اين نوع هدايت تكويني اضافه مي كنيم كه اگر كسي بعد از آشكار شدن حق و باطل راه پيامبران الهي را با اختيار خود برگزيند و در آن راه گام بردارد براي تداوم و تكميل اين هدايت يافتگي او خداوند فيض خاص تكويني خود را شامل حال او مي گرداند و راه را براي او روشن تر و امكان سير را هموارتر مي گرداند و موانع تكامل او را برطرف مي كند «فسنيسره لليسري» (ليل آيه 7) «والذين اهتدوا زادهم هدي و آتاهم تقواهم» (محمد آيه 17).
پس اين هدايت ويژه هدايت يافتگاني است كه به اختيار خود طريق هدايت را پيمودند. در مقابل اين نوع هدايت «اضلال مجازاتي» قرار دارد يعني هرگاه فردي با بهره مندي از تمام امكانات هدايت اعم از تكويني و تشريعي عقل و فطرت به همراه پيامبر بيروني عمدا" از راه حق منحرف شود و كتاب الهي را پشت سر گذارد به عنوان مجازات خداوند او را گرفتار گمراهي مي كند يعني توفيقات از او سلب شده و نورانيت اهتدا به او داده نمي شود.
به تعبير ديگر او را به حال خود وا مي گذارد و هيچگونه كمكي به او نمي كند تا به راه انحراف خود ادامه دهد و به دوزخ منتهي گردد «و ماكان الله ليضل قوما" بعد اذ هداهم حتي يبين لهم ما تتقون» (توبه آيه 115) اين آيه به وضوح بيان مي كند كه اضلال الهي بعد از هدايت تشريعي و تكويني و ارائه طريق است .
تذكر اين نكته لازم است كه صرف گناه موجب چنين مجازاتي (اضلال الهي) نيست بلكه كثرت گناه و بخصوص عناد و دشمني با خدا و طريق حق موجب چنين اضلالي است اضافه بر اين كه اضلال مجازاتي دائمي نيست و اگر شخص تحول دروني پيدا كند لطف خدا دوباره او را فرا مي گيرد «ان عدتم عدنا» (اسراء، آيه 8)
بنابراين هرگز خداوند در ابتدا كسي را گمراه نمي كند بلكه اساس كار خداوند رحمان بر آن است كه ناقص ها را كامل كند وكامل را به مراحل نهايي كمال رهنمون شود پس هدايت تكويني پاداشي و اضلال مجازاتي منافاتي با اراده انسان نداشته و منجر به جبر نمي شود بلكه در واقع نتيجه عمل اختياري انسان مي باشد كه در عين حال سلب اختيار نمي كند. براي تأكيد بيشتر بيان مي كنيم كه هدايت به دو قسم است گاه «ارائه الطريق» است كه همان هدايت تشريعي عام الهي است و گاه «ايصال الي المطلوب» است يعني دستگيري سالك در راه، كه هدايتي برتر از قسم قبل است و هدايت تكويني پاداشي مورد بحث از اين نوع مي باشد تذكر اين نكته نيز مفيد است كه برخورداري از هدايت پاداشي شرايط و موازيني دارد كه در كتب اخلاق و سير و سلوك بيان شده است به طور خلاصه عواملي براي جلب توفيقات الهي و همين طور سلب آنها وجود دارد كه گاه مربوط به عمل انسان است و گاه مربوط به عقيده دل انسان مي باشد نسبت به اضلال مجازاتي اضافه مي كنيم كه ضلالت همان نبود هدايت است يعني همين مقدار كه هدايت از شخص دريغ شده اضلال صورت گرفته است چه راه خطا به او نشان داده شود و چه صرفا" سلب هدايت شود و در اضلال مجازاتي صرفا" همين رخ مي دهد كه خداوند شخص را از نعمت هدايت ويژه و خاص مؤمنين محروم مي كند و عوامل بيداري او را فراهم نمي كند چراكه شخص بواسطه برگزيدن باطل و غوطه خوردن در عمق آن باطل در وجودش ريشه دوانده و ديگر لياقت عنايت الهي وتوفيقات او را ندارد وگر نه هدايت تكويني عام و تشريعي براي او حاصل است .
خلاصه سخن:
1- هدايت تكويني و هدايت تشريعي عامي وجود دارد كه خداوند از هيچ كس دريغ نكرده يعني همگان از پيامبر دروني و بروني بهره مند مي باشند و در مقابل چنين هدايتي هيچ ضلالتي از ناحيه خدا صورت نگرفته است .
2- هدايت تكويني ويژه اي وجود دارد كه پاداش كساني است كه به اختيار خود راه خق را پيموده اند و در مقابل اضلال تكويني وجود دارد كه كيفر آناني است كه راه باطل رابرگزيده و در آن غوطه ور گشته اند هدايت و ضلالتي كه به خواست خدا مي توان نسبت داد به همين معنا مي باشد و اين نوع هدايت و ضلالت با اختيار آدمي منافاتي ندارد.
هدايت به امر:
انسان و اعمالش دو چهره دارد:
1- چهره ملكي (صورتي كه در عالم ملك يا ماده يا خلق دارد)
2- چهره ملكوتي (صورتي كه در عالم ملكوت، يا امر دارد)«الا له الخلق والامر»
امام با سيطره اي كه بر عالم ملكوت (عالم امر) دارد، دلها و قلوب را به سوي غايات هدايت مي كند، اين هدايت، هدايت به امر ناميده مي شود«وجعلنا منهم ائمه يهدون بامرنا»
براي مطالعه بيشتر ر.ك:
جبر و اختيار، بحث هاي استاد جعفر سبحاني نگارش علي رباني گلپايگاني فصلهاي 8و7و6و انتشارات مؤسسه تحقيقاتي سيد الشهدا قم
هدايت در قرآن آيت الله جوادي آملي مركز نشر فرهنگي رجا- تهران