منظور از آسمان در قران چيست؟

پاسخ:

كلمه «سماء» و مشتقات آن كه سيصد و ده بار در قرآن كريم به كار رفته است، مفهوم جامعي است كه مصاديق و معاني متعددي از آن اراده مي شود. و لذا در لغت، علم و قرآن با مقاصد و معاني متفاوتي بكار رفته است:

الف) «سماء» در لغت از ريشه «سمو» (به معناي بلندي) است و اصل آن از آرامي و سرياني و عبري (شيميا) است. (حسن مصطفوي، التحقيق في كلمات القرِآن الكريم، ج 5، ص 254) و به معناي بالا و برتر (فوق) است. آسمان هر چيزي، بالاي آن چيز را گويند. و حتي برخي لغويين ادعا كرده اند هر بالايي نسبت به پايين آن آسمان و هر پايين نسبت به بالاي آن زمين است. (مفردات راغب، ماده سماء)

ب) آسمان در فيزيك جديد اينگونه تعريف شده است: «پديده اي نابوده)معدوم(و گنبد نما كه زمينه ديدن سيارات و ستارگان است.» (ر.ك: بينات، سال دوم، شماره 8، ص 86_87)

ج) آسمان در قرآن: كلمه «سماء» (آسمان) در قرآن به صورت مفرد (السماء _ سما) و جمع (سموات _ السموات) بيش از سيصد مرتبه به كار رفته است. ولي در همه موارد به يك معنا و در يك مصداق بكار نرفته است. و به طور كلي آسمان در قرآن، در دو مفهوم مادي (حسي) و معنوي به كار رفته است. برخي موارد آن عبارتند از:

1. آسمان (سما) در معناي بالا (جهت بالا): اين معنا موافق معناي لغوي آسمان است و براي نمونه آيه زير را مثال زده اند:

  «اصلها ثابت و فرعها في السماء»(ابراهيم ، 24) «همانند درخت پربركت و پاكيزه كه ريشه آن در زمين ثابت و محكم است و شاخه هاي آن به آسمان كشيده شده».

اين معنا را برخي از مفسران معاصر آورده اند؛ (تفسير نمونه، ج 1، ص 165_167، چاپ دارالكتب الاسلاميه) ولي برخي ديگر از صاحب نظران برآنند كه اين معنا به صورت مجازي يا مسامحه در قرآن به كار رفته است. (استاد مصباح يزدي، معارف قرآن، ص 234) چرا كه فوق (جهت بالا) جمع بسته نمي شود پس مثلا «سبع سموات» نمي تواند به اين معنا باشد.

2. آسمان به معناي جو اطراف زمين؛ جايي كه ابرها قرار گرفته اند و هوا در آن است. مثال:

  «و نزلنا من السماء ماء مباركا»(ق ، 9) «و از آسمان آب مباركي را فرو فرستاديم»

3. آسمان به معناي مكان سيارات و ستارگان: مثال:

  «تبارك الذي جعل في السماء بروجا و جعل فيها سراجا و قمرا منيرا»(فرقان ، 61) «بزرگوار آن خدائي كه در آسمان برج ها مقرر داشت و در آن چراغ روشن خورشيد و ماه تابان را روشن ساخت».

4. آسمان به معناي مقام قرب و مقام حضور كه محل تدبير امور عالم است. برخي از مفسران مثل علامه طباطبايي(ره) در موارد متعدد «سماء» را به اين معنا ارجاع داده اند. (ر.ك: الميزان، ج 16، ص 247 و ج 19، ص 327، چاپ بيروت» مثال:

  «يدبر الامر من السماء الي الارض»(سجده ، 5) «اوست كه امر عالم را از آسمان تا زمين تدبير مي كند».

5. آسمان به معناي موجود عالي و حقيقي:

برخي از صاحب نظران برآنند كه آسمان در قرآن همانگونه كه به معناي آسمان مادي بكار رفته است. (مثل سموات سبع) در معناي علو مرتبه وجود و موجود عالي نيز بكار رفته است كه همان سماء معنوي و عالم فوق ماده است كه همه هستي از آن مرتبه بالاتر نازل مي شود. (استاد مصباح يزدي، معارف قرآن، ص 234_236) مثال:

  «و في السماء رزقكم و ما توعدون» (ذاريات ، 22) «روزي تان و آنچه به شما وعده داده مي شود (كه ظاهرا بهشت منظور است) در آسمان قرار دارد».

جمع بندي

لفظ «سماء» در قرآن و علم و لغت به يك معناي واحد به كار نرفته است بلكه در معاني و مصاديق مختلف بكار رفته است. و به عبارت ديگر مشترك لفظي است. هر چند ممكن است برخي از اين معاني و مصاديق را در يك مفهوم واحد جمع كرد. براي مثال معناي چهارم و پنجم قرآني (كه از علامه طباطبايي (ره) و استاد مصباح يزدي نقل كرديم) را مي توان در معناي آسمان معنوي جمع كرد. (محمدعلي رضايي اصفهاني، پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، انتشارات مبين، ج 1، ص 134_136)