پاسخ:
الف ـ ركوع بنا به گفته راغب اصفهاني در اصل به معناي خم شدن است كه گاهي بر شكل خم شدن مخصوص (ركوع در نماز) اطلاق ميشود.
و گاهي ركوع، در تواضع و فروتني به كار ميرود يا تواضع در عبادت و يا در غير آن.(مفردات راغب، مدخل "رَكَعَ")
بنابراين معناي اصلي و اولي ركوع همان خم شدن و انحنا است و استعمال آن در خضوع مجاز است.(مجمع البيان، علامه طبرسي؛، مجلد 1، جزء 1، ص 214، منشورات دارمكتبه الحياه.)
بديهي است كه انتقال از معناي حقيقي به معناي مجازي، بدون هيچ قرينه متصل يا منفصل، امري غير معهود و مخالف قوانين ادب است. افزون بر آن قرين بودن صلات و ركوع در آيه 55 سوره مائده، خود قرينه است كه مراد، ركوع در نماز است.
بنابراين تا مادامي كه قرينهاي اقامه نشده، ركوع در همان معناي اصلي خود استعمال ميشود.
در آيه 55 سوره مائده افزون بر آن كه قرينهاي بر حمل ركوع به معناي مجازي نداريم، روايات بسياري كه از اهل تسنن و تشيع در مورد انفاق انگشتر به هنگام ركوع رسيده، به كار رفتن ركوع را در معناي اصلي خود، تأييد ميكند.
اما اين نكته كه راكعين هر كجا به صورت جمع آمده باشد، به معناي ركوع مصطلح نيست. مدعايي است كه مراجعه به تفاسير حتي اهل تسنن خلاف آن را ثابت ميكند.
براي نمونه، فخر رازي، در تفسير كبير خود در مورد آيه 43 سوره بقره كه دستوراتي به يهود است: "وَ أَقِيمُواْ الصَّلَوَهَ وَ ءَاتُواْ الزَّكَوَهَ وَ ارْكَعُواْ مَعَ الرَّ َكِعِين" گفته است: اگر چه نماز يهوديان مانند مسلمانان ركوع ندارد ولي به آنان چنين دستور داده شده تا تشويق و ترغيب شوند كه مانند مسلمانان نماز بخوانند؛ بنابراين ايشان حتي در اين آيه بر اساس يك احتمال ركوع را به معناي اصلي خودگرفته است و بر اساس احتمال ديگري ركوع را به معناي نماز جماعت يا خضوع گرفته است.(تفسير كبير، فخر رازي، ج 1، ص 487، داراحيأ التراث العربي.)
همچنين در تفسير آيه 43 سوره آل عمران: "واركعي مع الراكعين" احتمال به كار رفتن ركوع را در معناي اصلي خود انكار نكرده است.(ر.ك: همان، ج 3، ص 218.)
در آيه 77 سوره حج؛ "يَـََّأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ ارْكَعُواْ وَ اسْجُدُواْ وَ اعْبُدُواْ رَبَّكُم" مراد از ركوع را همان ركوع نماز دانسته است.(همان، ج 8، ص 254.)
در آيه 55 سوره مائده در عبارت "وَالَّذِينَ ءَامَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوَهَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَوَهَ وَهُمْ رَ َكِعُون" دو احتمال داده است.
يكم: مراد از اين فقره عموم مؤمنان است نه يك نفر معين. بر اساس اين احتمال در تفسير "و هم راكعون" سه وجه را جايز دانسته است:
1. خضوع 2. نماز خواندن و ركوع كردن 3. مؤمنان هنگام نزول آيه چند گروه بودند. برخي نماز را تمام كرده بودند، برخي به فقرا انفاق ميكردند و عدهاي در نماز در حال ركوع بودند. چون مؤمنان متفاوت بودند خداوند صفات همه آنها را در اين آيه ذكر كرده است.
ملاحظه ميفرماييد كه فخر رازي بر اساس اين احتمال نه تنها كاربرد راكعون را در معناي اصلي خود انكار نكرده؛ بلكه تا حدودي آن را ترجيح داده است.
دوم: مراد از اين فقره فرد معيني (حضرت علي) باشد.
بر اساس اين احتمال نيز وي هر چند منكر استعمال ركوع در معناي مصطلح نيست اَمّا اين استعمال را به خاطر تعصب دچار اشكالهايي ميداند و از آن منصرف ميشود.(ر.ك: همان، ج 4، ص 382ـ387.)
حاصل آن كه استعمال ركوع در معناي اولي خود موافق ادبيات عرب است و تا موقعي كه قرينهاي بر خلاف آن نصب نشود، حمل ركوع بر معناي مجازي جايز نيست و چنين قرينهاي در آيه وجود ندارد.
ب) آمدن "يقيمون الصلوه" پيش از "و هم راكعون" مانع از حمل "راكعون" بر معناي مصطلح نيست؛ كه در اين صورت چنين بياني، ذكر خاص بعد از عام خواهد بود.
ذكر خاص بعد از عام يكي از نكات بياني و بلاغي زبان عربي است كه اهميت ويژهاي داشته و فايدههاي متعددي بر آن مترتب است. از جمله: آمدن خاص بعد از عام، شرافت و برتري "خاص" را به مخاطب ميفهماند گو اين كه خاص ويژگي منحصر به فردي دارد كه افراد ديگر عام آن را ندارند.
در آيات متعددي خداوند متعال، از اين شيوه بياني استفاده كرده است. از جمله:
1. "حَـَفِظُواْ عَلَي الصَّلَوَ َتِ وَالصَّلَوَهِ الْوُسْطَيَ؛(بقره،238)
2. "مَن كَانَ عَدُوًّا لِّلَّهِ وَ مَلَغكَتِهِي وَ رُسُلِهِي وَ جِبْرِيلَ وَمِيكَغلَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوُّ لِّلْكَـَفِرِينَ ؛(بقره،98)(شرح المختصر، سعد الدين تفتازاني، ص 281، منشورات دارالحكمه ، التمهيد، آيت اللّه معرفت، ج 5، ص 576، جامعه مدرسين.)
در آيه نخست "الصلوات" عام و "الصلوه الوسطي" خاص است و در آيه دوم "ملائكته" عام و "جبريل و ميكايل" خاص است.