چرا خداوند متعال درآيات قرآن از خودش با لفظ (نحن) نام مي برد آيا اين دليل بر اين نيست كه خداي مهربان نياز به شريك دارد؟

پاسخ:

همانطور كه مستحضريد خداوند تبارك و تعالي شريكي در ذات ندارد. يعني نه تركيبي در درون ذاتش وجود دارد و نه خداي ديگر خارج از ذاتش مي باشد. يك ذات بسيط و بدون تركيب از اجزاء و اعضاء و همچنين يگانه و بي شريك است.(1) در قرآن كريم به هنگام نسبت دادن افعال به حضرت الله تعالي گاه با ضمير مفرد و گاه با ضمير جمع به موضوع فاعليت خداوند اشاره شده است. اگر ما نمي دانستيم كه آيا بايد خداي يكتا را بپرستيم يا چند خدا را، باز هم دليل شما درست نبود چرا كه دليل شما زماني درست بود كه تمامي آيات از ضمير جمع استفاده كرده باشند در حالي كه همانطور كه اشاره شد آيات فراواني از ضمير مفرد و اول شخص غايب و ضمير متكلم وحده و ضمير مفرد مخاطب مانند : هو، انت و انا استفاده شده است. مانند آيه "والهكم الهٌ واحد لا اله الا هو الرحمن الرحيم"(2) كه اشاره به يكتايي است،. پس دليل شما مردود است.

  حال اين سؤال را مي توان طرح كرد كه اگر بايد معتقد به يكتايي باشيم چرا گاهي از ضمير متكلم مع الغير مانند نحن استفاده شده است؟ پس صورت سؤال را تغيير داديم. در اين باره نكاتي قابل توجه است از جمله اينكه قرآن كريم با زبان مردم نازل شده است و زبان محاوره اي مردم را كه بهترين وسيله ارتباط با آنهاست برگزيده و در تمامي جنبه‌ها از اين گونه ظرايف وجود دارد كه مردم در زبان محاوره اي خود آن را رعايت نمي كنند مثلاً مي گوييم فلاني جوانمرد است، در حالي كه اصولاً ممكن است زن باشد نه مرد. در قرآن كريم هم داريم كه "انتم الفقراء الي الله" و ضمير انتم مذكر است در حالي كه خطاب عمومي است و زن و مرد را در بر مي گيرد وهر عاقلي مي فهمد كه منظور همه مسلمانها هستند نه فقط مردان.

  در مورد ضمير جمع و مفرد نيز مي بينيم كه بارها افراد به جاي ضمير مفرد از ضمير جمع استفاده مي كنند مثلاً : ما آمديم شما نبوديد. كه هم در ضمير "ما" و هم در ضمير "شما" كه حالت جمع دارد، منظور گوينده و شنونده، مفرد است اما براي تعظيم، احترام و شخصيت بخشيدن از ضمير جمع استفاده شده است در مورد خداوند تبارك و تعالي نيز از باب تشريف و تعظيم از "نحن" استفاده مي شود. نكته دقيقتري نيز وجود دارد و آن اينكه كليد حلّ چنين سؤالهايي به ارايه يك ضابطه است و آن اينكه : گاهي ارتباط داشتن يك پديده، به دو عامل يا دو فاعل قابل استناد است كه در

  طول يكديگرند هم به يكي از عامل ها نسبت داده مي شود و هم به عامل ديگر. يكي در ديگري اثر مي گذارد و دومي واسطه مي شود تا اثر اولي را به شكل خاصي به معلول منتقل كند. بطور مثال در نزول باران گروهي از مخلوقات الهي نقش ايفا مي كنند و لذا از نزول آن با ضميرجمع اشاره مي شود تا بدانها نيز توجه كرده باشيم و اين مطلب به اين معنانيست كه خدا و طبيعت مجموعاً كاري را انجام مي دهند. چنين خدايي، خدا نخواهد بود. آن موجود  واسطه كه در سه جاي قرآن در سه سطح براي آن فاعل ذكر شده است كه چون حضرتعالي روحاني هستيد، نشاني آيات را ذكر مي كنم و تداوم تحقيق بعهده خود شما خواهد بود.(4)

منابع و مآخذ :

1. معارف قرآن، آيت الله مصباح يزدي، ص79
2. سوره مباركه بقره / آيات 163و164
3. معارف قرآن، آيت الله مصباح يزدي، ص106تا 114،سوره هاي مباركه زمر/ آيه42 - سجده/آيه11 - انعام / آيه61