بيان قرآن در مورد فراگيري دانش و ورزش چيست؟

پاسخ:

بخش اوّل اين است كه: در بسياري از آيات، علم به صورت مطلق مطرح شده است؛ مانند: "قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لاَ  يَعْلَمُون؛(زمر،9) بگو: آيا كساني كه ميدانند و كساني كه نميدانند يكسانند؟"؛ "عَلَّمَ الاْ سًِنسَـَنَ مَا لَمْ يَعْلَمْ ؛(علق،5) آنچه راكه انسان نميدانست ]به تدريج به او[ آموخت." و ساير آيات. دوم اين كه: بعضي از آيات صراحت دارند كه منظور از علم، تنها علم اصول عقايد و احكام شرعي نيست؛ براي مثال: "وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا دَاوُودَ وَ سُلَيْمَـَنَ عِلْمًالله.وَ قَالَ يَـََّأَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ وَ أُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ...؛(نمل،15و16) و به راستي به داوود و سليمان دانشي عطا كرديم...، و گفت: اي مردم! ما زبان پرندگان را تعليم يافتهايم و از هر چيزي به ما داده شده است...". در ذيل اين آيه ميبينيم كه حضرت سليمانغ، دانستن زبان پرندگان را فضيلت ميشمارد. و نيز در آيه 27 و 28 سوره فاطر آمده است: "أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً....كَذَ َلِكَ إِنَّمَا يَخْشَي اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَـََّؤُا؛ آيا نديدهاي كه خدا از آسمان، آبي فرود آورد....از بندگان خدا تنها دانايانند كه از او ميترسند." روشن است كه منظور از عالمان در اين آيه، كساني هستند كه در اثر آگاهي به قوانين طبيعت و رموز خلقت، در مقابل عظمت و ابهت پروردگار سر تسليم فرود ميآورند. هم چنين آيه 69 سوره يس و 78 سوره قصص و غيره نيز گواه بر اين موضوع است.

سوم اين كه: قرآن كريم مردم را به مطالعه نظام آفرينش، شگفتيهاي خلقت، احوال و آثار موجودات مختلف و نحوه پيدايش آنها، و به طور خلاصه مطالعه آيات آفاقي و انفسي دعوت ميكند، و به تفكر و تدبر در مورد آنها فرا ميخواند، و از ما ميخواهد كه عقلمان را براي درك اسرار خلقت به كار بريم، مانند: "قُلْ سِيرُواْ فِي الاْ ئَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْق؛(عنكبوت،20) بگو: در زمين بگرديد و بنگريد چگونه آفرينش را آغاز كرده است."، و ساير آيات.

بدين ترتيب، ميتوان گفت كه: دقت و مطالعه در آيات فوق، اين نتيجه را به دست ميدهد كه قرآن، هم طالب علوم خاص ديني است، و هم خواهان علوم طبيعي؛ چرا كه هم علوم خاص ديني ميتوانند وسيله تقرب به خدا باشند، و هم علوم طبيعي؛ (از آن جهت كه آينه حق نما هستند) و هر كدام از آنها تا آنجا كه اين نقش را ايفا كنند، تقدّس دارند؛ اما اين تقدس، بالغرض است نه بالذات؛ زيرا علمي كه انسان را از حق باز دارد، در قاموس قرآن، مرادف با جهل است: "يَعْلَمُونَ ظَـَهِرًا مِّنَ الْحَيَوَه الدُّنْيَا وَ هُمْ عَنِ الاْ ئَخِرَه هُمْ غَـَفِلُونَ ؛(روم،7) از زندگي دنيا، ظاهري را ميشناسند، و حال آنكه از آخرت غافلند."

توجه اسلام تنها به امور اخروي معطوف نيست؛ بلكه به امور مادي و دنيوي هم توجه ويژهاي دارد. از اين روست كه به سلامت جسم و بدن، مانند سلامت روح اهميت ميدهد؛ چرا كه نيروي جسماني و قدرت بدني مناسب، سبب سلامت عقل، فكر خوب و حسن تدبير ميشود.

قرآن كريم هم هنگامي كه نعمتهاي خداي را براي يكي از بندگانش يادآوري ميكند، تنها به نيروي معنوي اكتفا نكرده، نيروي جسماني را هم شمرده است: "...قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصطَفَه عَلَيكُم وَزادَه بَسْطَه فِي الْعِلم وَالْجِسم؛ (بقره،247)... گفت: خدا او (طالوت) را بر شما برگزيده و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشيده است."(ر.ك: مفاهيمالقرآن، جعفر سبحاني، ج، ص، جامعه مدرسين حوزه علميه قم.)

بنابر اين، ورزش هم از آنجا يكي از راههاي مناسب براي حفظ سلامت جسم است؛ از نظر اسلام پسنديده و مطلوب است؛ امّا از آنجا كه برخي از ورزشها و آمادگيهاي جسماني براي شخص ورزشكار و جامعه اسلامي سودمندتر است؛ اسلام به آنها اهميت ويژهاي داده است؛ مانند اسبسواري و تيراندازي "وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّه وَمِن ربَاط الْخَيلِ تُرهِبُون بِه عَدُوَّ اللَّه وَعَدُوَّكُم..." (انفال،60) خود پيامبر9 مسابقات اسبدواني را در مدينه برگزار ميكردند و براي برندگان، جايزه ميدادند و ديگران را به ياد گرفتن تيراندازي، اسبدواني و... تشويق ميكردند.

و از آنجا كه برخي از بازيها و ورزشها سبب فساد فرد و جامعه ميشود، اسلام از انجام دادن آنها نهي كرده است؛ همانند قماربازي و ورزشهايي كه سبب صدمه ديدن انسان ميشود.

به طور خلاصه ميتوان گفت: اسلام به ورزش، به ديده ابزار مينگرد؛ نه هدف از اينرو، ورزش به اندازهاي كه هدف (سلامت فرد و جامعه و استكمال بشري) را تأمين كند، بسيار مفيد است؛ امّا زيادهروي و تمامِ وقت را صرف آن كردن، پسنديده نيست.(براي آگاهي بيشتر ر.ك: اسلام و ورزش، حسين صبوري.)