پاسخ:
1- فقر و غنا هم در ميان مؤمنين و هم در ميان كفار وجود دارد و بهرهمندى از ثروتها و لذايذ دنيوى اختصاصى به كفار ندارد. البته افراد ثروتمند فعلا در ميان كفار بيشتر مىباشند چون تمام هدف و تلاش آنها در راستاى جمعآوريثروت و برخوردارى از لذايذ دنيوى است.
2- رنج و شادى دو قسم است؛ رنج و شادى روحى و ديگرى جسمى كه اولى بسيار مهمتر است. گاهى انسان رنج جسمى دارد ولى رنج روحى ندارد و تحمل آن برايش راحت است ولى رنج روحى تحملش دشوارتر است كه رنج كفاراغلب از نوع روحى است. چون عامل اساسى در رنج روحى دورى و بعد از خداست كه آنان از خدا دورند. و عامل امنيت روحى قرب به خداست كه اين عامل در اختيار مؤمنين است.
3- بسيارى از امورى كه در نظر مردم موجب راحتى است همانها مجراى عذاب اخروى ميباشند چنان كه آيه شريفه در مورد منافقان مىفرمايد:
فلاتعجبك اموالكم و لا اولادهم انما يريد الله ليعذبهم بها فيالحيوهالدنيا »
و يا درمورد كفار آمده است كه: جهنم همين الان بر آنان احاطه دارد و آنان در يك شرايط روحى جهنمى بسر مىبرند:و ان جهنم لمحيطه بالكافرين » (عنكبوت، آيه 54).
4- حداكثر بهرهمندى كفار از لذايذ در دنياست كه وقتى اين لذت هارابالذايذ بهشتيان كه قرآن بيان مىفرمايد مقايسه كنيم مىبينيم كه بسيار ناچيز است.
5- بسيارى از مشكلات داراى اثر تربيتى و سازنده است و رفاه و تنعم بيش از حد سستى و غفلتآوراست.
6- برخى از مصايب كفاره گناهان است.
7- بعضى از سختىها نتيجه طبيعى عمل انسان است.