منظور از «مطهرون» در آيه «لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ» در سوره واقعه چه كساني‏اند؟

پاسخ:

در آيه شريفه   (لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ)    «و جز پاكان نمي‏توانند به آن دست زنند (دست يابند)»واقعه (56)، آيه 79. توجه:

يكم. بنابراين «لا» نافيه باشد، چند نكته، بايسته است: جمله «اخبار» خواهد بود؛ يعني، قرآن را مسّ نمي‏كند، مگر «مطهرون» و مقصود از «مس» مي‏تواند علم به قرآن باشد. در اين صورت «مطهرون» كساني‏اند كه قلب آنان از تعلق به غير حق تعالي پاك گشته است. نمونه كامل آن، معصومان مي‏باشند:   (إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً)    «خداوند فقط مي‏خواهد پليدي و گناه رااز شما اهل‏بيت دور كند و كاملاً شما را پاك سازد»احزاب (33)، آيه 33. كه به جهت عدم تعلق به غير خداي تعالي، توفيق مس علم و حقيقت قرآن روزي‏شان شده است.

دوم. بنابراين كه «لا» نافيه باشد و جمله نيز اخباري باشد، در عين حال مي‏تواند منظور از آن «انشا» و دستور باشد؛ يعني، قرآن را نبايد مس كند، مگر «مطهرون» و پاكان. در اين صورت مقصود از «مس» همين مس ظاهري و مقصود از پاكان، پاك بودن از حدث و خبث و داشتن طهارت ظاهري شرعي است. در اين صورت همگان مي‏توانند با تحصيل طهارت شرعي قرآن را مس كنند.

سوم. بنا بر اين كه «لا» ناهيه باشد و جمله «انشا» و دستور باشد، مس و طهارت همان معناي «وجه دوم» را خواهدداشت با اين تفاوت كه از نظر «بلاغت»، «وجه دوم» زيباتر و رساتر مي‏باشد.

دو معنايي كه از آيه شريفه فهميده مي‏شود قابل جمع نيز هست؛ يعني، آيه شريفه در عين حال كه يك حكم شرعي را براي عموم مردم بيان مي‏كند و به آنان مي‏گويد بدون طهارت شرعي نبايد قرآن را مس كنند، يك حقيقت را نيز بيان مي‏كند كه حقيقت قرآن و علم قرآن را مس نمي‏كند، مگر «مطهرون». بنابراين هر چه مرتبه طهارت بالاتر باشد، مرتبه درك معارف و حقايق قرآني نيز بالاتر خواهد بود.

اين از ويژگي‏هاي قرآن مجيد است كه مفهوم آيات آن، داراي چندين لايه است و به هر مقدار تأمل و تدبر بيشتر شود، مفاهيم ژرف‏تر به دست مي‏آيد. بنابراين قرآن مجيد براي همه مردمان قابل استفاده است. برخي از نگاه به كلمات آن و تلاوت آهنگين آن لذت مي‏برند و گروهي از ترجمه آن و برخي از تفسير و برخي از لطايف و حقايق قرآن بهره مي‏برند.

امام سجاد(ع) فرموده است:   «كتابُ اللهِ عزوجل على اربعه أشياء: علي العباره، و الاشاره و اللّطائف و الحقايق. فالعباره للعوام و الأشاره للخواصّ و اللَّطائف للاولياء و الحقايق للأنبياء»  ؛ «كتاب خداي عزوجل بر چهار چيز است: عبارت (ظاهر)، اشاره، لطايف و حقايق. عبارت، براي عامه مردم است، اشاره براي خواص، لطايف براي اوليا و حقايق براي انبيا».بحارالانوار، ج 92، ص 20، ح 18.

براساس اين معنا رابطه طهارت و حس رابطه علي و معلولي است؛ يعني، فهم حقايق باطني قرآن بدون طهارت نفس و رذايل و آلودگي‏هاي نفساني امكان‏پذير نيست؛ ليكن راه تحصيل طهارت - كه علت وصول به حقايق قرآني است - براي همه باز است؛ يعني، همان طور كه افراد مي‏تواند با وضو به مس ظاهري قرآن دست يابند، با طهارت دل نيز مي‏توانند به حس باطني قرآن راه يابند.