مفهوم قسمت نخست آيه سوّم سوره مبارك نساء چيست‌؟

پاسخ:

1. به دليل مشغول شدن عرب جاهلي به جنگ‌، غارت گري و كشتار، تعداد يتيمان در ميان آنان زياد بوده‌؛ آن گاه بزرگان و زورمندان قوم‌، دختران يتيم و اموال آنان را در اختيار خود گرفته سرانجام نيز با آنان ازدواج مي‌كردند؛ آن گاه پس از ازدواج‌، اموالشان را تصاحب كرده با آنان با بي‌عدالتي رفتار مي‌نمودند؛ به گونه‌اي كه حتي پس از سلطه بر اموالشان‌، آن‌ها را از زندگي‌، اخراج مي‌كردند. در نتيجه اين اقدام ظالمانه زنان مزبور به بيچارگاني تبديل مي‌شدند كه همه چيز خود را از دست مي‌دادند، چرا كه ديگر نه مالي داشتند كه با آن‌، گذران زندگي كنند، و نه كسي رغبت مي‌كرد با آن‌ها ازدواج كرده‌، مخارجشان را بردوش كشد.(تفسير الميزان‌، علامه طباطبايي‌؛، ج 4، ص 166، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات‌.)

2. در اين آيه شريف و آيات بسياري ديگر(ر.ك‌: نسأ، 10؛ بقره‌. 220 و...) قرآن كريم با نكوهش شديد اين روش ناپسند و ظالمانه‌، با صراحت و تأكيد، از ظلم درباره يتيمان و خوردن اموالشان‌، نهي فرموده است‌. تأكيدهاي قرآن كريم‌، مسلمانان را از هر گونه دخالت در امور يتيمان ترسانيده‌، به گونه‌اي كه ادامه آن حالت‌، براي جامعه اسلامي مشكل آفرين بود؛ از اين رو، هم آياتي مانند آيه 220 سوره مبارك بقره‌، و هم آيه شريف مورد پرسش‌، هر يك به گونه‌اي‌، براي پيش‌گيري از اين مشكل‌، نازل شده است‌؛ از اين رو، در بخش نخست آيه سوم سوره نسأ، ضمن تأكيد بر آن چه در آيه دوم بيان شده‌، مي‌فرمايد: اگر پس از ازدواج با دختران يتيم نتوانستيد، با آنان به عدالت رفتار كنيد، يا به ازدواج با آنان تمايلي نداريد، آنها را به حال خود واگذاشته‌، با زنان ديگر مورد علاقه خود ازدواج كنيد؛ سپس تعداد اين ازدواج ها را از يكي تا چهار تا، مجاز مي‌شمارد.(همان .)

3. با توجه به آن چه گفته شد، تفسير آيه شريف‌، به طور كامل روشن بوده‌، اين پرسش كه چرا آغاز آيه‌، در باره يتيمان‌، و پايان آن درباره ازدواج است‌، پاسخ خود را مي‌يابد؛ نيز، احتمال ناسازگاري ظاهري آغاز و پايان آن‌، روشن مي‌شود، چرا كه هم بخش نخست آيه‌، درباره ازدواج است و هم قسمت پاياني آن‌، ولي در آغاز آن مي‌فرمايد: "اگر نمي‌توانيد در ازدواج با يتيمان‌، اصول عدالت را رعايت كنيد، چه بهتر كه از آن صرف نظر كرده‌، سراغ زنان غير يتيم برويد(تفسير نمونه‌، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران‌، ج 3، ص 252، دارالكتب الاسلاميه‌.)

4. برخي‌، نقل كرده‌اند كه ميان آغاز و پايان اين آيه‌، بخشي از قرآن و كلام وحي خذف شده است‌؛ اين روايت‌، به هيچ روي از نظر سند اعتبار ندارد؛ افزون بر آن‌كه با تصريح خود قرآن‌(حجر ، 9.)، مبني بر تحريف‌ناپذيري آن‌، ناسازگار است‌؛ از اين رو، اين گونه احاديث كه بر تحريف يا حذف قسمت‌هايي از قرآن كريم دلالت دارند، يا به وسيله منافقان و دشمنان اسلام و براي بي‌اعتبار جلوه دادن قرآن ساخته شده‌اند، و يا برخي‌، چون نتوانسته‌اند پيوستگي آغاز و انجام آيه را درك كنند، چنين پنداشته‌اند كه در اين‌جا خذف يا اسقاطي در كار بوده‌، اندك اندك آن را به شكل روايتي جلوه داده‌اند، در حالي كه پيش از اين‌، بر پيوستگي دو بخش نخست و پايان آيه‌، اشاره شد.(همان‌.)