مفهوم آيه 224 بقره "وَلاَ تَجْعَلُواْ اللَّه‌َ عُرْضَه‌ً لاَِيْمَـَنِكُم‌..." چيست‌؟

پاسخ:

خداوند در آيه 224 بقره مي‌فرمايد: "وَلاَ  تَجْعَلُواْ اللَّه‌َ عُرْضَه‌ً لاِيْمَـَنِكُم‌ْ أَن تَبَرُّواْ وَتَتَّقُواْ وَتُصْلِحُواْ بَيْن‌َ النَّاس‌ِ وَاللَّه‌ُ سَمِيع‌ٌ عَلِيم‌ٌ ؛ و خدا را دستاويز سوگندهاي خود قرار مدهيد، تا (بدين بهانه‌) از نيكوكاري و پرهيزگاري و سازش دادن ميان مردم (بازايستيد)، و خدا شنواي داناست‌."

شأن نزول اين آيه چنين است‌: ميان داماد و دختر يكي از ياران پيامبر(ص) به نام عبداللّه بن رواحه اختلافي روي داد. او سوگند ياد كرد كه براي اصلاح كار آنان هيچ گونه دخالتي نكند و در اين راه گامي بر ندارد. اين آيه نازل شد و اين گونه سوگندها را ممنوع كرد.(ر.ك‌: مجمع البيان‌، علامه طبرسي‌؛، ج 2، ص 91، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات‌، بيروت‌.)

اين آيه و آيه بعدي در مورد سوءاستفاده از مسأله سوگند است‌.

"عُرضه‌" يعني در معرض قرار گرفتن چيزي است‌، مانند جنسي كه در بازار در معرض فروش قرار مي‌دهند، گاهي به موانع نيز "عُرضه‌" گفته مي‌شود، زيرا در معرض و بر سر راه انسان قرار دارد.(ر.ك‌: مفردات‌، راغب اصفهاني‌، ص 330، كتابفروشي مرتضوي‌.)

"اَيمان‌" جمع يمين و به معناي سوگند است‌.

منظور آيه اين است كه نه تنها براي كارهاي ناشايست حتّي براي كارهاي نيك‌، چه كوچك و چه بزرگ‌، سوگند ياد نكنيد و نام خدا را كوچك ننماييد؛ پس سوگند ياد كردن جز در مواردي كه هدف مهمي در كار باشد، عمل نامطلوبي است‌. در حديثي امام صادق‌مي‌فرمايد: هيچ گاه به خدا سوگند ياد نكنيد، چه راستگو باشيد و چه دروغگو؛ زيرا خداوند مي‌فرمايد: خدا را در معرض سوگندهاي خود قرار ندهيد.(ر.ك‌: بحارالانوار، علامه مجلسي‌؛، ج 73، ص 47، مؤسسه الوفأ، بيروت‌.)

و آيه اين گونه نيز معنا شده است كه خدا را در معرض سوگندهايتان قرار مدهيد، آن هم سوگند به اين كه ديگر نيكي نكنيد، تقوا نداشته باشيد و ميان مردم اصلاح نكنيد؛ زيرا خدا راضي نيست نامش وسيله‌اي براي خودداري از آن چه بدان امر كرده‌، قرار دهيد و خدا به نيكي‌، تقوا و اصلاح ميان مردم امر كرده است‌.

بنابراين‌، پيش از سه فعل "ان تبرّوا، تتقوا و تصلحوا" كلمه "لا" در تقدير است و حذف كلمه "لا" در چنين مواردي در موارد متعددي از قرآن كريم تكرار شده است‌.(ر.ك‌: الميزان‌، علامه طباطبايي‌؛، ج 2، ص 222، دفتر انتشارات اسلامي ، تفسير نمونه‌، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران‌، ج 2، ص 145ـ146، دارالكتب الاسلاميه‌.)