منظور از نعمت و رحمت خداوند كه در قرآن در آيه‌هاي متعددي آمده‌، چيست‌؟ تفاوت بين رحمت و نعمت خداوند در چيست‌؟

پاسخ:

رحمت و نعمت از واژه‌هاي پركاربرد در قرآن كريم هستند كه بررسي همه جوانب آن‌ها بحث مبسوطي را مي‌طلبد. در اين به اختصار به برخي مطالب اشاره مي‌شود.

معناي "رحمت‌" و "نعمت‌"

راغب اصفهاني در معناي رحمت گفته است‌: رحمت مهرباني و رقتي است كه مقتضاي احسان است نسبت به شخص مرحوم (فردي كه مورد ترحم قرار گرفته است‌) و چون خداوند با رَحْم (رحمت‌) وصف شود، مراد از آن تنها احسان است نه رقت قلب‌. رحمت از خداوند انعام و تفضل و از آدميان رقت قلب و عاطفه است‌. در الميزان ذيل تفسير بسم اللّه الرحمن الرحيم آمده است‌: رحمت انفعال و تأثر خاصي است كه در وقت ديدن محتاج عارض قلب مي‌شود و شخص را به رفع احتياج و نقيصه طرف وادار مي‌كند. اين معنا به حسب تحليل به عطا و فيض بر مي‌گردد و به همين معنا خداوند سبحان با رحمت توصيف مي‌شود؛ يعني رحمت در خدا، به معناي عطا و احسان است نه تأثر و انفعال قلب‌؛ زيرا در ذات باري انفعال نيست‌.

اما "نعمت‌" به مواهب الهي گفته مي‌شود كه نصيب بندگان مي‌شود.(ر.ك‌: قاموس قرآن‌، سيد علي اكبر قرشي‌، مدخل "نعمت‌".)

تفاوت رحمت و نعمت و رابطه بين آن دو

"رحمت‌" و "شفقت‌" تفضل و مهرباني به كسي است كه نيازمند است ولي در دادن نعمت چنين شرطي نيست‌. براي مثال‌، چنانچه چيزي به فردي كه نيازي ندارد داده شود، مي‌توان گفت نعمتي به او داده شد؛ اما رحمت و مهرباني در اين جا، به كار برده نمي‌شود.(معجم فروق اللغه‌، ابي هلال عسكري‌، ص 253، دفتر نشر اسلامي‌.)

در قرآن كريم‌، گاهي برخي چيزها با كلمه رحمت توصيف شده‌اند؛ از ين رو برخي مفسران‌، در بسياري از آيه‌ها رحمت را به نعمت معنا كرده‌اند. و حتي عده‌اي از قاموس‌نويسان گفته‌اند: همه نعمت‌هاي خدا رحمت او هستند."(قاموس قرآن‌، سيد علي اكبر قرشي‌، ج 4ـ3، ص 71، دارالكتب الاسلاميه‌.)

بنابراين مي‌توان گفت نعمت بخشي از رحمت است‌. وجوه و نظايري كه براي رحمت در قرآن كريم آمده است اين نكته را تاييد مي‌كند.

وجوه و نظاير رحمت در قرآن‌

در قرآن كريم‌، رحمت در معاني متعددي به كار رفته است‌:

1. نعمت‌، نعمتي كه باعث كرامت شده‌؛ (بقره‌،157)

2. لطف و احسان و توفيق‌؛(بقره‌،178)

3. رسالت و نبوت‌؛(بقره‌،105)

4. گذشت‌، بخشش گناه و مغفرت‌؛(بقره‌،64)

5. پاداش آخرت‌، بهشت‌؛(آل‌عمران‌،107)

6. عطوفت و رأفت‌؛(آل‌عمران‌،159)

7. ياري و نصرت‌؛(نسأ،112)

8. باران‌؛(اعراف‌،57)

9. راحتي‌، گشايش‌، عافيت و خير؛(يونس‌،21)

10. رزق و وسعت روزي‌؛(اسرأ،28)(ر.ك‌: دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهي‌، بهأالدين خرمشاهي‌، مدخل "رحمت‌".)

وظايف ما در مقابل رحمت خداوند

رحمت خداوند، گسترده و همه موجودات جهان را فراگير است‌.(غافر،7) وظيفه آدمي آن است كه خود را در معرض آن قرار دهد. در آيه‌ها و روايت‌ها، امور ذيل براي دريافت رحمت سفارش شده است‌:

1. نيكوكاري‌؛ "وَلاَ  تُفْسِدُواْ فِي الأَْ رْض‌ِ بَعْدَ إِصْلَـَحِهَا وَادْعُوه‌ُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِن‌َّ رَحْمَت‌َ اللَّه‌ِ قَرِيب‌ٌ مِّن‌َ الْمُحْسِنِين‌َ؛(اعراف‌،56)

2. ايمان به خدا و توسل به او: "فَأَمَّا الَّذِين‌َ ءَامَنُواْ بِاللَّه‌ِ وَاعْتَصَمُواْ بِه‌ِي فَسَيُدْخِلُهُم‌ْ فِي رَحْمَه‌ٍ مِّنْه‌ُ وَفَضْل‌ٍ وَيَهْدِيهِم‌ْ إِلَيْه‌ِ صِرَ َطًا مُّسْتَقِيمًا ؛(نسأ،175)

3. شكيبايي و صبر (بقره‌،155ـ157)؛

4. فرمان‌بري از خداوند و پيامبر (آل‌عمران‌،131 و 132)؛

5. اقامه نماز و پرداخت زكات (نور،56)؛

6. توبه‌؛

7. ذكر خداوند؛

8. ترحم و مهرباني با ناتوانان و مردم‌.(ر.ك‌: ميزان الحكمه‌، محمدي ري شهري‌، ترجمه‌: حميد رضا شيخي‌، حديث‌هاي شماره 6997ـ7004.)

وظايف آدمي در برابر نعمت‌هاي خداوند

خداوند سبحان در اين‌باره مي‌فرمايد: "وَ إِن تَعُدُّوا نِعْمَه‌َ اللَّه‌ِ لاَ  تُحْصُوهَا ...(نحل‌، 18)؛ اگر نعمت‌هاي خدا را بشماريد، هرگز نمي‌توانيد آن‌ها را احصا (شمارش‌) كنيد، خداوند بخشنده و مهربان است‌"

قرآن‌كريم در مسير برنامه‌هاي سازنده خود به بيان برخي از نعمت‌هاي الهي پرداخته تا مردم درباره آن بينديشند(ر.ك‌: رعد، 3 ؛ روم‌، 8.) و شكر آن را بجا آورند(ر.ك‌: نحل‌، 14 ؛ مائده‌، 6.)

سپاسگزاري اقسامي دارد: 1. "شكر قلب‌"؛ يعني انديشه كردن درباره نعمت‌؛ 2. "شكر زبان‌"؛ يعني ثنا گفتن براي نعمت دهنده‌؛ 3. "شكر ساير اعضا"؛ يعني قدرداني و پاسخگويي در برابر نعمت‌.

قرآن كريم مي‌فرمايد: "اعْمَلُوَّاْ ءَال‌َ دَاوُدَ شُكْرًا؛ (سبا، 13) اي آل داود، شكر (اين همه نعمت را) به‌جاي آوريد." شكر بيشتر از مقوله "عمل‌" است و بايد آن را در لابه‌لاي اعمال انسان دريافت و شايد به همين علت‌، قرآن كريم تعداد شكرگزاران واقعي را اندك شمرده است‌: "قَلِيلاً مَّا تَشْكُرُون‌َ ؛ (ملك‌، 24) كم‌تر شكر او را به‌جاي مي‌آوريد."؛ "وَ قَلِيل‌ٌ مِّن‌ْ عِبَادِي‌َ الشَّكُورُ ؛ (سبا، 13) اما عده كمي از بندگان من شكر گذارند." و در آيه 73 سوره نمل نيز مي‌فرمايد: " وَ لَـَكِن‌َّ أَكْثَرَهُم‌ْ لاَ  يَشْكُرُون‌َ ؛(نمل‌، 73) بيشتر آن‌ها شكرگزاري نمي‌كنند." از طرف ديگر، با توجه به اين نكته كه نعمت‌هاي خداوند كه سر تا پاي وجود انسان را احاطه كرده‌، آن‌قدر زياد است كه قابل شماره نيست‌، روشن است كه چرا شكر به مفهوم واقعي‌اش در برابر تمام نعمت‌ها به گونه‌اي كه همه را بدون استثنا در طريق بندگي خدا ـ كه نعمت‌ها براي آن آفريده شده است ـ به كار گيرد كم‌تر يافت مي‌شود.

به تعبير ديگر و به گفته بعضي از مفسران بزرگ‌، "شكر مطلق‌" آن است كه انسان همواره به ياد خدا باشد؛ بي هيچ گونه فراموشي و در راه او گام بردارد؛ بدون هيچ‌گونه معصيت‌؛ و اطاعت فرمان او كند خالي از هرگونه سرپيچي‌؛ و مسلم است كه اين اوصاف در كم‌تر كسي جمع مي‌شود.

در حديثي از امام صادق‌مي‌خوانيم‌: "شكر النعمه اجتناب المحارم‌؛  شكر نعمت‌، پرهيز از گناه است‌." در حديث ديگري كسي از اين امام بزرگوار پرسيد: "آيا شكر پروردگار حدي دارد كه اگر انسان به آن حد برسد شاكر محسوب شود؟" فرمود: "آري‌" پرسيد: "چگونه‌؟" فرمود: "خدا را بر تمام نعمت‌هايش چه در خانواده و چه در اموال حمد و ستايش كند و اگر در اموالي كه به او داده حقي باشد ادا كند."(ر.ك‌: اصول كافي‌، شيخ كليني‌؛، ج 2، باب الشكر، ح 12، 10، 27، داراحيأ التراث العربي‌.)

توجه به اين نكته نيز ضروري است كه تشكر و قدرداني از كساني كه وسيله نعمتي براي انسان هستند نيز شعبه‌اي از شكر خداست‌.(ر.ك‌: تفسير نمونه‌، آيت الله مكارم شيرازي و ديگران‌، ج 18، ص 51، دارالكتب الاسلاميه‌.)