چرا در قرآن، اين قدر قسم وجود دارد؟

پاسخ:

در واقع برگشت اين سؤال به اين است كه فلسفه و حكمت سوگندهاي قرآن چيست؟ و يا به عبارتي با وجود بي نيازي  خداوند به سوگند چرا در قرآن اين همه قسم خورده شده است؟ قبل از پاسخ به سؤال پيش زمينه‏هائي مطرح مي‏گردد.

 الف) سوگندهاي قرآن:

 در چهل و چهار سوره قرآن، ضمن صد و چهار آيه، صد و هيجده مورد سوگند در قرآن آمده كه در سي و سه سوره قرآن، نود و پنج  مورد سوگندهاي آفريدگار جهان است كه در بيست و سه سوره آغاز سوره با سوگند مي‏باشد، و دو مورد سوگندهائي است كه از زبان  رسول خدا(ص) در اثبات وقوع روز قيامت و محاسبه اعمال و جزاء در آن روز آمده، چهار مورد قسمي است كه از برادران حضرت  يوسف(ع) آمده است و يك مورد، سوگندي است كه ساحران براي فرعون ياد كرده‏اند كه بر موسي غالب خواهند شد. و يك مورد  نيز سوگندي است كه شيطان در اغواء بندگان غير مخلص ياد كرده و پانزده مورد نيز مربوط به مشركين و منافقين و منكرين روز  قيامت مي‏باشد.(شناخت سوره‏هاي قرآن، هاشم هاشم‏زاده هريسي، انتشارات كتابخانه صدر، تاريخ 1373 ه.ش، ص 23 و 24 ـ تفسير كبير بصائر.).

پس سوگندهاي قرآني

 1. سوگندهاي الهي

 2. سوگندهاي مردمي

 الف) سوگندهاي پيامبران

 ب) سوگندهاي مردمان

  1ـ برادران يوسف

  2ـ سحره

  3ـ مشركين

  4ـ منافقين

  5ـ منكرين

  3. سوگند ابليس

  آنچه از موارد ذكر شده مورد سؤال است، همان قسم اوّل يعني سوگندهاي الهي است كه عمده سوگندهاي در قرآن را نيز شامل  مي‏شود.

 ب) پيشينه تاريخي سوگند

  آثار به جاي مانده از فرهنگ و تمدن بشري نشان مي‏دهد كه سوگند خوردن اختصاص به ملت و زبان خاصي نداشته و در تمام  اعصار گذشته به مثابه يك سنت در ميان اقوام و ملل مختلف جريان داشته است و به قطع مي‏توان گفت تاريخچه قسم به تاريخ و  زبان بشر برمي‏گردد و گواه بر اين مطلب معتبرترين منبع تاريخ انسان، قرآن كريم است. كه سوگند خوردن انسانها را در اعصار مختلف  چون سوگند خوردن حضرت ابراهيم(ع)(انبيا؛ 21:57). 

 فرزندان حضرت يعقوب(ع)(،يوسف؛ 12:91).  

 ساحران درباره فرعون(شعراء؛ 26:44). 

 و مقدمتر از همه قسم خوردن شيطان در مقابل آدم و حوا(اعراف؛ 7:21). 

 را نقل مي‏كند.

 ج) تعريف سوگند   سوگند(sawgand).

   در اصل «سوكنته»(Saokenta). 

 به معني گوگرد و سوگند خوردن به معني خوردن گوگرد است كه نوعي آزمايش براي تشخيص گناهكار از بي گناه بوده، در قديم  مقداري آب آميخته به گوگرد به متهم مي‏خورانيدند و از تأثير آن در وجود وي گناهكار بودن يا بي گناه بودن او را تعيين مي‏كردند،  بعدها به معني قسم بكار رفته است.(فرهنگ عميد، ج 2، ص 1485). 

 كه اقرار و اعترافي است كه شخص بر روي شرف و ناموس خود مي‏كند و خدا، يا بزرگي را شاهد گيرد، مانند قسم (بخدا، رسول،  امامان و بزرگان).(فرهنگ فارسي معين، دكتر محمد معين، ج 2، ص 1956).

 واژه «قسم» در زبان عربي و تمام اشتقاقات آن مترادف كلمه «سوگند» در زبان فارسي است و قسم را از اين جهت قسم گفته‏اند كه  كلام را دو قسم كرده قسم صواب و صحيح را از قسم خطا و اشتباه بيرون مي‏برد. و در اصطلاح قسم جمله‏اي است كه بواسطه آن  جمله ديگري تأكيد مي‏شود.(مغني اللبيب ابن هشام، ص 56).

 مرحوم طبرسي مي‏گويد: قسم عبارت است از قسمتي از كلام كه بواسطه آن خبر تأكيد مي‏شود به نحوي كه آن را به صورت حق و  درست جلوه داده و از خلاف واقع مبرّا مي‏سازد.(مجمع البيان، امين الاسلام طبرسي، ج 9، ص 375).

 د) اركان سوگند

  سوگند از هر نوعي كه باشد داراي اركاني مي‏باشد كه عبارتند از: 1. مُقسِم يعني فردي كه سوگند ياد مي‏كند، همانطور كه گفته شد  سوگندهاي قرآن اگر چه گاهي از زبان انبياء، مردم عادي و شيطان نيز سوگند نقل شده است، لكن غالب سوگندها از ناحيه ذات  مقدس پروردگار مي‏باشد.

  2. مُقسَم له يا مخاطب سوگند، فرد يا افرادي است كه به خاطر آنها سوگند ياد مي‏شود، در قرآن مجيد اگر چه برخي سوگندها  مخاطب خاص دارد لكن غالب آنها براي عموم انسانها اعم از مؤمن و كافر ياد شده‏اند.

  3. مُقْسَم به يعني آنچه بدان سوگند ياد مي‏شود مثل خدا، پيامبر و ساير مقدسات، در قرآن حدود چهل موضوع مورد سوگند  واقع شده كه مي‏توان همه آنها را در شش گروه طبقه بندي كرد.(لازم به ذكر است كه مفسران و مؤلفان علوم قرآني طبقه‏بندي‏هاي متفاوتي براي موضوعات  سوگندهاي قرآني ذكر كرده‏اند. كه اين طبقه‏بندي بنقل از تفسير سوره طور حاصل كار گروهي محققان موسويان، كاويان، سليمي، فيروزي، حسيني، سلطاني مهاجر مي‏باشد).

  الف) اسماء ذات و صفات مقدس خداوند متعال.

  ب) انبياء بزرگوار چون محمد(ص)، ابراهيم و اسماعيل(ع)

  ج) انسان، نفس و وجدان و اعمال نيك و ابعاد معنوي او

  د) مجردات، مقدسات، فرشتگان، كتب آسماني، معاني و مفاهيم عاليه و ماوراي طبيعت

  ه) آسمان، كرات و ديگر موجودات آسماني

  و) زمين، دريا و موجودات آنها

  4. ادات قسم يا الفاظ سوگند واژه‏هايي هستند كه بوسيله آنها جملات ساده به جمله قسم تبديل مي‏شود در زبان عربي الفاظ  زيادي براي سوگند بكار مي‏رود لكن در قرآن كريم تنها چهار لفظ «ياء»، «تاء»، «واو» و «عَمْر» بكار رفته است.(سوگند با «باء» أنعام؛ 6: 109 ـ  نحل؛ 16: 38 ـ توبه؛ 9:42 و 74)   5. جواب قسم يا مقسم عليه عبارت است از آن كار يا مطلبي كه براي آن سوگند ياد مي‏شود.

 ه) انگيزه‏هاي سوگندهاي قرآني

  همانطور كه سوگندهاي قرآن را به سه قسم كلي تقسيم نموديم، به طبع انگيزه‏هاي آن را نيز مي‏توان به سه قسم كلي تقسيم نمود.(  الف) سوتعبير به (انگيزه) در مورد سوگندهاي الهي مسامحه‏اي مي‏باشد چون (انگيزه) از لوازم نياز است و چين تعبيري نسبت به خداوند بي نياز معنا و مفهوم ندارد لكن به اعتبار نياز  قابل است كه سوگند براي او به كار رفته). 

 گندهاي خدا كه به ذات ربوبي خويش و يا به پديده‏هاي نظام آفرينش اعم از حيات پاك پيامبر اسلام و يا ديگر موجودات آفرينش  مي‏باشد. براي تأكيد   و يستنبئونك احق هو قل اي و ربّي انّه لحق و ما أنتم بمعجزين     از تو مي‏پرسند آيا آن (وعده مجازات الهي) حقّ است؟ بگو:  آري، به پروردگارم سوگند، قطعا حق است، و شما نمي‏توانيد از آن جلوگيري كند. (يونس؛ 10:53).  

 چون قبلاً در آيات ديگر وقوع قيامت و مسئله حقانيت قرآن و رسالت و وقوع ثواب و عقاب آمده اينجا در واقع تأكيدش بر آن همراه  با قسم بوده است چون اين عرف اعراب بود كه در تأكيد ماجراها و شنيده‏ها متوسل به قسم مي‏شدند و خداوند هم پيامبرش را به  همين روش مي‏خواند.(تفسير كبير، فخر رازي، 32 جلدي، چاپ اول، ج 17، ص 111). 

 و يا براي تعظيم و تفخيم مقسم به مي‏باشد   يس و القرآن الحكيم  ( و آياتي چون قلم؛ 68:1 ـ واقعه؛ 56: 57 ـ شمس؛ 91: 1 تا 7 ـ  بلد؛ 90: 1 تا 3 ـ و... نيز مشعر به همين بحث مياسين؛ 36:1و2). 

 ي‏باشد.(براي توضيح بيشتر به تفسير في ظلال القرآن، ج 6، ص 3375، 3654، 3908، 3915). 

 و يا براي اتمام حجت است   فلا و ربّك لا يؤمنون حتي يحكّموك فيما شجر...    به پروردگارت سوگند كه آنها مؤمن نخواهند بود... (نساء؛ 4:65.

 ) و يا آيه شريفه   فو ربّك لنسئلنّهم أجمعين    به پروردگارت سوگند، (در قيامت) از همه آنها سؤال خواهيم كرد ( البته بخاطر اضافه (رب) به كاف  ضمير خطاب كه بازگشت به شخص پيامبر مي‏نمايد بعضي آن دو آيه را علاوه بر اتمام حجت شاهد بر تعظيم و تكريم حجر؛ 15:92). 

تشريف شخصيت پيامبر نيز آورده‏اند كه مربوط به مورد قبل مي‏شود.( و يا براي اثبات مقسم عليه و بيان واقعيتي كه مورد ترديد  مردم واقع گرديده   و الصفّت صفا * فالزجرات زجرا * توضيح بيشتر به مجمع البيان، ج 6، ص 533 ـ تفسير كبير، فخر رازي، ج 21، ص 241). 

 تليت ذكرا * إن الهكم لواحد...    سوگند به (فرشتگان) صفت كشيده (و منظم)، و به نهي كنندگان (و باز دارندگان)، و تلاوت كنندگان پياپي آيات الهي، كه  معبود شما يگانه است{M(الصافات؛ 37:1تا5).  

 و يا براي توبيخ، كفار و مشركين   و يجعلون لما لا يعلمون نصيبا مما رزقنهم تاللّه لتسئلن عما كنتم تفترون    آنان براي بتهايي كه هيچ گونه سود و  زياني از آنها سراغ ندارند، سهمي از آنچه به آنان روزي داده‏ايم قرار مي‏دهند، به خدا سوگند، (در دادگاه قيامت) از اين افتراها كه مي‏بنديد، بازپرسي خواهيد  شد!{M(نحل؛ 16: 56).  

 ب) سوگندهاي مردمي كه اين سوگندها بيان زبان حال بنده‏گان است، كه خداوند به نقل و ذكر سوگندهاي آنان اقدام نموده است،  چون سوگند برادران يوسف   قالوا تالله لقد علمتم ما جئنا لنُفسد في الارض و ما كنا سارقين    به خدا سوگند شما مي‏دانيد ما نيامده‏ايم كه در اين  سرزمين فساد كنيم، و ما هرگز دزد نبوده‏ايم!{M(يوسف؛ 12:73).  

 و يا سوگند نفاق گونه فراريان از جهاد:   ... و سيحلفون بالله لواستطعنا...    ... و به زودي به خدا سوگند ياد مي‏كنند كه اگر توانايي داشتيم همانا براي  سفر آماده مي‏شديم...{M(توبه؛ 9:42).  

 و آيات بسياري ديگر كه عمده اينگونه سوگندها به انگيزه اثبات مطلب خود بوده است.

  ج) سوگندهاي ابليس كه اين نوع سوگندها به انگيزه فريب و تهديد و يا عنادورزي توسط ابليس صورت پذيرفته:   و قاسمهما انّي  لكما لمن الناصحين    و (ابليس) براي آنها سوگند ياد كرد كه من براي شما از خيرخواهانم{M(اعراف؛ 7:21). 

 و همچنين   قال فبعزّتك لاُغوينّهم أجمعين    گفت: به عزتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم كرد{M( كه اين سوگند به انگيزه عنادورزي  مي‏باشد.ص؛ 38: 82). 

 و) تفاوت سوگندهاي الهي با سوگندهاي غير

  سوگندهاي الهي يا سوگندهاي متعارف ميان مردم تفاوتهاي قابل توجهي دارد، مردم معمولاً به چيزهايي سوگند ياد مي‏كنند كه  در نظرشان مقدس و يا بسيار عزيز است و در تمام آنها نگران مؤاخذه و يا صدمه، در صورت دروغ‏گويي هستند مثلاً وقتي كسي به  خدا، پيامبر، امام و قرآن به دروغ سوگند مي‏خورد نگران است كه آنان آسيبي به وي رسانده يا روز قيامت مؤاخذه كنند و هرگاه به  جان خود، فرزند، آشنا، دوست و رفيق خود سوگند ياد مي‏كند خوف آن دارد كه صدمه‏اي متوجه آنان گردد علاوه بر اينكه هدف  اصلي از سوگند مردم اثبات مطلب است، وقتي گوينده‏اي احتمال مي‏دهد كه شنوندگان سخن او را باور نكنند با سوگند خوردن  سعي مي‏كند آنان را وادار به قبول نموده شك و ترديد را برطرف سازد. و اين در حالي است كه هيچيك از اين مطالب در سوگندهاي  قرآن نيست، زيرا خداوند نه از كسي يا چيزي ترس دارد و نه فقدان چيزي برايش ضرر مي‏رساند تا سوگند ياد كند، از طرف ديگر  درباره سخن خدا مؤمن نياز به سوگند ندارد و براي كافر و معاند سوگند سودي ندارد و نكته سوم اينكه در قرآن به موجوداتي سوگند  ياد شده كه برخي از آنها در نظر مردم از تقدس و عزّت خاصي برخوردار نيستند، بنابراين آنچه كه مفسرين در ابتدا اعتقاد دارند آن  است كه سوگند در كلام الهي غير از سوگندي است كه در مباحث فقهي و يا كتابهاي لغت از آن ياد مي‏شود. از ديدگاه فقهاء كاربرد  سوگند موقعي است كه در محاكم قضائي بعلت فقدان شهود به قسم متوسل شوند و يا در نذرها يا عهدهاي مردمي براي اثبات يا  اسقاط حقي به آن متوسل شوند كه در هر حال به عنوان يك حجت و دليل شرعي كه آثار حقوقي و تكليفي و وضعي بر آن مترتب  مي‏شود. قلمداد شده است. لكن در نظر مفسرين، سوگندهاي قرآن داراي چنين مشخصه‏اي نيست. پس اين سؤال مطرح مي‏شود كه  حكمت و فلسفه سوگندهاي الهي قرآن چيست؟

 حكمت و فلسفه سوگندهاي قرآن(مطالب اين بخش با استفاده از منابع زير تدوين شده است)   قطعا خداوند از سوگندهائي كه در قرآن ياد نموده،  مقصودي داشته است و داراي حكمتي است اگر چه خداوند نيازي به سوگند ندارد، ولي سوگندهاي قرآن فوائدي را دارا مي‏باشد،  كه به برخي از آنها مي‏پردازيم.

  1. براي تأكيد و بيان اهميت اموري كه خداوند براي آنها سوگند ياد كرده (جوابهاي قسم) تا مردم در آنها نيك بينديشند و به آنها  اهميت ويژه قائل شوند.

  2. براي متوجه كردن انسان به منافع و فوائد فراوان چيزهايي كه به آنها سوگند ياد شده است مانند خورشيد و ماه و ستارگان و  شب و روز و حتي مثل انجير و زيتون كه آنها وسيله رحمت و نعمتند. و نشانه هائي بر يگانگي و وحدانيت خداوند و آثار قدرت  نامتناهيش در آنها نمودار است.

  3. براي بيان واقعيت داشتن اموري كه مورد انكار يا شك و ترديد مردم مي‏باشد مانند سوگند به قيامت و فرشتگان و وجدان  انسان و امثال آنها، و محمد عبده در اين زمينه مي‏گويد: «وقتي به همه چيزهائي كه مورد سوگند قرآن قرار گرفته دقت مي‏كني مي‏بيني  كه بعضي از مردم آن را انكار مي‏كرده‏اند و يا در اثر بي اطلاعي از فايده‏اش مورد تحقير قرار مي‏دادند و خلاصه آنكه از حكمت در  آفرينش آنها غافل بوده‏اند كه اين سوگندها به همه آنها پاسخ داده و مردم را از شك و ترديد و وهم و غفلت بيرون آورده و موفقيت  هر كدام از موجودات را به درستي نشان داده و حقايق امور را آشكار ساخته است»

  4. براي تعظيم و تكريم اعمال خير و شايسته تا مردم به انجام آنهاتشويق و ترغيب شوند، مانند سوگند به اسبان مجاهدان و  اوقات فريضه حج و امثال آن.

  مرحوم طبرسي از امام باقر و امام صادق(ع) نقل مي‏كند كه آن دو امام فرموده‏اند: «خداوند به آفريده‏هاي خود سوگند ياد مي‏كند  تا انسان را به جايي كه بايد عبرت و پند گيرد آگاه سازد چون قسم به عظمت و بزرگي آنچه به آن سوگند ياد شده، دلالت دارد.»(طبرسي  امين الاسلام، مجمع البيان، ج 10، ص 254).

 پس آن طوري كه از آيات قرآن و بيانات ائمه(ع) و پژوهشگران اسلامي استفاده مي‏شود، سوگندهاي قرآن عالي‏ترين وسيله  جهت گرايش افكار انسان به تحقيق در ژرفاي مسائل و موجودات جهان است تا از رهگذر اين كوششها و دقتها درهاي علوم و دانشها  را بسوي جامعه انساني بگشايند. و بقول طنطاوي «سوگندهاي قرآن كليد دانشها است»(الجواهر طنطاوي، ج 25، ص 258 به نقل از سوگندهاي قرآن  ابوالقاسم رزاقي).