قرآن دو نزول دفعي و تدريجي دارد؛ پرسش اين است با اين كه نزول دفعي بر قلب مبارك پيامبر(ص) واقع شده‌، پس چرا بعضي اوقات از پيامبر(ص) چيزي سؤال مي‌شد و ايشان منتظر وحي الهي مي‌شدند ؟

پاسخ:

با تدّبر در قرآن مجيد، پي مي‌بريم كه دو گونه نزول وجود داشته است‌؛ بك بار نزول دفعي و بار ديگر نزول تدريجي‌. آن چه در شب قدر يك جا بر قلب رسول اكرم‌نازل شده‌، حقيقت قرآن و كتاب مبين بوده است‌. حقيقت محكمي كه اجزا ندارد و مجمل است و نيز در طي مدت نبوت‌، جزء جزء و به صورت تفصيلي‌، بر قلب مباركش به تدريج نازل شده ظاهراً آيات قرآني‌، نشان مي‌دهد كه رسول مكرّم اسلام‌، به خاطر نزول دفعي‌، به آياتي كه در آينده مي‌خواست نازل شود علم داشته و در آياتي از قرآن‌، حضرتش از عجله كردن در قرائت پيش از وحي نهي شده است‌.( تفسير الميزان‌، علامه طباطبايي‌؛، ج 2، ص 18، جامعه مدرسين‌. ) در اصول كافي نيز بابي داريم كه امامان‌: هرگاه مي‌خواستند بدانند، مي‌دانستند، امام صادق‌فرمود: "ان الامام اذا شأ ان يعلم علم‌؛ امام هرگاه بخواهد بداند، مي‌تواند بداند."( اصول كافي‌، ثقه الاسلام‌، كليني‌، ج 2، ص 296، نوبت چهارم‌، انتشارات اسوه‌. ) امّا اين كه پيامبر اكرم‌با وجود نزول دفعي و علم اجمالي‌، چرا منتظر وحي و نزول تدريجي مي‌ماند و... اين كه چرا قرآن نزول تدريجي داشته‌، به عنوان يك پرسش از سوي معاصران حضرت رسول‌نيز مطرح مي‌شده و قرآن نيز اين پرسش را از قول آنان نقل مي‌كند: "وقال‌َ الَّذين‌َ كَفَروا لَولا نُزِّل‌َ عَلَيه‌ِ القُرءان‌ُ جُملَه‌ً واحِدَه‌ً؛ (فرقان‌، 32) و كافران گفتند: چرا قرآن يك جا بر او نازل نمي‌شود."

اين پرسش شايد از اين جا ناشي مي‌شد كه مي‌شنيدند كتب آسماني پيشين‌، چون تورات و انجيل‌، نزول دفعي داشته‌اند؛ بر اين اساس‌، مي‌گفتند: اگر قرآن نيز كتاب آسماني است‌، بايد نزول دفعي مي‌داشت‌، نه نزول تدريجي‌. قرآن مجيد، در جواب اين پرسش‌، براي نزول تدريجي‌، دو فلسفه و علّت بيان مي‌فرمايد:

الف - سببي كه به پيامبر اكرم‌برمي‌گردد و آن تثبيت قلب مبارك پيامبر، به واسطه نزول تدريجي است‌: "كَذَلِكَ لِنُثَبِّت‌َ بِه‌ِ فُؤادَكَ ورَتَّلن-ه‌ُ تَرتيلا؛ (فرقان‌، 32) اين (نزول تدريجي‌) به خاطر آن است كه قلب تو را محكم داريم و آن را تدريجاً بر تو خوانديم‌." از آيه شريفه استفاده مي‌شود كه مباحث علمي‌، اگر هنگام نياز به مخاطب‌، القا شود، در نفس او ثابت‌تر است‌، و در مسير تربيت هم‌، با موفقيت بيشتري همراه است‌.

براين اساس‌، نزول تدريجي قرآن‌، در هر واقعه‌، براي بيان انواع حاجت‌هاي اعتقادي و علمي و اخلاقي‌، باعث تثبيت قلب مي‌شود.( تفسير الميزان‌، علامه طباطبايي‌؛ ج 5، ص 211، جامعه مدرسين قم‌. )

ب - سبب ديگري كه به مردم و مخاطبان مربوط مي‌شود اين است كه حقايق مورد نياز در هر واقعه‌اي‌، كه آن‌ها از تحريفات و مثل و... به كار مي‌برند، براي مردم بيان مي‌شود و به طور ملموس‌، آن‌ها را آگاه مي‌كند.( همان‌. )

بر اين اساس از منظر قرآن‌، فوايدي را كه بر نزول تدريجي قرآن‌، مترتب است‌، مي‌توان اين گونه برشمرد: 1. بي‌شك اگر مطالب به طور تدريجي براساس نيازها  هم از نظر تلقّي و هم از نظر ابلاغ به مردم پياده شود و براي هر مطلبي شاهد و مصداق عيني وجود داشته باشد، بسيار مؤثرتر است‌.

2. قرآن‌، يك كتاب علمي نيست كه يك جا نازل شود، بلكه كتاب عمل و زندگي است و اوامر و نواهي آن‌، بايد اجرا گردد؛ بر اين اساس‌، تدريجي نازل شدن‌، براي اجراي بهتر است‌.

3. نزول قرآن و تداوم وحي‌، نشانه استمرار رسالت و سفارت پيامبر(ص)، است و جايي براي وسوسه دشمن‌، باقي نمي‌گذارد، چنان كه در تاريخ مي‌خوانيم كه به هنگام تأخير وحي در آغاز نبوت‌، اين زمزمه مطرح شد و سوره "والضحي‌" براي نفي آن نازل گرديد.

4. يكي ديگر از اثرهاي نزول تدريجي‌، اثبات عظمت و اعجاز قرآن است‌، چرا كه در هر واقعه‌اي‌، آيه‌اي نازل مي‌گردد. و بهتر در قلوب مردم نفوذ مي‌كند.( تفسير نمونه‌، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران‌، ج 15، ص 83، دارالكتب الاسلاميه‌. )