پاسخ:
1. قرآن موجود، ظاهر و باطني دارد كه كه باطن آن نيز باطنهائي دارد؛ امام باقر7 ميفرمايد: "همانا قرآن باطني دارد و باطنش نيز باطني دارد؛ و ظاهري دارد و ظاهرش نيز ظاهري دارد... ."(ميزان الحكمه، محمد ريشهري، ج 10، ص 4836، دارالحديث.)
2. قرآن موجود - غير از ظاهر و باطن خود - حقيقت واحدهاي دارد كه مربوط به ملكوت آن است.
حقيقت قرآن، از هر گونه تجزيه و تفصيل عاري است، نه جزء دارد، نه فصل، نه آيه، نه سوره، نه شأن نزول و نه...، بلكه يك وحدت حقيقي به هم پيوسته و مستحكمي است كه در جايگاه بلند خود استوار و از دسترس همگان به دور است؛ "كِت-بٌ اُحكِمَت ءاي-تُهُ ثُمَّ فُصِّلَت مِن لَدُن حَكيمٍ خَبير (هود / 1)، كتابي است كه آياتش استحكام يافته، سپس از جانب حكيمي آگاه، به روشني بيان شده است."؛ "اِنَّهُ لَقُرءانٌ كَريم # في كِتابٍ مَكنون # لا يَمَسُّهُ اِلآ المُطَهَّرون؛(واقعه،77-79)، آن قرآن گرامي در كتاب محفوظي (سربسته و پنهان) جاي دارد و جز پاكان نميتوانند به آن دست زنند (دست يابند)."
با عنايت به دو نكته فوق، نزول تدريجي كه داراي آيات، سورهها، شأن نزولهائي درباره رويدادهاي زمان گذشته، حال و آينده و... است، مربوط به همين قرآن موجود است و نزول دفعي، مربوط به حقيقت ملكوتي قرآن است كه جزء بردار نيست.(ر.ك: ترجمه الميزان، علامه طباطبائي؛، ج 2، ص 16-28، بنياد علمي و فرهنگي علامه؛.)
البته، مفسران نظريات ديگري نيز در اين باره دارند. جهت آگاهي بيشتر ميتوانيد به كتاب علوم قرآني، آيت الله معرفت، ص-73، مؤسسه فرهنگي انتشاراتي التمهيد.