پاسخ:
امر به "تحدي"، يعني دعوت به مبارزه، نسبت به آوردن مجموع، ده سوره و يا حتي يك سوره از قرآن كريم.
خداوند متعال در آيات فراواني، دعوت به "تحدي" كرده است كه بعضي از اين آيات عبارتند از: "اسرأ، 88؛ هود، 13 ـ 14؛ يونس، 38؛ بقره، 23"؛ مثلاً در يكي از اين آيات فرموده است: "قُل لَّـئِنِ اجْتَمَعَتِ الاْنسُ وَ الْجِنُّ عَلَيََّ أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَـَذَا الْقُرْءَانِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا؛ (اسرأ، 88) بگو: اگر تمام جن و انس، اجتماع كنند تا كتابي مانند قرآن بياورند، نميتوانند؛ اگرچه با هم همكاري كنند و همه امكانات را در اين راه به كار گيرند."
اين آيات، تمام جهانيان و مراكز علمي دنيا را به سوي اين مبارزه دعوت ميكند.(ر.ك: تفسير نمونه، آية الله مكارم شيرازي و ديگران، ج 1، ص 131 / الميزان، علامه طباطبايي؛، ج 1، ص 62 ـ 68، نشر اسلامي.)
خداوند متعال ميفرمايد: "وَ إِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَيَ عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَ ادْعُواْ شُهَدَآءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَـَدِقِينَ # فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَ لَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي وَ قُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَـَفِرِينَ؛ (بقره، 23و24) و اگر در آن چه بر بندة خود نازل كرديم شك داريد، پس ـ اگر راست ميگوييد ـ سورهاي مانند آن بياوريد و گواهان خود را ـ غير خدا ـ فرا خوانيد. پس اگر نكرديد ـ و هرگز نميتوانيد كرد ـ از آن آتشي كه سوختش مردمان و سنگها هستند و براي كافران آماده شده، بپرهيزيد".
خداوند متعال در اين آيات، تصريح دارد كه قرآن كريم معجزة هميشگي و جاويدان است. جملة "لن تفعلوا"، نفي ابد را ميرساند و نشان اين است كه انسانها هرگز چه در زمان حال و چه آينده نخواهند توانست سورهاي مثل قرآن بياورند. اساساً اعجاز قرآن كريم از آنجا كه به اراده و امر و قدرت خدا نسبت داده شده، هرگز مغلوب نميشود؛ چرا كه در قيد و بندِ زمان و مكان نيست و همچنان و به همان گونهاي كه 1400 سال قبل در محيط تاريك حجاز تجلي كرد، امروز و در آينده نيز به تجلي خويش ادامه خواهد داد. گذشت زمان و پيشرفت علم و دانش نيز امكاناتي فراهم كرده كه ميتوان از آن نسبت به مردم اعصار گذشته استفاده بيشتري كرد؛ بديهي است كه هر چه رنگ زمان و مكان به خود نگيرد تا ابد جاودانه خواهد ماند. افزون بر اين، مسأله مبارزهطلبي قرآن، تنها در قالب الفاظ و زيبايي و آهنگ آن، خلاصه نميشود؛ بلكه ميتوان گفت: اساس اين تحدي، در مورد حقايقي است كه در قرآن كريم مطرح شده است و از آنجا كه حقيقت يگانه است و دو تا نيست؛ بنابراين محال است، كسي بتواند مانند قرآن را ـ حتي در آينده ـ بياورد؛ مگر آن كه قادر به خلق حقيقت باشد كه چنين موجودي جز خداوند كسي نميتواند باشد؛ قرآن كريم، آينه هستي است كه چگونگي ساختار اين جهان و برخي از قوانين و پديدههاي آن را از جمله جامعه انساني، بيان نموده است؛ پس نميتوان تصور كرد كه كسي بيايد و بتواند حقايقي را جز آن چه عينيت و واقعيت است، بيان كند.(ر.ك: تفسير الميزان، علامه طباطبايي؛، ج 1، ص 61 ـ 92، مؤسسه اعلمي بيروت / تفسير نمونه، آيةالله مكارم شيرازي و ديگران، ج 1، ص 128 ـ 138، دارالكتب الاسلامية.)
قرآن براي اثبات حقانيت خود، همه جهانيان را به معارضه دعوت كرده و قاطعانه از همگان ميخواهد كه اگر در الهي بودن قرآن شك دارند، چنانچه ميتوانند مانند آن را بياورند (بقره، 23) سپس تخفيف داده و كمتر از آن را مطرح ميكند؛ (يونس، 38؛ هود، 13) ولي عليرغم آشنايي ديرينة مخاطبانِ نخستِ قرآن با تحدي و مبارزهطلبي در عرصة سخن،(اعجازالقرآن و البلاغة النبوية، مصطفي صادق رافعي، ص 169، دارالكتاب الاسلامية.) نه تنها نتوانستند اين دعوت را اجابت كنند، بلكه بزرگترين استادان سخن در برابر آن سر تسليم فرود آورده، زانو زدند.(ر.ك: الاحتجاج، علامه طبرسي؛، ص 377، منشورات الاعلمي للمطبوعات.) و چه بسيار مردمي كه در ميانشان فصيحترين شاعران و سخنوران وجود داشت؛ چون آن را از سنخ كلام بشر نيافتند جذب شگفتي و شيوايي آن شدند.(ر.ك: بحارالانوار، علامه مجلسي؛، ج 17، ص 212، داراحيأالتراثالعربي.)
در طول تاريخ اسلام، همواره عدهاي در تلاش بودهاند تا چنين وانمود كنند كه قرآن، مورد معارضه واقع شده است؛ هر چند مورخان از افرادي به عنوان كساني كه به معارضه با قرآن برخاستهاند، ياد كردهاند و كلماتي هم سجع و هم قافيه به عنوان "موارد معارضه با قرآن" بدانها نسبت دادهاند، ولي از يك سو با توجه به ويژگيهايي كه مورخان در مورد سخنوري از آنان نقل كردهاند و كلمات فصيحي كه از آنان به ثبت رسيده است.(جهت آگاهي بيشتر ر.ك: المختصر في اخبار البشر، ابيالعذأ، ج 1، ص 163 / تاريخ الامم و الملوك، طبري، ج 2، ص 469، مطبعة الاستقامة / نام سورههاي ساختگي: wasaya 4. muslimoon 3. iman 2. tajassud .1.) استناد چنين كلمات پوچ و بيمحتوا و دور از فصاحت به آنها صحيح به نظر نميرسد و بر فرض درست بودنِ اين نسبت، معلوم نيست، انگيزه آنان از ساختن اين كلمات، معارضه با قرآن باشد. از سوي ديگر، محتواي اين كلمات به اندازهاي پوچ و بيمعناست كه نه تنها به هيچ وجه، قابل مقايسه با كلام الهي نيست، بلكه بيشتر به مزاح و شوخي شباهت دارد تا همانندي قرآن!
از جمله موارد، چهار قطعهاي است كه اخيراً بر صفحه اينترنت منتشر كردهاند و به خيال خام خود به معارضه با قرآن برخاستهاند؛ غافل از اينكه به اين كار سرقت ميگويند؛ نه معارضه ادبي!
اين سورههاي دروغين كه به "ايمان"، "وصايا"، "تجسد" و "مسلمون" موسوم شده، مشتمل بر مقدار زيادي از آيات قرآن است و در برخي قريب 90% آن از آيات قرآن گرفته شده و به همراه كلماتي بيمحتوا به هم متصل شده است.(جهت آگاهي بيشتر ر.ك: original. geq96/ park/ town/ / pipex.com dial. space. dial // http: Alazhar.com يا parody + Quran)
به نمونه زير توجه كنيد:
آيات قرآنسورههاي ساختگي
1. المص (اعراف، 1)صالصم (مسلمون)
2. ولَكنّ الله يفعل ما يريد (بقره، 253)صوالله يفعل ما يريد (مسلمون)
قالوا ربّنا ظلنا انفسنا بل اظلّنا من ادعي
3. و قالوا ربّنا إنّا أطعنا سادتنا و كبرأنا فأضلّونا السبيلاً (احزاب، 67)
قالا ربّنا ظلمنا أنفسنا...(اعراف، 23)انه من المرسلين (مسلمون)
4. ... يأتينك سعيا...(بقره، 260)صيأتيك ساعيا(وصايا)
5. إنّا أرسلنـَك شَهداً و مبشّراً و نذيرا (فتح، 8)صانّا ارسلناك للعالمين مبشّراً و نذيرا
و ما أرسلنـَك إلاّ رحمة للعـَلمين(انبيأ، 107)(جهت اطلاع بيشتر ر.ك: مجله تخصص كلام اسلامي، مؤسسه تحقيقاتي و تعليماتي امام صادق، سال نهم شماره 33، مقاله آقاي اكبر اسدعليزاده.)
لازم به ذكر است كه معارضه به معناي رويارويي است؛ بنابراين، به كلماتي كه به وسيله آنها قصد معارضه با قرآن را داشتهاند؛ ولي بيشتر آنها را از خود قرآن سرقت كردهاند و تنها يك لفظ يا كلمهاي كوچك ميان آن گنجاندهاند، معارض نميتوان اطلاق كرد؛ گذشته از اينكه يكي از وجوه اعجاز قرآن، هماهنگي و عدم اختلاف در مضامين و معاني آن است؛ (نسأ، 82) در حالي كه اگر محتواي سورههاي ساختگي را مطالعه كنيم، به اموري متناقض برميخوريم؛ به نمونه زير توجه كنيد:
در بند ششم از سوره ساختگي "تجسد"، خدا را از اينكه از ميان مخلوقاتش فرزندي داشته باشد، منزه ميداند:
"سبحانه رب العالمين ان يتخذ من خلائقه ولداً"؛ ولي در ادامه، نخست حضرت عيسيغ را به "عزرأ" نسبت ميدهد و او را فرزندي از مخلوقات معرفي ميكند (در بند 10و11) سپس او را به پدري آسماني نسبت ميدهد و در سوره ساختگي "ايمان" او را پسر خدا معرفي ميكند! "انت هو ابنالله حقّاً".
در بند دومِ سوره ساختگي "وصايا" حضرت عيسي را رسول و پيامبر خدا معرفي ميكند: "انا أرسلناك للعالمين مبشراً و نذيراً"؛ ولي در بند هفتم "تجسد" ميگويد. حضرت عيسي، مخلوق خدا نيست؛ بلكه از ازل تا ابد همراه خدا بوده است و به "پدر و پسر و روحالقدس" اشاره ميكند. سپس در ادامه، خدا را يگانه معرفي ميكند: "...الها سرمدياً".
اين اختلافها و تناقضات از ويژگيهاي كلام انسان است؛ ولي چون قرآن از سنخ كلام الهي است، از آن مبّراست.(جهت آگاهي بيشتر ر.ك: مجله تخصصي كلام اسلامي، همان.)
در پايان لازم به ذكر است كه نشر اين سورههاي ساختگي، نخست به دست يك شركت آمريكايي به نام "آن لاين" online)) صورت گرفت كه اين اقدام با واكنش بسيار شديدي از سوي برخي مجامع علمي اسلامي مواجه شد كه بهناچار آن پايگاه را تعطيل كردند؛ ولي مدتي بعد، پايگاه ديگر انگليسي به نام " suralikeit.uk" به نشر آن اقدام كرد.(اشكالات ديگري نيز متوجه اين سورههاي ساختگي است كه جهت آگاهي بيشتر، شما را به مجله تخصصي كلام اسلامي، شماره 33 و پايگاههاي اينترنت كه نشاني آنها گذشت، ارجاع ميدهيم.)
از نكات پيشين و از آيات تحدّي كه مردم را به معارضه در آوردن همه قرآن يا ده سوره يا يك سوره فراخوانده، معلوم ميشود كه محدوده تحدي حداقل يك سوره است كه هدف و محتواي خاصي را تعقيب ميكند و به كمتر از يك سوره مانند يك آيه يا چند كلمه از يك آيه قرآن كريم تحدي نكرده است.