پاسخ:
محققّان اسلامي به اتفاق نظر مي گويند كه كتاب هاي آسماني پيامبران گذشته ، به طور دفعي و يكباره بر آنان نازل شده است ، اگر چه سيوطي ، دانشمند معروف اهل سنّت مي نويسد: يكي از علماي معاصر مامخالف با اين رأي وعقيده است . او عقيده دارد كه كتب انبياي گذشته يك باره بر آنان نازل شده است آيهء(1) همين امر را تأييد مي نمايد.
از ابن عباس روايت شده كه يهود يا مشركان از پيامبر سؤال كردند: چرا قرآن مانند تورات يكباره نازل نشد؟ درپاسخ به اين اعتراض ، قرآن صريحاً آن را ردّ نمي كند، بلكه در اين مورد سكوت نموده و صرفاً به بيان نزول تدريجي قرآن مي پردازد. چنان كه آيهء فوق الذكر بيان مي كند، خداوند متعال در پاسخ به آنها فرمود: و اين خود تاييد ضمني نزول دفعي بقيهء كتاب هاي آسماني مي باشد.
البته قرآن دو نوع نزول داشته است : نزول دفعي و نزول تدريجي . نزول دفعي در شب قدر بوده كه فرمود: . كه حاكي از نزول دفعي قرآن است .
مرحوم طبرسي در تفسير آيهء به نقل از ابن عباس مي نويسد: خداوند متعال قرآن را يك باره در شب قدر ازلوح محفوظ به آسمان دنيا نازل كرد و سپس جبرئيل آن را قسمت به قسمت به صورت پنج يا ده آيه يا بيش تر يا كم تردر حدود 23سال از جانب خدا بر پيغمبر6نازل گردانيد.
چرا قرآن به تدريج نازل شده ؟
يكي از امتيازات قرآن نسبت به كتب آسماني ديگر آن بود كه علاوه بر نزول دفعي آن بر قلب پيامبر(ص) به عللي قسمت به قسمت و به تدريج بر رسول خدا6نازل گرديد. به همين جهت دانش مندان حكمت هاي متعددي براي نزول تدريجي قرآن ذكر كرده اند.
1 نزول بعضي از آيات با حوادثي كه رخ مي داد، نازل مي شد، برخي از حوادث و رويدادها كه در زمان پيامبراتفاق مي افتاد، زمينهء نزول بسياري از آيات و سور قرآني بوده است ، كه از آن (اسباب النزول ) يا (شأن نزول ) تعبيرمي كنند.
2 يكي از فايده هاي نزول تدريجي ايجاد روحيه و تازه شدن ارتباط با عالم غيب و باعث آرامش خاطر ودلگرمي پيامبر بوده است : .
3 نزول تدريجي اين امكان را به پيامبر و اصحاب مي دهد كه بتوانند قرآن را حفظ كنند. اگر قرآن يك دفعه برمردم آورده مي شد، توان حفظ كردن آن نبود: .
4 اگر قرآن و تمامي احكام آن يك باره نازل مي شد، مردم زير بار وظائف آن نمي رفتند، چون مردم با آداب ورسوم كهن و ريشه داري سر و كار داشتند كه ترك آنها به صورت يك باره و سخت و ناهموار بود. مثلاً در مورد شراب ،روزه و اجراي حدود الهي ، كم كم و به تدريجي و مرحله مرحله اين احكام براي مردم آورده شد.(2)
كيفيت وحي
وحي همان ارتباط نهاني پيامبر با خداوند مي باشد كه حقايق مربوط به جهان و مردم را از آن طريق دريافت مي كند و رسولان خدا آن را به مردم ابلاغ مي كنند. معناي لغوي وحي ، اشاره سريع و نهاني وبه معناي سخن پوشيده است . اين رابه به سه صورت ممكن است :
1 القاي معنا و مقصود بر قلب پيامبر بدون واسطهء فرشته وحي ، كه ما به آن الهام غيبي مي گوييم .
2 سخن گفتن با پيامبر از پس پرده ، چنان كه خداوند از طريق درخت با موسي 7سخن گفت و موسي 7هم نداي الهي را شنيد.
3 القاي امري به فرشتهء وحي تا او وحي الهي را به پيامبر ابلاغ كند. آيه (3) همان سه قسم وحي را بيان مي كند.(4)
نامگذاري سوره ها
نامگذاري سوره ها بر اساس مطالبي است كه در آن سوره بيش از هر چيزي از آن سخن گفته شده يا آن مطلب ازاهميت ويژه اي برخوردار بوده ، مثلاً سورهء بقره چون داستان گاو بين اسرائيل در آن ذكر شده است ، همين طور بقيه ءسوره هاي قرآن .(5)