چرا قرآن مجيد به زبان عربي است ؟

پاسخ:

«تحدي» به معناي مقابله‏ناپذيري قرآن است، و خداوند، در آيات تحدي، با سه تعبير از مردم خواسته است همانند قرآن بياورند:

1. در آيه   «بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآن    (1) مانند اين قرآن».

2. در آيه   «بِحدِيث مِثْلِهِ    « (2)، گفتاري مانند اين قرآن».

3. در آيه   «فَأْتُوا بِسُوره مِنْ مِثْلِهِِ     (3)، سوره‏اي مانند يك سوره قرآن».

4. در آيه   «فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِه ِ    (4) ده سوره مانند سوره‏هاي قرآن».

  دانشوران از ديرباز در اين كه چه مقدار معجزه است، اختلاف داشته‏اند؛ ولي با توجه به مجموع آيات مي‏توان گفت: از آن جا كه اعجاز قرآن از نظر محتوا و قالب به نظم خاص حاكم بر مجموعه هدفمند و برخوردار از آغاز و انجام مشخص بستگي دارد، كم‏تر از يك مجموعه به هم پيوسته آيات نمي‏تواند موضوع تحدي باشد. بنابراين، در تحدي به سخني مانند قرآن «بِحدِيثٍ مِثْلِه» يا تحدي از قرآن نازل نشده بود تمام قرآن مراد نيست. همچنين مراد از »سوره« در ديگر آيات تحدي، معناي لغوي اين واژه است نه يكي از سوره‏هاي صد و چهارده گانه قرآن. سوره در لغت معنايي چون فقره و پاراگراف دارد.

بنابراين، آنچه قرآن بدان تحدي كرده، بخشي از آيات به هم پيوسته و برخوردار از نظم خاص و آغاز و انجام مشخص است. با اين معيار حتي يك آيه، نظير آيه دين (282 سوره بقره( كه به احكام قرض مي‏پردازد، مي‏تواند مورد تحدي باشد؛ ولي ساير آيات قبل و بعد آن مورد تحدي نيست. (5)

    نزول قرآن به زبان عربي - با توّجه به مخاطبان نخستين آن و شخص پيامبر(ص) كه همگي عرب زبانند - يك جريان طبيعي است و هر سخنوري، مطالب خويش را با زبان مخاطبان خود بيان مي‏كند.

    خداوند متعال نيز در ارسال پيامبران و ابلاغ پيام‏هاي خويش، همين رويه را تأييد كرده و به كار گرفته است.

    اما در اين باره، بايد به چند نكته مهم توجه داشت:

    1. قرآن كريم اگر چه براي تنزّل در اين عالم، نياز به زبان خاص دارد و آن عربي فصيح و مبين است؛ ولي زبان و فرهنگ آن، همان زبان و فرهنگ فطرت است؛ به شكلي كه همگان آن را مي‏فهمند و تنها در اين صورت مي‏تواند جهاني باشد. اگر فرهنگ قرآن، فرهنگ يك نژاد و گروه خاصي مي‏بود؛ هيچ‏گاه نمي‏توانست جهاني باشد. ( تفسير موضوعي قرآن كريم، ج 1، صص 353 - 355.)

    از اين رو قرآن كريم، كتابي ساده و معمولي نيست تا انسان بتواند بر اثر آشنايي با قواعد عربي و مانند آن، به همه معارفش دست يابد؛ بلكه كتابي است كه ريشه در اوج آسمان و مقام «لدن» دارد و از «علم خداوند» سرچشمه گرفته است و درك معارف بي‏انتهاي آن، بدون نردبان تقوا و ارتباط با خدا، امكان‏پذير نيست.

    2. همان‏طور كه ايجاد «حقيقت وحي» اختصاص به ذات خداوند متعال دارد، تنزل آن حقيقت به لباس عربي مبين و الفاظ اعتباري نيز كار خداي متعال است؛ نه آن كه فقط معناي كلام و وحي الهي، در قلب پيامبر(ص) تنزل يافته باشد و آن حضرت با انتخاب خود، الفاظي را به عنوان لباس آن معارف قرار داده باشد. الفاظ قرآن كريم نيز از سوي خداوند، تعيين شده و لذا جنبه اعجازي دارد. آيات زير دلالت دارد كه علاوه بر محتوا، الفاظ و عبارت عربي قرآن نيز از ناحيه خداوند به پيامبر(ص) وحي شده است: «ابراهيم، آيه 4؛ مريم، آيه 97؛ دخان، آيه 58؛ اعلي، آيات 18، 17، 22 و 32؛ قمر، آيه 40؛ احقاف، آيه 12؛ فصلت، آيه 2 و 3؛ رعد، آيه 37 و...». ( نگا: الميزان، ج 17، ص 359.)

    3. ارتباط الفاظ با معاني، ارتباطي تكويني و حقيقي نيست؛ بلكه در اثر قرارداد است كه لفظ معيني با قرارداد ويژه، نشانه معناي خاصي مي‏گردد و به همين دليل، براي يك معناي خاص در اقوام مختلف، الفاظ گوناگوني وجود دارد و نيز به همين دليل است كه يك حقيقت تكويني، همچون وحي گاهي به صورت «عربي مبين» ظهور مي‏كند و گاهي به صورت «عبري» و زماني به «زبان سرياني» و... .

  راز نزول قرآن به «زبان عربي» اولاً يك جريان و امر طبيعي است؛ زيرا هر سخنور و دانشمندي، مطالب خويش را با زبان مخاطبان خود بيان مي‏كند و مي‏نويسد. خداوند متعال نيز در ارسال پيامبران و ابلاغ پيام‏هاي خويش، همين رويه را تأييد كرده و به كار گرفته است:

    «و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه ليبيّن لهم فيضل الله من يشاء و يهدي من يشاء و هو العزيز الحكيم»؛ «و ما هيچ فرستاده‏اي را جز با زبان مردمش نفرستاديم تا )بتواند حقايق را( براي آنان به روشني بيان‏كند. پس خداوند هركس را كه بخواهد گمراه و هركس را كه بخواهد هدايت مي‏كند و او شكست‏ناپذير و فرزانه‏است». ( ابراهيم (14)، آيه 4.)

 در رابطه با اعجاز قرآن توجه شما را به مطالب زير جلب مي نماييم:

قرآن از جهات گوناگوني، اعجاز دارد و معجزه‏اي جاويد و زنده است؛ يعني، در همه زمان‏ها ديگران از آوردن مثل آن عاجز و ناتوانند. از همين‏رو قرآن تمام انديشمندان و فرزانگان بشريت را، به تحدي و چالش فراخوانده و به صراحت گفته است كه: «حتي اگر جن و انس به ياري يكديگر بشتابند، از آوردن مانند آن ناتوانند.» سوره اسراء ، آيه 88؛ بلكه اين مسأله چنان ترقي كرده كه گويد: «اگر در آنچه بر بنده خود نازل كرده‏ايم ترديد داريد، پس تنها يك سوره مانند آن بياوريد.» (سوره بقره ، آيه 23) بعضي از جنبه‏هاي اعجاز قرآن عبارت است از:

1. اعجاز ادبي قرآن كه برجسته‏ترين اديبان عرب را سخت شگفتزده ساخته است و سرسخت‏ترين دشمنان پيامبر (مانند وليد) بر فرابشري بودن اسلوب زيبا و تركيب بديع آهنگ بي‏نظير قرآن اعتراف كرده‏اند.

«آربري» (Arberry.J.A) در اين زمينه مي‏گويد: «قرآن آهنگ و موسيقي دلنشيني دارد كه عرب پيش از قرآن هرگز با چنين آهنگي آشنا نبوده است». همو گويد: «از قرآن ترجمه‏هاي بسيار زيادي انجام شده و هريك پس از چند روزي به كهنگي و فرسودگي گراييده است؛ اما قرآن هم چنان بر فراز اعصار با طراوت و تازگي برقرار مانده است. آيا اين خود نشانه الهي بودن آن نيست؟»

2. اعجاز علمي يا رازهاي علمي نهفته در قرآن، اقيانوس بيكراني از دانش‏هاي كيهان شناختي، انسان شناختي، تاريخ، نجوم، جنين شناسي و... است كه دانشمندان شرق و غرب را به تحقيقات زيادي واداشته و سخت آنان را به حيرت افكنده است. در اين زمينه هزاران كتاب و مقاله از سوي دانشمندان در رشته‏هاي مختلف علوم به نگارش درآمده و همه از عظمت قرآن و تطبيق آيات آن با جديدترين رهيافت‏هاي دانش بشري سخن گفته‏اند. «موريس بوكاي» (Maurice،Bucaille) در كتاب مقايسه‏اي ميان تورات، انجيل و قرآن و علم مي‏گويد: «چگونه مي‏توان از تطبيق قرآن با جديدترين فرآورده‏ها علمي بشر در شگفتي فرو نرفت و آن را اعجاز به حساب نياورد».

3. اعجاز در پيشگويي‏هاي تاريخي مانند: غلبه روم بر ايران.

4. اعجاز در بيان رخدادهاي تاريخي پيشين و...

براي آگاهي بيشتر در اين زمينه ر . ك:

1. شهيد مطهري، وحي و نبوت؛

2.  علامه طباطبايي، تفسير الميزان، ج 1؛

3. سيد مرتضي توسليان، عظمت قرآن؛

4. جمعي از نويسندگان«درراه حق»، درسهايي پيرامون شناخت قرآن؛

5. محمد علي گرامي، درباره شناخت قرآن؛

6. فخرالدين حجازي، پژوهشي پيرامون قرآن و پيامبر؛

7. مكارم شيرازي، قرآن و آخرين پيامبر؛

8. موريس بوكاي، مقايسه‏اي ميان تورات انجيل قرآن و علم؛

9. قرآن و دانشمندان؛

10. قرآن بر فراز اعصار.

براي اثبات مصونيت قرآن كريم از تحريف ادله متعددي كه از زواياي گوناگون اين مطلب را مورد توجه قرار داده اند، ذكر شده است كه به اختصار بيان مي كنيم و تفصيل آن را به كتبي كه در اين زمينه تأليف شده واگذار مي كنيم:

 الف) شواهد تاريخي:

1- دستورها و توصيه ها و اهتمام ويژه پيامبر اكرم در مورد تلاوت و حفظ و كتابت قرآن كريم كه سبب توجه و عنايت خاص مسلمانان به اين امر به عنوان يكي از وظايف مهم ديني گرديد.

2- علاقه زايدالوصف عرب معاصر قرآن نسبت به قرآن كريم به جهت فصاحت و بلاغت و آهنگ معجزه آساي آن، در كنار توصيه هاي نبي اكرم، عامل مضاعفي در انس هر چه بيشتر آنان با قرآن و اهتمام به تلاوت و حفظ آن مي گرديد.

3- با توجه به مبارزه طلبي قرآن مبني بر اين كه اگر قادريد «يك آيه مثل آيات قرآن بياوريد» اگر دست جعل و تحريف در قرآن راه پيدا مي كرد به عنوان دستاويز كافران چه از اهل كتاب (يهود و نصارا) و چه غير آنان مورد تمسك قرار مي گرفت و به تواتر تاريخي نقل مي شد. چون انگيزه براي نقل آن قوي بود و مي توانست مهم ترين دستاويز عليه اسلام باشد.

4- حساسيت ويژه مسلمانان نسبت به هر گونه تغيير در قرآن كريم. با توجه به توصيه هاي پيامبر اكرم و اهتمام و انس مسلمانان به تلاوت و حفظ و كتابت قرآن كريم و با توجه به مقدس و احترام ويژه اي كه براي قرآن كريم به عنوان منبع و مرجع اصلي و قانون مدون براي تمام شؤون حيات فردي و اجتماعي خويش قائل بودند براساس شواهد تاريخي مسلمانان حساسيت ويژه اي نسبت به حفظ و صيانت قرآن از هرگونه تغييري از خود نشان مي دادند. به گونه اي كه حتي نسبت به حذف يك «واو» از قرآن كريم شديدترين عكس العمل ها را نشان مي دادند و شمشير را از نيام بيرون مي كشيدند (همچنان كه در مورد واو «والذين يكنزون الذهب» نقل شده است .رك: الدر المنثور، ج 3، ص 232 - دراسات و بحوث في التاريخ والاسلام، ج 1 ، ص 94 - الميزان، ج 9، ص 256)

5- اگر به هر شكل دست جعل و تحريف به قرآن راه مي يافت به تواتر نقل مي شد. زيرا انگيزه براي نقل آن قوي بود. چرا كه مي توانست به عنوان مهم ترين دستاويز كفار اعم از اهل كتاب (يهود و نصارا) و غير آنان، عليه اسلام به كار گرفته شود. به ويژه تحريف به زياد كردن واضافه كردن به قرآن، با توجه به تحدي و مبارزه طلبي قرآن و اين كه اگر مي توانيد يك آيه مانند قرآن بياوريد، در دوراني كه عرب از سخنوران و شاعراني در اوج فصاحت و بلاغت بهره مي برد هرگز نتوانست جز اظهار عجز پاسخي دهد و هرگونه تلاشي در اين زمينه شكست خورد. چرا كه آيات قرآن از نظر بلندي و اوج محتوايي و استحكام آن از نظر فصاحت و بلاغت و نثر موزون و آهنگين، آن چنان بود كه هيچ سخني توان برابري با آن را نمي توانست داشته باشد و همچنان اين گونه است به طوري كه به آساني كلام بزرگان دين چون امير بيان علي(ع) نيز از آيات قرآني متمايز وجه است.

6- در هيچ مقطعي از تاريخ، قرآن مفقود نشده است و همچنين هيچ گاه كساني به جاي قرآن رايج، ادعاي وجود قرآني ديگر به عنوان قرآن اصلي، نكرده اند و يا هيچ گاه نزاعي و دعوايي بر سر تغيير، حذف يا زيادت آيات قرآن در ميان مسلمانان رخ نداده است. با توجه به انشعابات و فرقه هاي فراواني كه در بين مسلمانان پيدا شده با همه اختلافاتي كه با يكديگر دارند هيچ كدام بر سر قرآن كريم و اين كه اين قرآن، قرآن نازل شده بر پيامبر اكرم است كوچك ترين اختلافي ندراند. بلكه همواره در تمام استدلال هاي خود به قرآن به عنوان منبع و مرجع اصلي استدلال مي كرده اند.

و در طول تاريخ، بالاتفاق سينه به سينه و نسل به نسل قرآن رايج را حفظ و منتقل كرده اند. اگر كوچك ترين تغيير و تحريفي صورت مي گرفت. با توجه به اهتمام مسلمين به حفظ قرآن، منشأ نزاع و خونريزي مي گرديد و به تبع اگر هر يك از امور فوق رخ مي داد با توجه به انگيزه كفار و اين كه مي توانست دستاويز خوبي براي آنان باشد، آن را نقل مي كردند. در حالي كه هيچ يك از امور فوق حتي توسط مشركين و كفار و يهود و نصارا نقل نشده است.

7- كتابت قرآن در زمان حيات رسول گرامي اسلام. يكي از عواملي كه موجب حفظ و مصونيت قرآن كريم از تحريف شد، اين بود كه با اهتمام نبي اكرم، عين الفاظ وحي در زمان خود حضرت نوشته شد  (القرآن و دعاوي التحريف، رسول جعفريان، فصل سوم، ص 29)

كتابت قرآن كريم در زمان نبي اكرم از عوامل مهم و اساسي بود كه مانع شد قرآن همانند تورات و انجيل دستخوش تحريف شود. درست برخلاف انجيل كه به گفته خود مسيحيان مجموعه مكتوباتي است كه سال ها پس از حضرت عيسي، توسط شاگردان وي نوشته شده است (كلام مسيحي، توماس ميشل، ترجمه حسين توفيقي، ص 26)

به علاوه مؤلفين انجيل نيز، عين كلام وحي را ننوشته اند. بلكه با محدوديت هاي زباني خود و با نگارش مخصوص خود چيزهايي را كه به ذهنشان خطور مي كرده، نوشته اند (همان)

 ب ) بررسي محتوايي: يكي از راه هاي شناخت اين كه آيا كتاب الهي دستخوش دگرگوني و تحريف گرديده يا نگرديده است بررسي محتوايي آن است. يكي از دلايلي كه انديشوران آن را به عنوان محكم ترين ادله بر عدم تحريف قرآن دانسته اند، مضامين عاليه و مستحكم و عميق با بياني در اوج فصاحت و بلاغت است كه خود قرآن هم بر همين اساس تحدي و مبارزه طلبي كرده است. قرآن از مباحث دقيق و معارف بلند توحيدي گرفته تا ساير آموزه هاي آن، همگي از انسجام استحكام و دقت و ظرافت و عمق و ژرف نگري خاصي برخوردار است. توحيدي كه در قرآن تبيين شده با خداشناسي تورات و انجيل قابل مقايسه نيست. خداي تورات با يعقوب كشتي مي گيرد، پيامبر تورات و انجيل مرتكب افعال زشت مي شود و...

 ج ) تواتر قرآن: يكي از اموري كه موجب قطع و يقين است تواتر در نقل است. يكي از ادله اي كه براي عدم وقوع تحريف در قرآن اقامه مي شود نقل قرآن كريم به صورت متواتر در تمام اعصار در طول چهارده قرن تا به امروز است.

 د ) دليل عقلي: اين دليل از دو مقدمه تشكيل شده است. مقدمه اول: خداوند، قرآن را براي هدايت بشر فرستاده است. مقدمه دوم: با توجه به خاتميت دين و پيامبر اسلام، اگر قرآن تحريف شود، پيامبر ديگري كه راه صحيح را به مردم نشان دهد نخواهد آمد و مردم گمراه خواهند شد. بدون آن كه در اين گمراهي تقصيري متوجه آنان باشد. بلكه اين گمراهي مستند به عدم حفظ قرآن از سوي خداوند خواهد بود و اين نقض غرض و مخالف با حكمت الهي است.

حكمت الهي اقتضا مي كند خداي تعالي كاري انجام دهد كه بندگانش را به طاعت نزديك و از معصيت دور سازد. ديني كه پايان بخش اديان آسماني و جاويدان است مي بايست بنياد و پايه هاي آن چنان محكم و استوار باشد كه طوفان حوادث روزگار آن را نلرزاند. بر اين اساس، خداوند ضمانت نموده تا قرآن را همواره از تحريف مصون و محفوظ نگه دارد.    «انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون    (حجر، آيه 9)

براي آگاهي بيشتر در اين زمينه ر . ك:

1. شهيد مطهري، وحي و نبوت؛

2.  علامه طباطبايي، تفسير الميزان، ج 1؛

3. سيد مرتضي توسليان، عظمت قرآن؛

4. جمعي از نويسندگان«درراه حق»، درسهايي پيرامون شناخت قرآن؛

5. محمد علي گرامي، درباره شناخت قرآن؛

6. فخرالدين حجازي، پژوهشي پيرامون قرآن و پيامبر؛

7. مكارم شيرازي، قرآن و آخرين پيامبر؛

8. موريس بوكاي، مقايسه‏اي ميان تورات انجيل قرآن و علم؛

9. قرآن و دانشمندان؛

10. قرآن بر فراز اعصار.

پي نوشت ها:

1. اسرا (17): آيه 88.
2. طور (52): آيه 44.
3. بقره (2): آيه 23.
4. هود (11): آيه 13.
5. قرآن‏شناسي، محمود رجبي، ص 186.