پاسخ:
در مورد حركت زمين به آيات متعددي استناد شده است كه يكي از آن آيات، آيهي 88 سورهي نمل ميباشد. خداوند در اين آيه ميفرمايد:
«وَتَرَي الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَه وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي اتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ»؛ «و كوهها را ميبيني، درحالي كه آنها را ثابت ميپنداري، و حال آنكه آنها همچون حركت ابرها درگذرند؛ (اين) ساخته خدايي است كه هر چيزي را محكم ساخت؛ در حقيقت او به آنچه انجام ميدهيد آگاه است.»
در مورد آيهي فوق چند ديدگاه وجود دارد:
ديدگاه اول: بسياري از مفسران(1) معتقدند: آيهي فوق اشاره به حوادث آستانهي رستاخيز دارد؛ چرا كه در پايان اين جهان و آغاز جهان ديگر زلزلهها و انفجارها و دگرگونيهاي عظيم واقع ميشود و كوهها از هم متلاشي ميگردند، اين مطلب در برخي از سورههاي آخر قرآن به طور صريح آمده است.
دليل صاحبان اين ديدگاه آن است كه اين آيه در ميان آيات رستاخيز قرار گرفته است و از سياق آيات پي ميبريم كه اين آيه در مورد رستاخيز است. (2)
ديدگاه دوم: بعضي از فلاسفهي اسلامي آيه را ناظربه «حركت جوهري» اَشياء دانستهاند و آن را هماهنگ و مويد نظريهي معروف «حركت جوهري» ميدانند. (3)
در «تفسير الميزان» يكي از اقوال در مورد اين آيه را «حركت جوهري» ذكر ميكند و اينكه تمامي موجودات با جوهره ذاتشان به سوي غايت وجود خود در حركتند و اين همان معناي حشر و رجوع به سوي خداي سبحان است. و اين معنا به خاطر اشارهاي كه در جملهي «تحسبها جامده؛ تو آنها را جامد ميپنداري» وجود دارد مناسبترين معناست. (4)
و نيز در تفسير «احسن الحديث» آمده است ممكن است منظور آيه حركت جوهري باشد چنانكه صدر المتالهين شيرازي گفته است. (5)
ديدگاه سوم: بعضي از مفسرين و دانشمندان اين آيه را در مورد حركت زمين ميدانند؛ و برخي از آنها اين آيه را از جملهي «معجزات علمي(6)قرآن» ميشمارند كه به نقل كلام آنها ميپردازيم:
1. تفسير مخزن العرفان: صاحب تفسير مذكور مينويسد: «بنابر دستاوردهاي علمي جديد كه زمين دائم به دور خورشيد ميچرخد معناي آيه خوب واضح ميگردد زيرا آيه مقيد به قيامت نشده و به همين حركت زمين اشاره دارد زيرا كوهها چون از اجزاء زمين است با زمين حركت ميكنند و چون زمين جسم سنگيني است و به يك سمت حركت ميكند حركت آن نامحسوس است و در ادامه اين آيه را يكي از معجزات قرآن بر ميشمارد و دليل خود را اين چنين بيان ميكند: دروقت نزول قرآن اهل هيئت، اتفاق نظرداشتند كه خورشيد هر شبانه روز يك بار دور زمين ميچرخد. و اين آيه خبر ميدهد كه كوهها كه از اجزاء زمينند حركت ميكنند. (7)
سپس دو جواب از ديدگاه اول ميدهد:
الف. در قيامت ديگر كوهي باقي نمانده كه به صور اسرافيل قبل از قيام ساعت، موقعي كه زمين به حركت درآيد آن كوهها حركت كند چنانكه خداوند در سورهي واقعه ميفرمايد: «إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجّاً وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسّاً» در آن وقت كوهها پراكنده گرديدهاند و اثري از آنها باقي نمانده است. (8)
ب. ادامهي آيه «صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي اتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ» حركت زمين را تاييد ميكند زيرا «اتقان» به معناي استحكام و محكم كاري است نه تخريب و اعدام، و بنابر اينكه آيه در مورد قيامت باشد، با اتقان و محكم كاري سازگار نيست زيرا بنابر توجيه مفسرين در قيامت كوهها پراكنده و خراب ميشوند تا اينكه با زمين يكي گردد و صحنهي محشر صاف گردد. (9)
2. تفسير الميزان: علامه طباطبايي در تفسير الميزان ديدگاه اول را بيان ميكند و سپس در ادامه مينگارد: دو قول ديگر هم در آيه وجود دارد يكي اينكه آيه را بر حركت جوهري حمل كردهاند (كه در ديدگاه دوم مطرح شد) و ديگر اينكه آيه را بر حركت انتقالي زمين حمل كردهاند و اين معنا از نظر آيه ـ في نفسها ـ معناي خوبي است ولي دو اشكال متوجه آن است:
الف. بنابراين معنا، آيهي شريفه از ما قبل و ما بعدش كه مربوط به قيامت است بريده و غير مربوط ميشود.
ب. با اين بريدگي ارتباط جمله «انّه خبيرُ بما تفعلون» به ما قبلش نيز به هم ميخورد.391 ولي با اين حال علامه طباطبايي در مقدمهي كتاب اعجاز قرآن، از آيهي 88 سورهي نمل حركت انتقالي زمين را استفاده ميكنند. (10)
3. تفسير نمونه، صاحب تفسير نمونه مينويسند: قرائن فراواني در آيه وجود دارد كه تفسير ديگري را تاييد ميكند و آن اينكه آيه از قبيل آيات توحيد و نشانههاي عظمت خداوند در همين دنياست و به حركت زمين كه براي ما محسوس نيست اشاره ميكند. (11)
مسلماً حركت كوهها بدون حركت زمين كه به آنها متصل است معنا ندارد. و بدين ترتيب معناي آيه چنين ميشود: «زمين با سرعت حركت ميكند همچون حركت ابرها» طبق محاسبات دانشمندان امروز، سرعت سير حركت زمين به دور خود، نزديك به 30 كيلومتر در هر دقيقه است، و سير آن در حركت انتقالي به دور خورشيد، از اين هم بيشتر است.
از اين رو آيهي فوق از «معجزات علمي قرآن» است زيرا حركت زمين توسط «گاليله» ايتاليائي و «كبرنيك» لهستاني در اواخر قرن 16 و اوايل قرن 17 ميلادي كشف شد در حالي كه قرآن بيش از هزار سال قبل از آن سخن گفته است. (12)
آيت الله مكارم شيرازي در ردّ ديدگاه اول مينويسند: تشبيه به ابر و حركت آرام كه در ادامهي آيه هست متناسب با برقراري نظم جهان و آرامش فعلي آن است و نه حوادث قيامت؛ و از طرفي تعبير «گمان ميكني كوهها جامدند» با حوادث قيامت كه آشكار است ناسازگار است.(13)
ايشان در ردّ ديدگاه دوم (حركت جوهري) مينويسند: تعبيرات آيه با آن سازگار نيست، زيرا تشبيه به حركت ابرها تناسب با حركت در مكان (حركت در اَيْن) دارد نه حركت در جوهر، بنابراين ظاهر آيه فقط يك تفسير را ميپذيرد و آن هم حركت ميكانيكي زمين (به دور خود يا به دور خورشيد) است. (14)
4. تفسير اطيب البيان: اين آيهي شريفه يكي از معجزات قرآن است كه دليل بر حركت كرهي زمين است كه در عصر نزول قرآن كسي به حركت زمين قائل نبود. (15)
5. تفسير احسن الحديث: تعبير «تحسبها جامده» حاكي است كه كوهها فعلاً نيز بيحركت نيست ما آنها را بيحركت ميبينيم.
ـ منظور از آن ممكن است حركت جوهري باشد چنانكه صدرالمتألهين شيرازي گفته است؛
ـ و شايد حركت وضعي، زمين باشد كه كوهها نيز با آن حركت ميكنند.
ـ احتمال ديگر آن است كه پوستهي زمين بر روي هستهي مركزي آن حركت ميكند، چنانكه برخي دانشمندان گفتهاند. (16)
6. قاموس قرآن: ممكن است مراد حركت وضعي، و انتقالي زمين باشد كه در هر دو كوهها نيز بالتبع روانند و اگر اشكال شود كه كوهها با حركت زمين، بسيار سريع حركت ميكنند ـ در حركت انتقالي سرعت آن بيش از 29 كيلومتر در ثانيه است ـ در اين صورت چطور به حركت ابرها تشبيه شده كه حركت ابرها نسبت به آن كند است؟! در پاسخ ميگوييم: شايد (وجه شبه) تشبيه در نامحسوس بودن حركت است نه در سرعت آن؛ زيرا حركت ابرها اغلب نامحسوس است ولي ميدانيم كه حركت ميكنند. در همين كتاب (قاموس قرآن) از چند جهت به ديدگاه اول خدشه وارد كرده است. (17)
7. سيد هبه الدين شهرستاني نيز با ذكر آيهي فوق، حركت زمين را از آن استفاده ميكند و تذكر ميدهد كه: مرحوم «علي قلي اعتضاد السلطنه» پسر «فتحعلي شاه» بيش از پنجاه سال قبل از اين آيه، حركت زمين را استنباط نموده و كسي در اين استخراج، بر او پيشي نگرفته است.
ايشان در مورد تشبيه حركت زمين به ابر، چند نكته را بر ميشمارد:
ـ نرمي و همواري در عين سرعت.
ـ اختلاف حركت ابرها كه گاهي به طرف شرق و غرب و ... مثل زمين كه حركتهاي مختلف دارد.
ـ بدون لرزش بودن هر دو حركت. (18)
8. برخي از نويسندگان معاصر نيز از آيهي فوق حركت زمين را استفاده كردهاند و ميگويند: معلوم است كه سرعت ابر اشاره به سرعت زياد زمين است همانگونه كه ميگوييم: فلاني مثل باد حركت ميكند. (19)
9. آيتالله حسين نوري نيز همين آيه (نمل ، 88) را اشاره به حركت كوهها و زمين ميداند. (20) همانگونه كه مهندس علي سادات همين معنا را پذيرفته است. (21)
بررسي:
ديدگاه اول براساس تفسير ترتيبي است كه در تفسير ترتيبي با توجه به حفظ جايگاه آيه و همچنين با استفاده از سياق آيه، مفسر به تفسير آيه ميپردازد و نظر نهائي را بيان ميدارد هر چند مطالبي در ردّ اين ديدگاه آمد.
ديدگاه دوم يك ديدگاه فلسفي است و استاد مكارم شيرازي نيز آن را ردّ نمودند. (22)
در ديدگاه سوم همه به حركت زمين قائل بودند؛ بعضي حركت انتقالي، و بعضي حركت وضعي، و برخي ديگر به حركت پوستهي زمين و برخي هم به حركت كلي زمين.
به نظر ميرسد استفادهي حركت انتقالي زمين از آيهي مورد بحث، مناسبت دارد، زيرا كوهها را به ابر تشبيه كرده است، و ابر حركت انتقالي به دور زمين دارد ولي حركت دوراني (وضعي) به دور خود ندارد؛ پس از اين تشبيه قرآني حركت وضعي زمين استفاده نميشود. (23)
نتيجهگيري:
1. با توجه به مطالب گذشته ميتوان نتيجه گرفت كه اجمالاً حركت زمين مورد پذيرش قرآن ميباشد. (24)
2. تعبيرات قرآن و اشارات علمي آن به حركت زمين، بر خلاف نظر هيئت بطليموسي ميباشد كه حاكم بر فضاي علمي زمان نزول قرآن بوده است؛ چرا كه در هيئت بطليموسي، زمين را ساكن و مركز جهان ميدانستند؛ اما قرآن از حركت آن سخن گفته است؛ و اين يكي از مطالب علمي حق و صادق قرآن بود كه حدود 9 قرن بعد از نزول آنها توسط امثال «كپرنيك» به اثبات رسيد. اين گونه مطالب عظمت قرآن و پيامبر(ص) را ميرساند. (25)
3. خبر دادن قرآن از حركت زمين هر چند كه دليل بر عظمت قرآن است و از جملهي «اشارات علمي» و «شگفتيهاي علمي قرآن» است ولي اعجاز علمي قرآن محسوب نميشود؛ زيرا افرادي مثل فيساغورس و فلوته خوس، ارشميدس، استرخوس ساموسي و كليانتوس آسوسي قبل از بطليموس به حركت زمين قائل بودند. پس قبل از ظهور اسلام دو ديدگاه در محافل علمي جهان در مورد حركت و سكون زمين بوده است كه ديدگاه حاكم و مشهور، همان سكون زمين يعني نظريه بطليموس بود، و ديدگاه مغلوب، همان حركت زمين بود. (26)
اعجاز علمي وقتي صادق است كه نظريهاي را قرآن ابراز كند و كسي نتواند مثل و مانند آن را به صورت عادي بياورد. در حالي كه نظريهي حركت زمين قبل از قرآن آورده شده بود ولي مشهور نبود، هر چند كه اين مطلب، ضرري به عظمت قرآن نميزند چرا كه قرآن در عصري كه دانشمندان، مقهور نظريهي سكون زمين بطليموس بودند شجاعانه و با صراحت، بر خلاف آن سخن گفت و مطالب علمي حق و صادقي را به جهان عرضه كرد كه قرنها بعد به صورت قطعي به اثبات رسيد. (27)