قرآن معجره است يعني چه؟ مگر عربها نمي‏توانند درباره مطلبي چند جمله‏اي بگويند؟ و آيا در عصر تكنولوژي قرآن مي‏تواند فقط با اعجاز بلاغي از خودش دفاع كند؟

پاسخ:

 قرآن همچون دريائي است كه قطره‏اش چون گوهري درخشان افراد را گرد خود جمع مي‏كند.

 در عصر ظهور اسلام آوازه‏اش به همه جا مي‏پيچد و هر طالب علم و ژرف نگري را به خود جلب مي‏كند.

 قرآن به همان تجلّي 1400 سال قبل بلكه بيشتر همچنان مي‏درخشد و با پيشرفت علم فروغ دل گسترده‏تر مي‏گردد.

 دين جهاني سند حقانيت جهاني و جاوداني هم بايد داشته باشد ولي اين اساس مي‏بينيم.

 كه مبارزه‏طلبي ( تحدي) قرآن منحصر به مسائل بلاغي نيست و محدود به زمان و مكان و علم خاصي هم نيست و تمام جهانيان و مراكز علمي دنيا را برمي گيرد لذاست كه قرآن از دشمنان خودش آوردن حداقل يك سوره را خواسته بدون مقيد كردن به مسائل بلاغي و يا علوم ديگر در اينجا خوبست نكاتي از اعجاز قرآن را مرور كنيم:

 1 - روحاني بودن قرآن برخلاف غالب معجزات پيامبران گذشته كه جسماني بودند.

 2 - عظمت مضامين قرآن كار لايل مورخ معروف انگليسي مي‏گويد:... مزاياي اوليه قرآن و اركان اساسي آن مربوط به حقيقت و احساسات پاك و عناوين بر جسته مسائل و مضامين مهم آن است كه هيچگونه شك و ترديد در آن راه نيافته است.

 3 - اعجاز علمي: فقط به 2 مورد اشاره مي‏شود الف  مشكل بودن زندگي گمراهان را تشبيه كرده به صعود به آسمان،

 با پيشرفت علم فهميدند مي‏شود به سمت آسمان حركت آرد ولي هر چه بالاتر بروند تنفس سخت‏تر است هوا رقيقتر و اكسيژن كمتر مي‏شود، نكته‏اي كه صدها سال قبل قرآن به آن اشاره كرده است.

 4 - غيب‏گوئي: بعنوان نمونه آيه 8 سوره نحل مي‏فرمايد: خداوند اسب و الاغ را براي سواري دادن به شما خلق كرد و خلق خواهد كرد چيزهائي را (براي سواري) كه شما نمي‏دانيد كه ممكن است اشاره به وسائل نقليه امروزي كه اعراب آنزمان قدرت درك آنرانداشتند.

 5 - قرآن به تدريج در طول 23 سال بر يك انسان درس نخوانده نازل شد بدون هيچگونه اختلاف و تناقضي در ابتداء و انتهاي قرآن، در نوشته‏هاي يك دانشمند اختلاف (حداقل نظر كيفيت مطلب) وجود دارند آنهم نوشته‏اي در يك موضوع خاص نه مثل قرآني داراي آنهمه گستردگي علمي!

 6 - فشردگي كلام و خلاصه گوئي همراه با عمق زياد و وسعت معنا.

 7 - آهنگ معجزه آسايي قرآن و نكات بسياري ديگر كه در حوصله اين سؤال و جواب نمي‏گنجد براي آگاهي بيشتر به تفسير نمونه ج 1، ص 126 تا 138 مراجعه فرمائيد.