چرا قرآن كريم را هنر مي‌گويند؟

پاسخ:

1. قرآن‌، كتابي است كه با وجود كوچكي نسبي حجم‌، دربردارنده انواعي از معارف و علوم و احكام و قوانين فردي و اجتماعي است و كشف رازهاي نهفته در آن‌، به گروه‌هاي متخصّص نيازمند است كه در طول ساليان دراز، به تحقيق و تلاش علمي درباره آن‌ها بپردازند: "و انّك تتلقي القرآن من لدن حكيم عليم‌؛ (نمل‌، 6) به يقين اين قرآن از سوي حكيم و دانايي بر تو القا مي‌شود." 2. اين كتاب كه شامل ژرف‌ترين معارف‌، ارزشمندترين دستورات اخلاقي‌، عادلانه‌ترين و استوارترين قوانين حقوقي و جزايي‌، حكيمانه‌ترين اعمال عبادي و احكام فردي و اجتماعي‌، سودمندترين مواعظ و اندرزها، آموزنده‌ترين نكته‌هاي تاريخي‌، سازنده‌ترين شيوه‌هاي تعليم و تربيت و در يك كلمه دربردارنده همه اصول مورد نياز بشر براي سعادت دنيا وآخرت است كه با اسلوبي جديد و بي‌سابقه درهم آميخته شده‌، به گونه‌اي كه همه قشرهاي جامعه بتوانند به فراخور استعدادشان از آن بهره‌مند شوند. قرآن كريم در اين باره مي‌فرمايد: "و لقد يسرنا القرآن للذّكر؛ (قمر،17) ما قرآن را براي تذكر آسان ساختيم‌."

3. خداوند متعال‌، براي بيان مقاصد خود در هر مقامي‌، شيواترين و زيباترين الفاظ و سنجيده‌ترين و خوش آهنگ‌ترين تركيبات را به كار گرفته است كه به بهترين و رساترين وجهي‌، معاني مورد نظر را به مخاطبين مي‌فهماند. زيبايي آهنگ‌ِ جذاب و ملكوتي قرآن‌، براي همه و شيوايي و رسايي آن براي آشنايان به زبان عربي و فنون فصاحت و بلاغت فهم‌پذير است‌، اما تشخيص معجزه بودن فصاحت و بلاغت آن‌، از كساني ساخته است كه در فنون مختلف سخنوري‌، مهارت داشته باشند و آن را با ديگر سخنان فصيح و بليغ مقايسه كنند و چون در عصر نزول قرآن‌، هنر سخن سرايي اعراب به اوج شكوفايي خود رسيده بود، اين كاري بود كه از شعراي عرب برمي‌آمد. امام هادي‌در اين باره مي‌فرمايند: "هنر رايج در زمان پيامبر9 سخنوري و چكامه سرايي بود؛ از اين رو، خداي متعال‌، قرآن كريم را با زيباترين اسلوب نازل فرمود تا برتري اعجازآميز آن را باز شناسند."( راهنماشناسي‌، آيت الله مصباح يزدي‌، انتشارات حوزه علميه قم‌، ص 370. ) نيز در قرآن كريم آمده است‌: "و هذا لسان عربي مبين‌" (نحل ،103) اين قرآن‌، به زبان عربي مبين است‌."

4. افزون بر موارد ياد شده كه گوشه‌اي از اقيانوس بي‌كران جنبه‌هاي اعجازآميز قرآن بود، از نظر چينش ادبي‌، در عين حال كه نثر است‌، امّا همانند نظم‌، سراسر آن را وزن و قافيه در برگرفته است‌. آيا بشر مي‌تواند نثري را به نگارش درآورد كه خصوصيات نظم و شعر در آن لحاظ شود؟