پاسخ:
خداوند نه مرد است و نه زن. او فوق امور طبيعي و ماديات است و به طور كلي در مورد امور فوق طبيعي (مجردات) زن و مرد بوده معنا ندارد. امّا اين كه چرا براي خدا از ضمير مذكر استفاده ميشود، مربوط به ادبيات عرب است. در ادبيات فارسي ضمير مذكر و مؤنّث نداريم، ولي در عربي داريم. در ادبيات فارسي ضمير مثني نداريم، امّا در ادبيات عرب داريم. اين از ويژگيهاي ادبيات عرب است. حال چرا ضميري ويژه براي خدا وضع نكردهاند، ميگوييم: اگر بنا باشد براي اموري كه نه زن هستند و نه مرد، ضميري وضع گردد، مشكلات عديدهاي در تكلّم پيدا ميشود، آن گاه ديگر زبان عربي، زباني فصيح و روان نميباشد. ميبايست براي خداوند ضميري ويژه، براي فرشتگان ضميري ديگر، همين طور براي هر چيز غير مادي، حتي امور مادي (كه زن و مرد در آنان نيست) ميبايست براي همه ضميري ويژه در نظر گرفت.
در اين صورت تعليم و تعلّم و تكلّم زبان عربي مشكل و دشوار ميشد.
با توجه به مطالب فوق اين نكته را نيز متذكر ميشويم كه اصولاً ضماير مذكر تنها براي جنس مذكر يا مردان در كلام و ادبيات عرب استفاده نميشود، بلكه استفاده از ضماير يا صيغه مذكر متعدد است كه تنها يك مورد آن براي جنس مذكر (مردان) استفاده ميشود. گاهي با توجه به لفظ، ضمير مذكر ميآيد، در حالي كه شايد جنس مؤنث باشد، هم چنين در مورد خداوند و برخي از مجردات كه زن و مرد در آنها معنا ندارد. در مورد خداوند با توجه به لفظ اللَّه و بعضي از معيارهاي ديگر است كه ربطي به جنس مذكّر و مؤنّث ندارد.