پاسخ:
ساختار حال در زبان عربي داراي سه شكل مختلف است: مفرد، جمله و شبهجمله. جملههاي حاليه نيز خود به دو نوع فعليه و اسميه تقسيم ميشوند و واو حاليه بر سر اين دو نوع، و بيشتر با جملههاي اسميه آورده ميشود.(ر.ك: معجم القواعد العربيه في النحو و التصريف، عبدالغني الدقر، "واو االحال"، منشورات الحميد، طبع اولي، قم، 1410 ق.)
حال در زبان فارسي معادل ساختاري دارد و معادل آن قيد حالت يا كيفيت است. قيد حالت (و يا كيفيت) را در زبان فارسي به شكلهاي ساده، عبارت قيدي و جمله قيدي يا حاليه ميتوان ديد كه همه آنها سه ويژگي مهم جملههاي حاليه عربي را دارند كه عبارتند از: وقوع فعل، تقيّد و محدوديت زماني و شمار (مفرد، مثني و جمع) و جنس (مذكر و مؤنّث)؛ بنابراين، جملههاي حاليهعربي را با رعايت فصاحت و بلاغت نحوي آنها و بر اساس اقتضاي ساختار نحوي زبان فارسي، ميتوان به سه صورت ياد شده ترجمه كرد.
مثال: "إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَ مَاتُواْ وَهُمْ كُفَّارٌ أُوْلَغكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَهُ اللَّه...؛(بقره،161) "و هم كفار" جمله حاليه و واو، واو حاليه است و ميتواند به قيد ساده، عبارت قيدي و يا جمله قيدي ترجمه شود:
ـ آنان كه كافر شدند و كافر مردند...(مجتبوي)
ـ كساني كه كافر شدند و در حال كفر مردند...(فولادوند)
ـ كساني كه كفر ورزيدهاند و در كفر مردهاند(خرمشاهي)
نمونه ديگر واو حاليه در سوره بقره، آيه 216 است كه ميفرمايد: "كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُم...؛ جهاد در راه خدا بر شما مقرّر شد، در حالي كه برايتان ناخوشايند بود."