پاسخ:
1- قرآن كريم كتاب هدايت همه انسانها در همه دورانها است ما هو الا ذكر للعالمين ، (قلم، آيه 52) ما ارسلناك الا كافة للناس ، (سبأ، آيه28). بنابراين رسالت پيامبر(ص) جهان شمول و ابدى است و كتاب او جهانى و جاودانه است و قوم او همه اقوام بشر هستند.
2- با توجه به جهانى و ابدى بودن قرآن زبان قرآن نيز جهانى است و براساس فرهنگ خاصى نيست. زبان قرآن، زبان فطرت است كه مشترك بين تمام انسانها است فاقم وجهك للدين حنيفا فطرت الله التى فطرالناس عليها لاتبديل لخلقالله ذلك الدين القيم ، (روم، آيه 30).
3- مقصود از زبان قرآن، لغت و ادبيات نيست بلكه در مفاهيمى است كه در قالب زبان عربى بيان گشته است، لذا سلمان فارسى، صهيب رومى، بلال حبشى، اويس قرنى، عمار و ابوذر حجازى همگى شيفته قرآن ميشوند.
4- هر چند زبان قرآن (زبان فطرت) آشناى براى همگان است ولى موانعى جلوى فهم قرآن را ميگيرد كه مهمترين آن استكبار ميباشد سأصرف عن آياتى الذين يتكبرون فيالارض ، (اعراف،آيه 146) و تقوا شرط فهم قرآن است واتقوا الله و يعلمكمالله ، (بقره، آيه 282).
5- مفاهيم قرآن با فطرت انسان همخوانى دارد ولى اين به معناى سطحى بودن آن نيست بلكه حقايق عميقى توسط قرآن بيان شده است انا سنلقى عليك قولاً ثقيلاً ، (قمر، آيه 17).
6- حقيقت قرآن داراى مراتبى است كه از مقام «لدن»، (زخرف، آيه 4) تا مرحله لفظ «عربى مبين» امتداد دارد. بعضى از مراحل بلند آن در دسترس فكر و علم حصولى صاحب نظران نيست زيرا از سنخ مفهوم و ماهيت نميباشد. اين مراحل را تنها باعروج انسان به آن موطن رفيع مىتوان دريافت اگر «نماز معراج مؤمن است»، (بحار، ج 79، ص 303) به دليل آن است كه انسان را عروج ميدهد و زمينه دريافت حقايق بلند قرآن را ايجاد ميكند.
در روايات متعدد تأكيد شده كه قرآن ظاهر و باطنى دارد، (وسائلالشيعه، ج 27، ص 192، انتشارات آلالبيت).
در برخى روايات هفت باطن براى قرآن شمرده شده است (تفسير صافى، فيض كاشانى، مقدمه هشتم). البته مقصود عدد مخصوصى نيست. از امام صادق(ع) روايت است كه «خداى عز وجل معارف خود را در قرآن كريم به چهارگونه بيان فرموده است به صورت عبارت و لفظصريح، اشاره، لطايف و حقايق عبارات آن براى فهم توده مردم است و اشارتش براى خواص و لطايف آن براى اوليا و حقايق آن براى انبياى الهى است. بنابراين قرآن چشمهجوشان معرفت است كه همگان را سيراب ميكند هر چند هر كس به اندازه سعه و جودى و مراتب صعوديش ازآن بهرهمند مىگردد.
خلاصه سخن آن كه از معجزات الهى فرستادن قرآنى است كه براى همگان قابل فهم است و شايد در نظر ظاهرى بسيار ساده هم به نظر آيد ولى حقايق قرآنى داراى مراتبى است كه از آن به باطن تعبير ميشود رسيدن به باطن قرآن نياز به رياضتهاى فكر و روحى بسيار داردتا ظرف وجودى انسان پذيراى اين حقيقت عالى باشد. پس ساده بودن ظاهر قرآن به دليل زبان فطرت آن و از عوامل جهانى بودن آن است ولى به معناى ساده بودن همه حقيقت قرآن نيست بلكه دستيابى به باطن قرآن قابليتها مىخواهد.
پيرامون اين بحث نگاه كنيد قرآن در قرآن، تفسير موضوعى قرآن كريم، آيتاللهجوادى آملى، بخش پنجم، فهم قرآن، انتشارات اسراء.