پاسخ:
منبع اصلى ايمان و انديشة مسلمان و آنچه به زندگى او حرارت و معنا و روح مى دهد، قرآن است.
اوّلاً: بايد باور داشته باشيم اين كتاب توسط خدا بر قلب منوّر پيامبر گرامي(ص) نازل و از زبان حضرت(ص) جارى شده است.
ثانياً: شناخت تحليلى از قرآن داشته باشيم يعنى تشخيص دهيم مشتمل بر چه مطالبى است و چه هدفى را تعقيب مى كند و ديد اين كتاب نسبت به جهان و انسان و حيات و مرگ چيست؟
ثالثاً: بدانيم مطالب قرآن از خدا مى باشد.
در اين صورت قرآن را باور داريم و براى آن احترام قائل مى شويم و كوچكترين ترديدى نسبت به سوره ها و آيات به خود راه نخواهيم داد و براى ما از جاذبة خاصى برخوردار خواهد بود.
يكى از چيزهايى كه باعث جاذبة حُسن پذيرش قرآن ميان مردم گرديد، جنبة ادبى و هنرى فوق العاده قوى است كه از آن به فصاحت و بلاغت تعبير مى شود. جاذبة ادبى شديد قرآن باعث شد مردم توجّه شان به آن جلب شود و آن را به سرعت فرا گيرند، بر خلاف كتاب هاى ادبى ديگر همانند ديوان حافظ و اشعار مولوى كه علاقه مندان در آن ها دست مى برند تا آن را كامل تر كنند.
احدى به خود اجازة دست بردن در قرآن را نخواهد داد، زيرا اين آيات او را از اين امر منصرف مى كند:" كلامى است كه از سوى پروردگار عالميان نازل شده است. اگر پيامبر سخنى دروغ بر ما مى بست، او را با قدرت مى گرفتيم، سپس رگ قلبش را قطع مى كرديم و هيچ كس از شما نمى توانست از (مجازات) او مانع شود. مسلّماً قرآن تذكرى براى پرهيزگاران است".1
در اين آيات نشان مى دهد كه اوّلاً كسى حتى پيامبر(ص) جرأت تغيير و تحريف قرآن را ندارد. ثانياً اگر جابجايى كوچك حتى در اِعراب كلمات انجام شود، تغيير در معناى كلمات پيش خواهد آمد. اين بينش مربوط به علم ادبيّات عرب مى باشد كه اگر از آن اطلاع داشته باشيد، اين مسأله را تأييد مى كنيد.
قسمت دوم سؤال،صحّت ندارد كه هر جا خدا بخواهد بيم وترس دهد، اوّل به زنان خطاب نموده، و هر جا بخواهد بشارتى به بندگان دهد، اوّل مردان را مورد خطاب قرار داده است.
اگر كلمة مؤمنون اوّل آمده،به جهت اين كه در مسائل فردى و اجتماعى، مردان بيشتر طرف خطاب هستند.