آيا مشركين در مورد حروف مقطعه ايرادى مى گرفته اند ؟

پاسخ:

حروف‌ مقطعه‌ در آغاز 29 سوره‌ از قرآن‌ كريم‌ آمده‌ واز مختصات‌ قرآن‌است‌ ودر ساير كتاب‌هاى آسمانى مانند تورات‌ و انجيل‌ سابقه‌ ندارد. درباره‌اين‌ حروف‌ تاكنون‌ آراى متفاوتى از سوى مفسران‌ ابراز شده‌ و در برخى ازمنابع‌ تا 20 نظر نقل‌ گرديده‌ است‌؛ ولى در اين‌ پاسخ‌ به‌ دليل‌ رعايت‌ اختصار ويا ضعف‌ برخى از آراء، از ذكر تمامى آن‌ها خوددارى شده‌ و تنها به‌ هفت‌ نظربسنده‌ شده‌ است‌:

1. حروف‌ مقطعه‌ از متشابهاتى است‌ كه‌ علم‌ آن‌ مخصوص‌ خداوندسبحان‌ است‌ ودرك‌ حقيقت‌ آن‌ براى غير او ممكن‌ نيست‌.

2. حروف‌ مقطعه‌، اجزاى اسم‌ اعظم‌ الهى است‌ و اگر به‌ درستى و از روي ‌بصيرت‌ تركيب‌ شود، اسم‌ اعظم‌ ظهور مى‌كند (اسم‌ اعظم‌، نامى است‌ كه‌ با آن ‌مى‌توان‌ در جهان‌ هستى، تصرف‌ كرد و انسان‌هاى عادى به‌ معرفت‌ آن‌ دسترسى ندارند).

3. اين‌ حروف‌ براى تنبيه‌ و اسكات‌ كافران‌ بوده‌ است‌؛ آنان‌ به‌ يكديگرسفارش‌ مى‌كردند كه‌ به‌ قرائت‌ قرآن‌ پيامبر(ص‌) گوش‌ فرا ندهند: «لاتسمعوالهذا القرآن‌ و الغوا فيه‌»(فصلت‌، 26) از اين‌ رو خداوند در آغاز برخى ازسوره‌ها اين‌ حروف‌ را نازل‌ كرد تا كافران‌ با شنيدن‌ آن‌ها كه‌ نه‌ نظم‌ بود و نه‌ نثر،و چون‌ بى سابقه‌ بود اعجابشان‌ را برمي‌انگيخت‌، ساكت‌ شوند وگوش‌ فرادهند.

4. اين‌ حروف‌ نشانه‌ غلبه‌ آن‌ها در كلمات‌ آن‌ سوره‌ است‌؛ يعنى سوره‌هاى ‌مشتمل‌ بر حروف‌ مقطعه‌، درصد حروف‌ مزبور نسبت‌ به‌ ساير حروف‌ آن‌ سوره‌، بيشتر از همين‌ درصد در ساير سوره‌ها است‌ و اين‌ خود يك‌ معجزه‌است‌.

5. حروف‌ مقطعه‌، رمز و سرى است‌ ميان‌ خداى سبحان‌ و رسول‌اكرم‌(ص‌) و مراد از آن‌ فهماندن‌ به‌ ديگران‌ نيست‌ و بايد از باب‌ ايمان‌ به‌ غيب‌آن‌ را پذيرفت‌.

6. خداوند متعال‌ با اين‌ حروف‌ تحدى (هم‌ آوردطلبي‌) كرده‌ است‌ وآوردن‌ اين‌ حروف‌ در صدر سوره‌ها از قبيل‌ شمارش‌ و بيان‌ حروف‌ الفباست‌ وبدين‌ معناست‌ كه‌ شما اگر در معجزه‌ والهى بودن‌ قرآن‌ ترديد داريد، با همين‌ حروف‌ كه‌ قرآن‌ از آن‌ فراهم‌ آمده‌، كتابى همانند قرآن‌ و يا دست‌ كم‌ سوره‌اي‌مانند سوره‌هاى اين‌ كتاب‌ الهى پديد آوريد.

7. علامه‌ طباطبايى، نظر ويژه‌اى در اين‌ باره‌ ارائه‌ نموده‌ كه‌ شايان‌ تامل‌است‌؛ ايشان‌ مى‌فرمايند: با تدبر در سوره‌هايى كه‌ حروف‌ مقطعه‌ همسان‌دارد، روشن‌ مى‌شود كه‌ سوره‌هاى داراى حروف‌ مقطعة‌ مشترك‌، در مضامين‌و سياق‌ها نيز با يكديگر مشابه‌ و متناسب‌ است‌ و اين‌ تشابه‌ ويژه‌ ميان‌ سوره‌هاى مزبور مشاهده‌ مى‌شود؛ مثلاً در سوره‌هاى داراى «حم‌» آيه‌هاى اول‌آن‌ با عبارت‌ «تنزيل‌ الكتاب‌» و يا عباراتى كه‌ اين‌ معنا را مي‌رساند، شروع‌ شده‌و يا سوره‌هايى كه‌ با «الم‌» آغاز شده‌، در سوره‌هايى مثل‌ اعراف‌ كه‌ با «المص‌»شروع‌ شده‌ مطالبى را كه‌ در سوره‌هاى «الم‌» و سوره‌ «صاد» مى‌باشد، در خودجمع‌ كرده‌ و نيز در سورة‌ رعد، كه‌ با حروف‌ «المر» شروع‌ شده‌، مطالب‌ هر دوقسم‌ سوره‌هاى «المر - الر» وجود دارد؛ از اينجا استفاده‌ مي‌شود كه‌ اين‌حروف‌، رموزى اند بين‌ خداى تعالى و پيامبرش‌ كه‌ معناى آن‌ها از ما پنهان‌است‌ و فهم‌ عادى ما راهى به‌ درك‌ آن‌ها ندارد، مگر به‌ همين‌ مقدار كه‌ حدس ‌بزنيم‌ ميان‌ اين‌ حروف‌ و مضامينى كه‌ در سوره‌هاى‌ هر يك‌ آمده‌ ارتباط‌ خاصي‌وجود دارد.

گفتنى است‌: روايات‌ تفسيرى معتبر، معانى گوناگونى براى‌ حروف‌ مقطعه‌بيان‌ مي‌كندو چون‌ اين‌ها از قبيل‌ «مثبتات‌» است‌، بدين‌ معنا كه‌ هر يك‌ امرى رااثبات‌ مى‌كند و هيچ‌ يك‌ مفاد ديگرى را نفى نمى‌كند، پس‌ مطالب‌ آن‌ها قابل‌جمع‌ است‌ و ممكن‌ است‌ همه‌ آنها درست‌ باشد.

بنابر اين‌ ديدگاه‌هاى علما و تفسير آن‌ها نيز دربارة‌ حروف‌ مقطعه‌، بيشتر،بيان‌ احتمالاتى است‌ كه‌ دربارة‌ آن‌ داده‌اند كه‌ به‌ دليل‌ ضعف‌ برخى از اين‌احتمالات‌ از بيان‌ بعضى از آن‌ها خوددارى شده‌ است‌؛ حتى همان‌ گونه‌ كه‌ بيان‌ شد براى بعضى از تفاسير موجود، روايات‌ معتبرى ذكر شده‌ است‌ كه‌امامان‌ معصوم‌(ع‌) به‌ آن‌ اشاره‌ فرموده‌اند.

براى آگاهى بيشتر ر.ك‌: 1. تفسير الميزان‌، ترجمة‌ موسوى‌ همدانى، ج‌ 18،ص‌ 6 - 8، دفتر انتشارات‌ اسلامى 2. تفسير تسنيم‌، آيت‌ الله‌ جوادى آملى، ج‌2، ص‌ 69 - 129، مركز نشر اسراء.