چرا در قرآن بعضي از مسائل بارها تكرار شده و به
بعضي از مسائل مهم اعتقادي اشاره نشده است ؟
پاسخ:
زبان قرآن زباني خاص و ويژه است؛ حتي احكام قرآن گاه در ضمن حوادث مربوط
به اقوام و يا پيامبران پيشين مطرح ميگردد. البته نبايد به داستانهاي قرآن به
صورت تاريخي ـ كه زمان مصرف آن گذشته است ـ نگريست؛ بلكه در لابهلاي همان
داستانها، حقايق مورد نياز، نهفته است. تكرارهاي قرآن نيز دليل اهميت موضوع و
لزوم تفكر مضاعف در آن است. درباره جانشيني پيامبر(ص) نيز در ضمن آيات مربوط به
پيامبران ديگر، سخن بسيارفرموده است. اگر آياتي را كه در قرآن ناظر به مسأله ولايت
و يا مربوط به مهدويت و سرنوشت تاريخ است، بررسي كنيد خواهيد ديد كه به نحوي لطيف
و دقيق همه آنچه مورد نياز است، بررسي شده است. البته اين كار نيازمند مطالعه و
دقت است؛ چرا كه قرآن يك كتاب عادي و معمولي نيست.
در حقيقت، قرآن مجيد به لحاظ جاودانه بودنش، زبان خاصي را براي همه
زمانها برگزيده و هر آنچه كه مورد نياز است، به نحوي شگفتانگيز بيان كرده است.
البته اگر ما به دليل اُنس كمتر با قرآن از آن بياطلاعيم، دليل وجود نداشتن مطالب
در قرآن نيست.
براي اين منظور كتابهاي زير مراجعه كنيد:
1ـ معجم امام
المهدي؛علي كوراني
2ـ منتخب الاثر؛لطف
الله صافي
3ـ سيماي امام
علي در قرآن
4ـ بررسي مسائل
كلي امامت؛ابراهيم اميني
5ـ رهبري امام
علي در قرآن