پاسخ:
1. حَصُور از ريشه "حصر" گرفته شده به معناى منع است.(معجممفرداتالقرآن،راغباصفهانى،ص،دارالكتبالاسلاميه. )
2. حَصُور كسى است كه به علت بيمارى خاص و يا عفت و تلاش در كنترل شهوت، سراغ زنان نميرود.(معجممفرداتالقرآن،راغباصفهانى،ص،دارالكتبالاسلاميه.)
3.سياق و نمونه مطرح شده در آيه شريفه، مفهوم دوّم از حَصُور را تأييد ميكند؛ يعنى كسى كه به جهت دورى گزيدن از خواهشهاى نفسانى و زُهدورزى، سراغ زنان نميرود(الميزان، علامهطباطبايى،(ره)،ج،ص، مؤسسه اعلمى. )؛ چرا كه حضرت يحيي(ع) در آيه فوق، مورد ستايش قرار گرفته و ستايش وى نيز تنها در اين فرض، معنا و مفهوم دارد.( راغباصفهانى،همان.)
4. برخى از مفسران(تفسيرنمونه،آيتالله مكارمشيرازيوديگران، ج،ص،دارالكتبالاسلاميه.) با تعريف حصور، به كسى كه خود را از جهتى در محاصره قرار ميدهد و نيز به معناى خوددارى كننده از ازدواج، به اين موضوع اشاره كردهاند كه اگر "حصور" به معناى ترككننده ازدواج باشد، آيا اين عمل براى انسان، امتيازى به حساب ميآيد كه در باره حضرت يحيىَ آمده است؟ آن گاه در پاسخ گفتهاند: نخست آن كه هيچ گونه دليل قاطعى براين كه منظور از حصور در اين آيه شريفه، ترككننده ازدواج باشد، در دست نيست و روايتى كه در اين زمينه نقل شده، از نظر سند، قطعى نميباشد، بلكه بعيد نيست كه حصور در اين آيه به معناى ترك كننده شهوات و هوسها و دنياپرستى و صفتى همانند زهد بوده باشد.
دوم آن كه ممكن است، حضرت يحييَ نيز همانند حضرت عيسى(ع)، بر اثر شرايط خاصِّ زندگى و اجبار به سفرهاى متعدد، براى تبليغ آيين خداوند، به زندگى مجرد، ناچار بوده است، و اگر هم خداوند او را به اين صفت ميستايد، به خاطر اين است كه او بر اثر شرايط خاص كه داشت، ازدواج نكرد و در عين حال، توانست خود را از گناه حفظ كند و به هيچ وجه آلوده نشود، نه اين كه خوددارى از ازدواج را به عنوان يك قانون كلى مورد ستايش قرار دهد؛ چرا كه ازدواج، قانونى فطرى است و ممكن نيست در هيچ آيينى، برخلاف اين قانون فطرى، حكمى تشريع شود؛ از اين رو، نه در آيين اسلام و نه در هيچ آيين ديگرى، به ترك ازدواج سفارش نشده است .