پاسخ:
در پاسخ نظر شما را به نكات زير جلب ميكنم:
اول: بررسى آيه:
قرآن كريم ميفرمايد:
«فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَاباً فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِيّاً»1
و در برابر آنان پردهاى (بر خود) گرفت. و روح خود ( جبرئيل) را به سوى او فرستاديم؛ و در حالى كه بشرى درست اندام بود، بر او نمايان شد.
حجاب:
افكندن پرده يا رفتن در مكانى است كه داراى پوشش طبيعى مانند ديوار يا كوه و مانند آن ميباشد و از تعبير «دونهم» كه افادهى تقريب ميكند بدست ميآيد مكانى كه مريم با رفتن به آن از ديد مردم مخفى شد، به منطقه مسكونى مردم نزديك بود.
مراد از «روحنا» بدليل صفاتى كه در ادامهى آيات براى او ذكر شده است، يكى از فرشتگان بوده كه عظمت و ارجمندى او در نزد پروردگار مايهى انتساب او به خداوند شده است.2
همچنين با توجه به آياتى كه جبرئيل را روح الامين و روح القدس، خوانده، ميتوان گفت: اين فرشته همان جبرئيل بوده است ولى اين احتمال نيز هست كه طبق برخى روايات اين فرشته غير از جبرئيل امين باشد.3
«تمثل»: در اصل از ماده مثول به معناى ايستادن در برابر شخص يا چيزى است و ممثل به چيزى ميگويند كه به صورت ديگرى نمايان گردد.4
«بشراسويّا»: يعنى انسان معتدل كه در خصوصيات جسمى خارج از حد افراط و تفريط باشد.5
برخى اهل تسنن معتقدند اينكه فرشتهاى بر حضرت مريم(س) نازل شده و حضرت او را مشاهده كرده است، دلالت بر اين ميكند كه حضرت مريم(س) پيامبر است، آيا چنين مطلبى صحيح است؟
آيت الله جوادى آملي(زيد عزه) موضوع فوق را در كتاب «زن در آيينه جلال و جمال» صفحه 143 مطرح ميكنند و نميپذيرند. و نيز حضرت آيتالله معرفت (زيد عزّه) كه به صورت شفاهى از ايشان سوال شد ايشان نيز اين مطلب را ردّ كردند.
چگونگى تمثل فرشته:
واژهى «تمثل» در قرآن كريم فقط در آيهى مذكور به كار برده شده است بنابراين وقتى گفته ميشود: «تمثل شى لشيئ فى صوره كذا» معنايش اين است كه چيزى براى چيز ديگر به فلان صورت درآمد يعنى او آن را به صورت فلان چيز تصور كرد نه اينكه واقعاً هم به آن صورت درآمده و چيز ديگرى شده باشد؛ پس تمثل ملك به صورت بشر، ظهور او براى بيننده به صورت بشر است نه اينكه ملك بشر شود6 به عبارتى ميان تمثل و شكلگيرى فرق است. تمثل ملك چنين است كه در ظرف ادراكى آن كسى كه وى را ميبيند، به صورت انسان در ميآيد در حالى كه بيرون از ظرف ادراك او، واقعيت ملكى دارد. اما در شكلگيرى چنانچه ملك به صورت انسان متصور و به شكل او متشكل ـ ظاهر و باطن ـ گردد، انسانى واقعى ميشود و هم در ظرف ادراك بيننده و هم در خارج آن ظرف؛ چنين ملكى هم در ذهن انسان است و هم در خارج.7
بنابراين: اينكه ملك به حس درآيد به اين معناست كه فقط صورت بشرى به خود بگيرد و نه بيشتر؛ و تمثل صورت بشرى حاكى از اين است كه آن روح، موجودى مستقل، لطيف و مطيع خداوند بوده و اين قدرت را دارد كه محتواى رسالت الهى را در قالب و صورت بشرى ابلاغ نمايد.8
سوم: بيان نمونههاى ديگر تمثل
1. نزول ملائك كرام بر ابراهيم و بشارت دادن وى به ولادت اسحاق(ع)؛
2. تمثل مال و فرزند و عمل براى انسان به هنگام مرگ؛
3. تجسم اعمال در قبر و قيامت؛
4. ظهور ابليس در جنگ بدر به صورت سراقه بن مالك.9
بنابراين:
1. تجسم فرشته منحصر در حضرت مريم(س) نميباشد؛
2. از اينكه تجسم فرشته منحصر در حضرت مريم نبوده بيانگر اين حقيقت است كه تجسم فرشته در مورد حضرت مريم، به صورت حقيقى رخ داده نه خيالى و وهمى؛
3. ثمرات تجسم فرشته:
الف: افزايش قواى روحانى و معنوى انسان به دليل وجدان.
ب: اهميت خبر
چهارم: علت تمثل فرشته به صورت انساني:
با توجه به تفاسير10 ذيل آيه شريفه، ميتواند علت عمده اين باشد كه حضرت جبرئيل به صورت انسانى درآمد تا اينكه به هنگام ملاقات، حضرت مريم(س) او را درك كرده و بتواند آنچه را كه جبرئيل گفته، بشنود؛ و آنچه را كه حضرت جبرئيل مىخواست به مريم(س) ابلاغ نمايد، همانا بشارت به ولادت حضرت عيسي(ع) بوده است.
نتيجهگيري:
از مجموع مطالب فوق ميتوان چنين استنباط كرد كه خداى متعال از طريق ارسال يكى از ملائك ـ جبرئيل امين11 ـ در قالب و صورت بشرى، يكى از بشارتهاى مهم خويش را كه در حقيقت از معجزات الهى است ـ ولادت عيسى بدون پدر ـ به يكى از بندگانش ابلاغ نموده و او را از اين واقعهى مهم مطلع كرد، و از رهگذر اين ابلاغ او را براى باردارى فرزند عزيزش آماده نمود.