پاسخ:
معناى آيات ياد شده اين نيست كه خداوند متعال از ابتدا بر دل و گوش آنان مهر نهاده و پردهاى بر چشم آنها افكنده تا نتوانند مطالب حق را درك كنند؛ بلكه معناى آن اين است كه آنها ديگر هيچ گونه آمادگى براى ايمان آوردن ندارند؛ آنان از نظر فكرى چنان مسخ شدهاند و آن قدر در راه باطل گام برداشتهاند كه وجدان بيدار انسانى را به كلى از دست داده و به موجودى نفوذناپذير تبديل شدهاند و طبق قوانين جهان آفرينش بر اثر اعمال بد يعنى انكار آفريدگار جهان و انكار گفتار پيامبران: به تدريج حالت ويژهاى در وجودشان پديد ميآيد و توانايى تشخيص حق از وجودشان رخت برميبندد. در واقع اين حالت، عكس العمل و نتيجه اعمال خود آنهاست و كيفرى است كه براى هر فرد متكبّر و جبارى تعيين شده است.
بنابراين مفهوم آيات فوق اين نيست كه آنها در باقى ماندن به كفر مجبور باشند؛ بلكه چون اثر هر چيز به فرمان خدا است، گاهى اين امور به خدا نسبت داده ميشود.( ر.ك: تفسير نمونه، آيت ا... مكارم شيرازى وديگران، ج 1، ص 50؛ ج 8، ص 373 و 384، دارالكتب الاسلاميه. )