پاسخ:
اين آيه، سرزنش از طرف ذات الهى، از برخى مؤمنان كه ادعاى ايمان دارند ميباشد، لكن در برابر ياد خدا و آنچه از طرف خدا نازل شد؛ خشوع و خضوع ندارند. اين آيه ميفرمايد: آيا وقت آن نرسيده كه دلهاى مؤمنان در برابر ياد خدا و آنچه از طرف او از معارف حق نازل شده، خاشع گردد.
اثر ايمان، بايد در شخص نمودار گردد، قلب مؤمن بايد با شنيدن آيات قرآن نرم شود، و در برابر دستورات آن تسليم گردد؛ واجبات الهى را انجام دهد و نواهى را ترك كند.
فردى كه در برابر ياد خدا و آنچه از ناحيه او نازل شده، بى تفاوت است، چگونه ميتواند ادعاى ايمان كند، مَثَل اين افراد، مانند يَهود و نصارا است كه كتاب خدا بر آنان نازل شد، لكن به خاطر آن كه دلهاى آنان دچار قساوت بود، بهرهاى نگرفتند و به دستورات آن عمل نكردند.
منظور از ياد خدا، چيزى است كه خدا را به ياد انسان مياندازد؛ بنابراين، عبادات، مانند: نماز، روزه حج، و هم چنين آيات قرآن، همه ياد خدا هستند، و انسان در برابر اين امور، بايد قلب او نرم گردد، و حالت تسليم در برابر خدا و دستورات وى داشته باشد؛ از غير خدا و آنچه او را از خدا دور ميكند، فاصله بگيرد. مراد از (ما نزل من الحق) قرآن است كه از ناحيه خدا نازل شده، برخى افراد به زبان، ادعاى ايمان ميكنند، ولى در برابر ياد خدا و آيات الهى، خشوع و خضوع ندارند.
چه بسا زبان آنها هم گاهى به ياد خدا مشغول باشد، لكن قلباً در برابر دستورات او تسليم نيستند، و پيرو هوا و هوس خويشند و وابسته به دنيا و زينتهاى آن ميباشند. آيه شريفه، عتاب و سرزنشى آميخته با لطف و محبت، نسبت به اين افراد است؛ خداوند ميخواهد آنها را از غفلت خارج كند كه با ترك گناه و كنترل هواى نفس، دلها را خاشع و خاضع سازند و از دستورات الهى پيروى نمايند.