پاسخ:
يازده بار موضوع "دميده شدن نفخه در صور" در قرآن كريم آمده است. (انعام، 73؛ كهف،99)؛ طه، 102؛ مؤمنون، 101؛ نمل، 87؛ يس، 51؛ زمر، 68؛ ق، 20؛ حاقه، 13؛ نبأ، 18 و مدثر، 8) مفسران با توجه به اين آيات و روايات معصومين: گفتهاند: دو نفخه وجود دارد. نخست اسرافيل در صور ميدمد و همه مىميرند و پس از گذشت چهل يا چهارصد سال ـ بنا بر اختلاف روايات ـ دوباره در صور ميدمد و همه زنده مىشوند.
يكى از آياتى كه به موضوع نفخ صور اشاره كرده است، اين آيه ميباشد: "وَ نُفِخَ فِى الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِى السَّمَـَوَ َتِ وَ مَن فِى الاْرْض إِلآ مَن شَآءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَيَ فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنظُرُونَ ؛(زمر،68) و در صور دميده مىشود، پس هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است بيهوش در مىافتد، مگر كسى كه خدا بخواهد؛ سپس بار ديگر در آن دميده مىشود و بناگاه آنان بر پاى ايستاده مينگرند."
از اين آيه استفاده مىشود كه دوبار در صور دميده مىشود، در مرتبه نخست همه مىميرند مگر آن كه خدا بخواهد و در مرتبه دوم همه زنده مىشوند.
تفاسير در مورد "الاّ من شأ اللّه" مختلف است. بعضى گفتهاند: مراد چهار فرشته بزرگ الهى است؛ جبرئيل، ميكائيل، اسرافيل و عزرائيل. بعضى گفتهاند: مراد آن چهار فرشته و حاملان عرش است.
بعضى گفتهاند: مراد آن چهار فرشته، حاملان عرش، رضوان، حور، مالك و ربانيه است.
بنابر هر يك از اين تفاسير، اين فرشتهها با دميدن در صور نخست نمىميرند، بلكه پس از آن مىميرند و براى مرگ آنان نيازى به دميدن در صور نيست تا نتيجه گرفته شود، كه سه بار در صور دميده مىشود. گرچه برخى گفتهاند: سه بار در صور دميده مىشود، تفسيرشان از سه مرتبه به گونه ديگر است، يعنى در مرتبه نخست براى فزع است اين قسم را از آيه 87 نمل استفاده كردهاند. مرتبه دوم براي ميراندن و مرتبه سوم براى زنده كردن است.
علامه طباطبايي؛ در مورد "الاّ من شأ اللّه" تفسير ديگرى ارائه داده است كه توضيح آن چنين است: مرگ عبارتست از جدايى روح از جسد، و اين تنها در جان داران داراى جسد ممكن است بار نخست كه در صور دميده مىشود، تمام جان داران داراى روح و جسد مىميرند، امّا ارواح نمىميرند و مراد از "الاّ من شأ اللّه" ارواح است.
بنابر اين تفسير پس از دميده شدن در صور و مردن همه، ديگر نيازى به دميده شدن در صور، براى ميراندن "الاّ من شأ اللّه" نيست؛ چون اينان نمىميرند. و در نتيجه تنها دو بار در صور دميده مىشود.(ر.ك: تفسير الميزان، علامه طباطبايي؛، ترجمه سيد محمد باقر موسوى همدانى، ج 17، ص 465ـ466، بنياد فكرى و علمى علامه طباطبايى ، تفسير نمونه، آيت اللّه مكارم شيرازى و ديگران، ج 19، ص 534ـ52، دارالكتب الاسلاميه.)