پاسخ:
"ختّار" از ماده "ختر" به معناى حيله و نيرنگ است، و ختّار به نيرنگ در عهدشكني و تخلّف از پيمان گفته ميشود.(ر.ك: قاموس قرآن، سيد على اكبر قرشي، ج 2، ص 224، دارالكتب الاسلاميه ، التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، حسن المصطفوي، ج 3، ص 19ـ20، مؤسسه الطباعه و النشر.) اين كلمه صيغه مبالغه است، زيرا مشركان و گنهكاران به طور مكرّر در گرفتاريها رو به سوى خدا ميآورند، عهد و پيمان با خدا ميبندند اما هنگامى كه طوفان حوادث فرو نشست پيمانهاى خود را پى در پى ميشكنند و نعمتهاي الهى را به دست كفران ميسپارند.
"ختّار كفور"(لقمان،32) نقطه مقابل "صبّار شكور"(لقمان،31) است كه در آيه قبل آمده است؛ كفران در مقابل شكرگزاري؛ و ختّار (پيمانشكني) در مقابل شكيبايى و باقى ماندن بر سر عهد و پيمان است؛ چرا كه وفاى به عهد تنها براي شكيبايان امكانپذير است، آنها هستند كه به هنگام شعلهور شدن ايمان فطرى در درونشان، سعى ميكنند اين نور الهى ديگر به خاموشى نگرايد و حجابها و پردهها روى آن نيفتد.(تفسير نمونه، آيت اللّه مكارم شيرازى و ديگران، ج 17، ص 89، دارالكتب الاسلاميه.)
ب: "اَسْبَغَ" از مادّه "سبغ"، در اصل به معناى زره كامل و وسيع است، پس به نعمت فراوان و گسترده نيز اطلاق شده است، "أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَه"(لقمان،20) يعنى خداوند نعمتهاى خود را بر شما گسترده و فراوان ساخت.(ر.ك: المفردات، راغب اصفهاني، ص 228، دارالكاتب العربى ، تفسير نمونه، همان، ج 17، ص 64.)