ديوان خواجه حافظ شيرازي، ترجمه اي از قرآن كريم است، درست است يا خير؟ لطفاً توضيح دهيد.

پاسخ:

خير؛ درباره حافظ ديدگاههاي متفاوتي وجود دارد(ر. ك: عرفان حافظ، استاد مرتضي مطهري، انتشارات صدرا.) و آنچه كه به حق نزديكتر مينمايد، اين است كه وي شاعري عارف، دانشمند و حافظ قرآن بوده كه به فراخور استعداد خويش از مفاهيم و معارف بلند قرآن بهره داشته و به گونه هاي متفاوت از الفاظ قرآن و مفاهيم آن در اشعار خود استفاده كرده است. تخلّص به "حافظ" و لقب "لسان الغيب" نيز بدانچه گفتيم تفسير ميشود. او خود اشاره ميكند كه

عشقت رسد به فرياد ور خود بسان حافظ       قرآن زبر بخواني در چارده روايت.

در جايي ديگر ميگويد:

هيچ حافظ نكند در خم محراب فلك         اين تنعّم كه من از دولت قرآن كردم

يا براساس نسخهاي ديگر:

صبح خيزي و سلامت طلبي چون حافظ         هر چه كردم همه از دولت قرآن كردم

حافظ در ابيات بسياري و به گونه هاي مختلفي از قرآن و حديث اثر پذيرفته است كه به اجمال ميتوان به گونه هايي از اثرپذيري او اشاره كرد:

ـ اثرپذيري واژگاني (اعم از تركيبها و عبارات كنايي جمله واره) به شيوههاي وامگيري، ترجمه و برآيند سازي، مانند:

تو پنداري كه بدگو رفت و جان بردحسابش با كرام الكاتبين است

"كرام الكاتبين" برگرفته از آيه 11 سوره انفطار "كراماً كاتبين" است كه با اندك دگرگوني در شعر حافظ به كار رفته است. همين طور است "جنه المأوي" در

نوشته اند بر ايوان جنه الماوي َكه هر كه عشوه دنيا خريد واي بر وي

"جنه الماويَ" در آيه 15 سوره نجم آمده است: "ولَقَد رَءاهُ نَزلَه اُخرَيَ عِندَ سِدرَه المُنتَهيَ عِندَها جَنَّه المَأوَيَ"(نجم،13ـ15)

آن شب قدري كه گويند اهل خلوت امشب است يا رب اين تأثير دولت در كدامين كوكب است

"شب قدر" ترجمه فارسي "ليله القدر" ميباشد كه در سوره قدر آمده است.

يعني بيا كه آتش موسي نمود گل تا از درخت نكته توحيد بشنوي

و نيز

شب تار است و ره وادي ايمن در پيش        آتش طور كجا موعد ديدار كجا است

اين دو بيت برساخته و برآيندي از داستان حضرت موسي و كوه طور است (قصص، 29)

ـ اثرپذيري گزارهاي (تضميني)، مانند:

شب وصل است و طي شد نامه هجرسلامٌ فيه حتي مطلع الفجر

ـ اثر پذيري الهامي ـ بنيادي، مانند:

كنون به آب ميلعل خرقه ميشويمنصيبه ازل از خود نميتوان انداخت

اين بيت از آيه شريفه "قُل لَّن يُصيبَنا اِلاّ  ما كَتَبَ اللّهُ لَنا؛(توبه، 51) به جز آنچه خدا بر ما نوشته، چيزي بر ما نميرسد."

الهام گرفته شده است. و نيز:

نشاط و عيش جواني چو گل غنيمت دانكه حافظا نبود بر رسول غير بلاغ

بناد گرفته از آيه "وما عَلَي الرَّسولِ اِلآ  البَلـَغُ" (نور، 54)

ـ اثرپذيري تلميحي

فيض روح القدس ار باز مدد فرمايدديگران هم بكنند آنچه مسيحا ميكرد

اشاره و تلميح به آيه 87 و 253 سوره بقره: "وءاتَينا عيسَي ابنَ مَريَمَ البَيِّنـَتِ وَاَيَّدنـَهُ بِروحِ القُدُسِ" و نمونههاي ديگري از انواع اثرپذيري.(براي آگاهي بيشتر ر. ك: تجلي قرآن و حديث در شعر فارسي، سيد محمد راستگو، بخش دوم، سمت.)

نتيجه:

نمونه هاي ياد شده از اين رو بود كه شيوه ارتباط حافظ با قرآن و معارف آن ملموس تر شود و روشن گردد كه استفاده حافظ از اقيانوس بيكران معارف قرآني، در حد پر بارتر ساختن اشعار خويش است و نه به مثابه ترجمان قرآن.

فراتر از آنچه گفته شد، به اين نكته نيز اشاره ميكنيم كه بهرهگيري حافظ از آيات قرآن، براساس برداشت و تفسير شخص است و چه بسا مواردي كه از سوي برخي مفسران به نقد كشيده شده؛ براي مثال: حافظ با استفاده از آيه "وجَعَلنا مِنَ المأِ كُلَّ شَيءٍ حَيٍّ" چنين سروده است:

چو هست آب حياتت به دست، تشنه مميرفلا تمت و من المأ كلُّ شيء حيً

نوع استفاده حافظ از اين آيه با مفهوم صحيح آن همخواني تام ندارد. توضيح اين كه: "حيّ" در آيه صفت "شيء" است و "كل" مفعول "جعلنا" و "شيء" مضاف اليه "كلّ"؛ بنابر اين، معناي تحت اللفظي چنين است: "و هر چيز زندهاي را از آب قرار داديم." يعني هر چيز زندهاي از آب منشأ گرفته و آغاز وجودي وي وابسته به آب است، ولي ترجمه نادرستي نيز از آيه وجود دارد كه چنين است: "و هر چيز را از آب زنده قرار داديم" (يعني حي منصوب و مفعول ترجمه شده است)

بر باور برخي از محققان اين بيت حافظ بر معناي غلط تطبيق ميكند؛ چرا كه حافظ ميخواهد بگويد "حال كه آب حيات در دست داري از آن بنوش و تشنه نمير؛ زيرا از آب، هر چيز زنده ميشود" در حالي كه بيت با معناي صحيح آيه همخواني ندارد "اكنون كه آب حيات در دست داري از آن بنوش و تشنه نمير؛ زيرا هر چيز زندهاي از آب است."(ر. ك: ديوان حافظ شيرازي به تصحيح و مقدمه سيد علي محمد رفيعي، ص 46 و 46، انتشارات قدياني.)