چه فرقي بين ترتيل و تجويد در علم قرائت وجود دارد ؟

پاسخ:

پرسشگر محترم‌، از اين كه پاسخ پرسش پيشين را مورد نقد قرار داده‌، آنچه به نظرتان رسيده است‌، مرقوم داشته‌ايد، ارج مي‌نهيم‌. براي روشن شدن پاسخ پيشين و آن چه در اين پرسش مطرح فرموده‌ايد، چند نكته را متذكر مي‌شويم‌:

1. ترتيل و تجويد مربوط به تلاوت و قرائت قرآن است نه كتابت‌. دانستن درست نويسي كلمات‌، غير از تلفظ كردن آن‌ها است‌.

2. در ترتيل‌، اداي صحيح حروف هم لحاظ شده است‌، كه نتيجه رعايت قواعد تجويدي است‌.

براي روشن شدن معناي تجويد و ترتيل‌، معناي اين دو واژه بيان مي‌شود:

تجويد: فن‌ّ صحيح خواندن قرآن را تجويد گويند. "تجويد" مصدر باب تفعيل و در لغت به معناي نيكي و به خوبي انجام دادن كاري است و در اصطلاح عبارت است از: "صحيح خواندن قرآن و خوب ادا كردن حروف و شناختن وقف هاست‌".

"تجويد" زاييده "علم قرائت‌" است كه براي تسهيل تلاوت‌، قواعدي از قرائات هفتگانه يا دهگانه را استنباط كرده و به نشر و تدوين آن پرداخته‌اند.

سابقه و قدمت تجويد به زمان رسول اكرم‌و حضرت علي‌باز مي‌گردد و آن بزرگواران هر يك در اهميت و اهتمام صحيح خواني قرآن‌، و به ويژه حضرت علي‌، كه از تجويد اسم آورده‌اند، سخناني فرموده‌اند.

مباحث تجويد عبارت است از: مخارج حروف و صفات حروف‌، احكام تنوين و نون ساكن شامل مباحثي از قبيل ادغام‌، اخفأ، اظهار، ابدال و... است‌.( ر.ك‌: دانشنامه قرآن‌، بهأالدين خرمشاهي‌، واژه تجويد / حليه القرآن 2، سيد محسن موسوي بلده‌، ص 26، سازمان تبليغات اسلامي‌. )

ترتيل‌

"ترتيل‌" از ريشه "رَتَل‌َ" به معناي "جمع كردن و هماهنگي و نظام‌بخشي بر طريق مستقيم‌" مي‌باشد.

در قرآن واژه "ترتيل‌" در برخي آيات به خداوند منسوب است‌؛ "وَ رَتَّلْنَـَه‌ُ تَرْتِيلاً؛(فرقان‌،32)  و در برخي ديگر، خداوند دستور برخورد ترتيلي با قرآن را به پيامبر عظيم‌الشأن و مسلمانان صادر كرده است‌؛ "وَ رَتِّل‌ِ الْقُرْءَان‌َ تَرْتِيلاً؛(مزمل‌،4) و قرآن را با دقت و تامّل بخوان‌."

در مواردي كه "ترتيل‌" به خداوند نسبت داده شده باشد "ترتيل قرآن‌" به معناي "نظم و چينش خاص آيات‌، هماهنگ با تامين نيازهاي فكري ـ روحي بشر، با اهداف درمان فكر و روح و ثبات بخشي به قلب مؤمنين و هدايت و ارشاد آنان به قله‌هاي كمال بشري‌" خواهد بود. چنان كه آيه 32 فرقان اين معنا را به روشني بازگو مي‌كند: "اين به خاطر آن است كه قلب تو را به وسيله آن محكم داريم‌، و ]از اين رو[ آن را به تدريج بر تو خوانديم‌".

علامه طباطبايي در ذيل آيه در معني "رتلناه ترتيلا" مي‌فرمايد: "برخي از آيات رادر پي بعضي ديگر آورديم به گونه‌اي كه روابط از ميان نرود و آثار آن‌ها منقطع نگردد تا در نتيجه آن غرض و هدف تعليم تباه نشود، بلكه قرآن داراي سور و آياتي است كه برخي از آن‌ها در پي بعضي ديگر نازل شده و مرتب و منظم گشته است‌".( الميزان‌، علامه طباطبايي‌، ج 15، ص 211، موسسه الاعلمي للمطبوعات‌. )

از مطالب بالا معلوم مي‌شود كه در ترتيل منسوب به خداوند، هم نظم و ارتباط لفظي آيات مطرح است و هم نظم و ارتباط معنوي آيات‌.

در آياتي كه دستور برخورد ترتيلي به قاري صادر شده است نيز، بايد هر دو نظم (لفظي و معنوي‌) لحاظ گردد منظور از ترتيل لفظي اين است كه "قاري‌، قرآن را درست‌، شمرده و شيوا بخواند" از تفسير آيه "وَ رَتِّل‌ِ الْقُرْءَان‌َ تَرْتِيلاً؛(مزمل‌،4) و برخي از رواياتي كه در ضمن آن آمده است اين معنا از "ترتيل‌" روشن مي‌شود.

در مجمع البيان آمده است به گفته ابن عباس‌، مراد از ترتيل‌، تبيين و آشكار و آرام خواندن است و از حضرت علي‌نقل شده است‌: "مراد، آشكار خواندن قرآن است و پرهيز از خواندن آن همانند شعر و از پراكنده خواندن مفرط ـ مانند پراكندن ريگ ـ هم بايد پرهيز كرد و نبايد همت قاري‌، متوجه به پايان رساندن سوره باشد.( مجمع البيان‌، علامه طبرسي‌، ج 10، ص 162، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات‌. )

علاوه بر ترتيل لفظي قاري موظف است ترتيل معنوي هم داشته باشد؛ يعني در هنگام ترتيل لفظي (درست و شيوا خواندن‌) حضور قلب و كمال معرفت را نيز رعايت كند. حضرت علي‌از پيامبر اكرم نقل مي‌كنند كه فرمود: ترتيل اين است كه‌.... در برابر شگفتي‌هاي آيات بايستيد و با آن دل‌ها را به حركت درآوريد در حالي كه فكر و خيال احدي از شما رسيدن به انتهاي سوره نمي‌باشد".( بحارالانوار، ج 92، ص 215. )

به طور خلاصه شيوه ترتيل براي قاري قرآن و مراحل آن عبارت است از:

الف‌) ترتيل در لفظ:

1. رعايت مخارج حروف‌

2. آهنگ كلمات و موسيقي آن‌

3. تقطيع آيات‌

4. پرهيز از شتاب در قرائت‌

5. تداوم و پيوستگي در قرائت‌

ب‌) ترتيل در معنا:

1. توجه به معاني و نظم و چينش آيات و طرح سؤال‌

2. تانّي در آيات‌

3. تدبر در آيات‌

4. خود را مخاطب قرآن ديدن‌

5. محزون كردن خويش‌

6. كاوش در آيات براي درمان خويش‌.( ر.ك‌: پژوهشي پيرامون تدبر در قرآن‌، ولي الله نقي پورفر، ص 378ـ396، انتشارات اسوه‌. )