الف ـ در آيه 130 سوره مبارك صافات‌، قرائت "آل‌ياسين‌" درست است‌، يا "إل‌ياسين‌"؟

ب ـ در سوره مبارك حمد، قرائت "مَلِك يوم‌الدين‌" درست است‌، يا "مالك يوم‌الدين‌"؟

پاسخ:

الف ـ 1. درباره قرائت "آل‌ياسين‌؛ يعني چگونگي خواندن و تلفظ آن‌، چهار قرائت ميان قاريان قرآن‌، مطرح شده است‌؛ يكي آل‌ِياسين‌. كه قرائت ابن‌عامر، نافع و رويس‌، از يعقوب است‌. ديگري قرائت "اِلْياسين‌" مي‌باشد كه از ساير قُرّأ، قرائت شده است‌. قرائت سوم كه نادر بوده و از ابن‌مسعود، يحيي‌، اعمش و حكم بن عيينه‌، بيان شده‌، عبارت است از: "ادْراسين‌"، و بالاخره قرائت چهارم "ياسين‌"، بدون همزه است‌. از ابن‌محيصن و ابي‌رجأ قرائت شده‌؛ در نتيجه با توجّه به اين قرائت‌، آيه شريف بدين صورت خوانده مي‌شو: "سَلـَم‌ٌ عَلي‌َ اِلياسين‌".(مجمع‌البيان في تفسير القرآن‌، طبرسي‌، ج 8 ، ص 328، مؤسسه اعلمي‌.)

2. بديهي است هر يك از قرائت‌هاي ياد شده‌، هم دليل و هم مفهوم خاص خود را دارند كه به اختصار به آن‌ها اشاره مي‌شود:

1 ـ 2. دليل قرائت‌هاي چهارگانه‌: دليل قرائت نخست آن است كه چون در مصحف شريف‌، اين دو كلمه به صورت جداگانه بيان شده‌اند؛ چنين ذكر جداگانه‌اي‌، بدان معنا است كه منظور از آل‌، همان كلمه‌اي است كه مصغّر آن اُهيل بوده و از واژه اهل گرفته شده است‌. درباره قول دوّم كه به صورت "الياسين‌" قرائت شده‌، چنين استدلال گرديده است كه اين واژه‌؛ جمع الياس بوده‌، منظور از آن‌، الياس و امّت مؤمن او هستند،(همان‌.) يا اين‌كه الياسين‌، لغتي در واژه الياس بوده و خود به يك معنا است‌.(تفسير نمونه‌، آيت‌الله مكارم شيرازي و ديگران‌، ج 19، ص 142، دارالكتب الاسلاميه‌.) درباره قرائت سوّم نيز، شبيه چنين استدلالي‌، بيان شده است‌. در حقيقت‌، اصل واژه مورد پرسش‌، مطابق اين قرائت‌، "الياسيين‌" و "ادراسيين‌" با "يأ" نسبت بوده‌، آن‌گاه اين حرف حذف شده است‌؛ همانند كلمات "اعجمين‌" و "اشعرين‌" كه يأ نسبت داشته‌اند، و سپس آن حذف شده است‌.(مجمع‌البيان‌، همان‌.) درباره قول چهارم نيز الف و لام تعريف بر سر كلمه ياسين آمده و به هنگام وصل‌، الف حذف مي‌شود.

2 ـ 2. اختلاف در معنا: به باور "ابن‌عباس‌"، منظور از "آل‌سين‌" در آيه مورد بحث‌، آل‌محمد9 است‌، چرا كه "ياسين‌"، از نام‌هاي بلند و جاودانه پيامبر گرامي‌است‌، و "آل‌" نيز به مفهوم خاندان و دودمان آمده است‌؛ اما پاره‌اي از صاحب‌نظران‌، اين واژه را "الياسين‌" خوانده‌اند، و برآنند كه منظور از آن‌، "الياس‌" و پيروان او مي‌باشد؛ با اين بيان‌، مفهوم آيه شريف چنين مي‌شود "درودي هماره و شايسته بر "الياس‌" و پيروان توحيدگراي او باد."

از ديدگاه برخي نيز، "يس‌"، نام سوره‌اي از سوره‌هاي قرآن مي‌باشد و گويي منظور آيه اين است كه سلامي هماره‌، و درودي شايسته بر آن كسي كه به كتاب خدا ]قرآن‌[ ـ كه دربردارنده سوره ياسين است ـ ايمان بياورد.(مجمع‌البيان‌، همان‌، ص 330.)

3. نشانه‌هاي روشني در خود قرآن است كه قرائت "اِل‌ياسين‌" را تأييد مي‌كند؛ يعني منظور از الياسين‌، همان الياس است‌، زيرا پس از آيه "سلام علي الياسين‌" به فاصله يك آيه‌، مي‌فرمايد: "اِنَّه‌ُ مِن عِبادِنَا المُؤمِنين‌؛ او از بندگان مؤمن ما بود." در اين قسمت از آيه‌، بازگشت ضمير مفرد به "الياسين‌"، دليل بر اين است كه او يك نفر بيش‌تر نبوده است يعني همان "الياس‌". دليل ديگر آن‌كه‌، آيات چهارگانه بيان شده در پايان ماجراي الياس‌، به طور عيني مشابه همان آياتي است كه پيش از آن و در همين سوره در پايان داستان حضرت نوح‌، ابراهيم‌، موسي و هارون مي‌باشد؛ از اين رو، با در كنار يك‌ديگر قرار دادن اين دو دسته آيات‌، درمي‌يابيم‌، سلامي كه از سوي خداوند در اين آيات بيان شده‌، به همان پيامبري است كه در آغاز سخن آمده است‌؛ يعني "سَلـَم‌ٌ عَلي‌َ نوح‌ٍ فِي العـَـلَمين‌"؛ "سَلـَم‌ٌ عَلي‌َ اِبرَهيم‌"؛ "سلام علي‌َ موسي‌َ و هـَرون‌". بنابراين‌، در اين‌جا هم منظور از "سَلـَم‌ٌ عَلي‌َ اِلياسين‌"، سلام بر "الياس‌" خواهد بود، ولي همان‌گونه كه اشاره شد، بعضي آن را لغتي در الياس مي‌دانند؛ همانند ميكال و ميكائيل كه براي يك كلمه‌، دو لغت مصطلح است‌. برخي ديگر، آن را جمع مي‌دانند؛ به اين ترتيب كه "الياس‌" با ضميمه شدن يأ نسبت به آن‌، به الياسي تبديل شده‌، آن‌گاه با "يأ و نون‌"، جمع بسته‌، و به صورت الياسيين درآمده است‌، سپس با حذف يكي از "يأ"ها، به دليل تخفيف‌، به الياسين تبديل شده است‌. و مفهومش نيز عبارت است از همه كساني كه به "الياس‌" مربوط بوده‌، و پيرو مكتب او بودند.(تفسير نمونه‌، آيت‌الله مكارم شيرازي و ديگران‌، ج 19، ص 145 و 146، دارالكتب الاسلاميه‌.)

ب ـ در مورد قرائت "مالك يوم الدين‌" يا "مَلك يوم الدين‌" در سوره مبارك حمد، بايد گفت‌: هر دو قرائت درست بوده‌، و قرائت دوّم به بيش‌تر قرّأ، نسبت داده شده است‌. در توضيح اين دو قرائت آن است كه مالك از مِلك گرفته شده است‌، و مَلِك‌، از مُلك‌. قرائت نخست به مالكيت خداوند اشاره دارد. مالكيت خدا، به دليل رب‌ّ بودن اوست و نتيجه رب‌ّ بودن خداوند نيز آن است كه در جايگاه چنان مالكي قرار گرفته كه به تدبير امور زير مالكيت خود نيز مي‌پردازد. معناي مُلك نيز همين است‌؛ از اين رو، مَلِك بودن خداوند، ناشي از مالك بودن اوست كه مالك بودن او نيز به نوبه خود، از رب‌ّ بودن وي سرچشمه گرفته است‌. دليل ملازمه ميان مالك بودن خداوند و مَلِك بودن او، آن است كه مالكيت خداوند، مالكيتي حقيقي است‌، نه اعتباري‌. لازمه چنين مالكيتي‌، آن است كه از تدبير مملوك خود، جداناپذير باشد، چرا كه وقتي چيزي در وجود خود، نيازمند به عاملي بوده‌، و در نتيجه در پيدايش‌، از خود، استقلالي نداشته باشد، چنين موجودي در آثار وجودي خود نيز، مستقل نخواهد بود.

ربانيّت خداوند هم بدان معنا است كه حتي پس از پيدايش نخستين امور موجودات را تدبير مي‌كند و سامان مي‌بخشد، و آنان در اين جهت نيز به خداوند نيازمندند، پس خداوند مالك‌ِ مدبّر است و مالك مدبّر هم‌، در درون خود، مُلك و حاكميت را دربردارد؛(تفسير الميزان‌، علامه طباطبايي‌؛، ج 1، ص 21 و 22، مؤسسه اعلمي‌.) به همين دليل‌، هر دو وجه در قرائت اين واژه كريم قرآني در سوره‌، درست است‌. قرائت سوّمي هم درباره آن گفته شده و آن شكل فعلي است‌؛ يعني "مَلِك‌َ يوم‌َ الدّين‌". در اين قرائت‌، "الدين‌"، مفعول مَلِك است و نه مضاف اليه آن‌.