پاسخ:
يكي از بهترين و كار آمدترين شيوه تفسيري، كه شيوه اهل بيت (ع) است، تفسير قآرن به قرآن ميباشد، كه علامه طباطبايي در الميزان همين روش را پسنديده است.
در اين روش هر آيه با تدبر در ساير آيات معنا و تفسير ميشود. تبيين آيات فرعي به وسيله آيات اصلي و محوري، بر اين اساس است كه برخي آيات همه مواد لازم را براي پيريزي يك بنيان مرصوص معرفتي دارد ما براي آيات تنها عهده دار بخشي از مواد چنين بنايي است. آيات دسته دوم با استمداد از آيات اول تبيين و تفسير ميشود. براي فهم متن ديني بهترين راه، تدبر است. قرآن كريم از آن جهت كه كلام خدا است و با اعجاز خود دعوي انتساب به خدا را اثبات ميكند، يكي از منابع ديني است كه حجيت آن همانند حجيت قطع ذاتي است و محصول تدبر در آن و جمع بندي آيات با يكديگر حتماً حجت است. از آن جا كه به عنوان كلام صاحب شريعت بوده، حجيت آن ذاتي است.
قرآن در سوره شعراء درباره قوم لوط ميفرمايد: "و أمطرناعليهم مطراً فساء مطر المنذرين ؛ براي آنان باران فرستاديم و وضع أفراد بيم داده شده، بسيار بد گرديد".[1] مفهوم اين آيه روشن است ولي از نظر مصداق مجمل است، زيرا انسان نميداند مقصود از باران چيست؟ ولي آيه ديگري كه در سوره حجر وارد شده است، روشنگر اين حقيقت ميباشد و ميفرمايد: "و أمطرنا عليهم حجاره من سجيل ؛ براي آنان باراني از سنگ فرستاديم".[2] هرگاه اين روش د رمجموع آيات با بردباري و پشتكار لازم رعايت گردد، جهاني از حقايق براي ما روشن شده و بسياري از ابهامات بر طرف ميگردد.[3]