روش برداشت از قرآن يا منطق تفسير قرآن چيست؟

پاسخ:

فهم و برداشت هر متن مقدمات و مباني و روش و شرايطي دارد كه اگر رعايت شود، فهم صحيح و معتبر از متن حاصل مي‏شود و اگر رعايت نشود، فهمنده را به بيراهه مي‏بردو برداشت و تفسيري غير حقيقي از متن و مقصود نويسنده ارائه مي‏كند.

برداشت از قرآن كريم يا به عبارت ديگر فهم و تفسير متن مقدس مسلمانان نيز از اين قاعده مستثني نيست. بنابراين لازم است كه در پي‏ريزي نظام‏واره‏اي براي منطق فهم و تفسير قرآن باشيم.

البته فقدان فهم و تفسير قرآن يا عدم رعايت آن موجب لغزش‏ها و آسيب‏هايي مي‏شود، كه در برخي از تفسيرها شاهد آن بوده‏ايم، بنابراين لازم است كه سنجش‏هاي فهم و تفسير روشن شود و آسيب‏ها و موانع فهم مشخص گردد تا مفّسر قرآن گرفتار آن دام‏ها نگردد.

منطق تفسير قرآن، موضوعي نو پديد است كه در حوزه تفسير مطرح شده است هر چند كه در مورد زير مجموعه‏هاي آن در برخي كتاب‏ها مطالبي بيان شده و ريشه‏هاي اصلي بحث را در برخي آيات و احاديث و برخي مقدمه‏هاي تفسيرها و مقالات مي‏توانيم پيدا كنيم. كه در ادامه به مناسبت به آنها اشاره مي‏كنيم:

منطق فهم و تفسير قرآن يا شيوه صحيح برداشت از قرآن:

براي آنكه برداشت صحيحي از قرآن داشته باشيم، ناچاريم كه حداقل مراحل زير را طي كنيم:

اول: آماده سازي زير ساخت‏هاي تفسير و كسب آمادگي‏ها و مقدمات:

1. بدست آوردن شرايط مفسر قرآن:

از جمله: تسلّط بر ادبيات عرب (صرف، نحو، لغت،...)، آگاهي از شأن نزول آيات، اطلاع از علوم قرآن، علم فقه، علم اصول فقه، آگاهي از احاديث و مراجعه به آنها، علم به قرائات قرآن، آگاهي از بينش‏هاي فلسفي، علمي، اجتماعي و اخلاقي، آشنايي با تفاسير.

البته روشن است كه تفسير قرآن همچون هر علم ديگر نيازمند تخصص است و كسي كه بدون شرايط لازم به سراغ تفسير قرآن برود همچون كسي است كه بدون تخصص به جراحّي قلب بپردازد كه البته كاري ناپسند در نظر عقلاء است و در نتيجه قرآن چنين كاري موجب تفسير به رأي مي‏گردد كه ممنوع است. براي اطلاع از كميت و كيفيت اين شرايط و ديدگاههاي ديگر در اين زمينه به كتاب‏هاي زير مراجعه كنيد: الاتقان في علوم القرآن، سيوطي، درآمدي بر تفسير علمي قرآن، از نگارنده، روش‏شناسي تفسير، رجبي و ديگران، شروط و آداب تفسير و مفسر، كامران ايزدي.

2. تفكر و تعقّل و تدّبر در آيات قرآن:

قرآن كريم در موارد متعدد افراد را به تفكر در آيات1 يعني انديشه‏ورزي در جزئيات و مقدمات و علل و زمينه‏ها فرا مي‏خواند.

و در برخي از آيات، افراد را به تعقّل در آيات2 يعني انديشه‏ورزي در امور كلّي فرا مي‏خواند.

و گاهي افراد را به تدّبر يعني پيامدهاي امور فرا مي‏خواند.3 - 4

البته هر سه مورد فوق براي فهم آيات و برداشت از آنها لازم است.

براي مثال اگر قرآن به سرگذشت عذاب آلود قوم عاد اشاره مي‏كند ما بايد در مورد زمينه‏ها و علل جزئي اين حادثه تفكر كنيم. و نيز در مورد سنت و قانون كلي الهي در مورد اقوام سركش در طول تاريخ تعقّل نماييم و نيز در مورد پيامدهاي اين حادثه تاريخي و تأثير آن در سرنوشت افراد و ملت‏ها تدّبر كنيم و در مجموع عبرت‏هاي اين حادثه را بدست آوريم و بيان كنيم. اين نوع برخورد با آيات منتهي به برداشت‏هاي جالب مي‏شود كه اگر با رعايت ضوابط صورت گيرد قابل انطباق با هر زمان و مكان مشابه است.

دوم: انتخاب مباني در تفسير:

در اين مورد لازم است به اين پرسش‏هاي اساسي پاسخ داده شود:

1. آيا تفسير قرآن جايز است؟ (جواز بمعني امكان يا جواز بمعناي جواز شرعي).

2. آيا ظواهر قرآن حجّت است؟

3. آيا قرآن علاوه بر ظاهر، باطن يا باطن‏هايي دارد، يعني آيا قرآن داراي ساخت‏هاي معرفتي و چند لايه است يا يك ساخت دارد؟

4. آيا قرآن تحريف شده است يا از تحريف مصون مانده است؟

5. آيا استعمال لفظ در بيشتر از يك معنا جايز است؟

6. كدام منابع در تفسير قرآن معتبر است؟ مثل قرآن، سنت پيامبر(ص) و اهل بيت(ع)، عقل، شهود و اجماع و اقوال صحابه و تابعين و...

7. آيا خبر واحد در ضوابط تفسير قرآن (همچون فقه) حجّت است يا نه؟

8. آيا قرآن كلامي منسجم و حكيمانه است و در هر سوره اهداف مشخصي را دنبال مي‏كنند؟

انتخاب يك نظر و مبنا در مورد هريك از موارد بالا، براي مفسّر لازم است، چرا كه خط اساسي او را در تفسير و برداشت‏هاي قرآني مشخص مي‏سازد. و اين مبنا همچون پيش فرض در تمام مراحل يك مفسّر ياري مي‏رساند.

براي مثال: اگر كسي ظاهر قرآن را حجّت نداند و فقط تفسير را منحصر به معصوم بداند در نتيجه هر كجا كه قرائن روائي وجود ندارد، نمي‏تواند با استفاده از قرائن عقلي تفسير كند و از آيات برداشت نمايد.

مثال ديگر: اگر كسي شهود عرفاني و اجماع و اقوال صحابه و تابعين را در تفسير معتبر و حجّت بداند، تفسير او رنگ خاصي به خود مي‏گيرد اما اگر اينها را معتبر نداند و در پي قرائن عقلي و سنت پيامبر(ص) و اهل بيت(ص) باشد تفسير و برداشت او جهت و رنگ ديگري مي‏گيرد.

يادآوري: براي اطلاع از مباني تفسير و ديدگاهها در اين زمينه به كتاب‏هاي زير مراجعه شود: روش‏شناسي تفسير، رجبي و ديگران، درآمدي بر تفسير علمي قرآن، از نگارنده، اصول التفسير و قواعده، شيخ خالد عبدالرحمن العك و مباني و روشهاي تفسير، دكتر محمد كاظم شاكر.

سوم: قواعد فهم و ضوابط تفسير قرآن:

قبل از برداشت و تفسير قرآن لازم است قواعد تفسيري يا مؤثر در تفسير قرآن را بشناسيم تا بتوانيم فهم معتبري از قرآن داشته باشيم؛ از جمله:

1. قاعده سياق يعني فضاي حاكم بر آيه با توجه به آيات مرتبط قبل و بعد كه در فهم آيه و تفسير آن مؤثر است.

2. قواعد ادبي كه معمولاً در علوم صرف ونحو ومعاني و بيان، تبين مي‏شود.

3. قواعد اصول الفقه مثل عام و خاص، مجمل و مبين، مطلق و مقيد و... كه معمولاً در علم اصول الفقه توضيح داده مي‏شود.

4. قواعد فقهي و معلومات فقهي براي فهم آيات الاحكام.

5. قاعده ممنوعيت كاربرد اسرائيليات در تفسير، يعني مفسر حق ندارد از مطالب يهود و مسيحيت براي تفسير آيات كمك بگيرد. همانطور كه كعب الاحبارها در طول تاريخ اين كار را كرده‏اند و در برخي تفاسير مثل تفسير طبري وارد شده است.5

6. قاعده عدم جواز كاربرد غير علم (عادي) در تفسير: چرا كه تفسير بيان كلام خداست امور غير علمي به خدا جايز نيست. از اين رو برخي مفسران تفسير قرآن با خبر واحد ظني را معتبر ندانسته‏اند.6

7. ضوابط فهم تفسير معتبر قران مثل اينكه:

الف: تفسير قرآن مخالف آيات ديگر قرآن نباشد.

ب: تفسير قرآن مخالف سنت قطعي نباشد.

ج: تفسير قرآن مخالف عقل نباشد.

د: تفسير قرآن مخالف علم تجربي قطعي نباشد.

اگر مفسر قرآن اين قواعد و ضوابط را نشناسد، نمي‏تواند برداشت صحيح و معتبري از قرآن داشته باشد.

براي مثال اگر مفسر قرآن، قاعده پنجم را نداند يا رعايت نكند. ممكن است در داستان آدم و حوا روايتي را بپذيرد كه مي‏گويد: زن از دنده چپ آدم پيدا شد، در حالي كه اين روايت اسرائيلي است و اصل آن در تورات است.7

مثال ديگر: اگر مفسر قرآن قواعد ادبي يا اصول يا فقهي را نداند در تفسير آيات با مشكل جدّي روبرو مي‏شود.و حتّي در ترجمه قرآن نيز با مشكل روبرو مي‏شود.8 (البته ترجمه قرآن نوعي خلاصه تفسير است.)

يادآوري: براي اطلاع بيشتر از قواعد و ضوابط تفسير به كتاب‏هاي زير مراجعه كنيد: مباني و روش‏هاي تفسير، دكتر محمد كاظم شاكر، روش‏شناسي تفسير، رجبي و ديگران، درآمدي بر تفسير علمي قرآن، از نگارنده، قواعد التفسير، خالد بن عثمان السبت، اصول التفسير و قواعده، شيخ خالد عبد الرحمن العك.

چهارم: شناخت روش‏هاي تفسيري معتبر و بهره‏گيري از آنها:

مفسران قرآن بر اساس منبع خاصي كه در تفسير قرآن استفاده مي‏كنند، روش خاصي را در تفسير مي‏پويند، اين روشها متفاوت است پس براي فهم قرآن و تفسير آن لازم است كه روش‏هاي صحيح و معتبر شناخته شود و نيز روش‏هاي غير صحيح و غير معتبر مشخص گردد، تا برداشت و تفسير ما به بيراهه نرود و گرفتار خطاي روشي نشويم.

چرا كه انتخاب روش صحيح در تفسير موضوعيت دارد همانطور كه علامه طباطبائي(ره) ذيل آيه 7 ، آل عمران از اين حديث:

«من قال في القرآن برأيه فاصاب فقد اخطاء»9

(هركس در مورد قرآن بر اساس برداشت شخصي سخني بگويد و به واقع برسد [و مطلب صحيح باشد] باز هم خطا كرده است.) استفاده كرده‏اند.10

يعني اگر كسي با روش غلط، اقدام به جراحي قلب بيمار كند و اتفاقاً نتيجه خوب باشد، باز هم مورد سرزنش عقلاء قرار مي‏گيرد و از ادامه كار او جلوگيري مي‏شود، چرا كه نزد عقلاء وجود پزشك متخصص و ابزار و اتاق عمل و شيوه صحيح عمل براي هر جراحي لازم است؛ و روش تفسير نيز همينگونه است.

روش‏هاي معتبر فهم و تفسير قرآن عبارتند از:

1. روش تفسير قرآن با قرآن (مثل تفسير الميزان علامه طباطبائي و تفسير القرآني للقرآن، عبدالكريم خطيب.)

2. روش تفسير قرآن با احاديث (مثل تفسير البرهان، محدث بحراني و تفسير الدّر المنثور، سيوطي.)

3. روش تفسير قرآن با عقل (برهان‏هاي قطعي عقل) (مثل تفسير القرآن و العقل، نورالدين اراكي.)

4. روش تفسير قرآن با علوم تجربي قطعي (مثل تفسير الجواهر، طنطاوي.)

5. روش تفسير اشاري قرآن (با طلني صحيح) (مثل تفسير حقايق التفسير سُلّمي و تفسير القرآن العظيم، تستري و كشف الاسرار، ميبدي.)

و روش غير معتبر در تفسير قرآن همان روش تفسير به رأي است كه گاهي در شيوه‏هاي فرعي برخي روش‏هاي فوق نيز سايه مي‏افكند. و در احاديث اسلامي به شدّت محكوم شده است.11

روش تفسير به رأي بدان معناست كه مفسر قرآن بدون توجه به قرائن عقلي و نقلي (آيات ديگر قرآن و احاديث) به تفسير قرآن بپردازد و يا نظر خود را بر قرآن تحميل كند، يعني تفسير او برداشت شخصي باشد نه برداشت علمي.12

توضيح كامل هم از اين روش‏ها در حوصله اين نوشتار نيست ولي تأثير آنها در فهم آيات قرآن قابل انكار نيست از اين رو كاربرد آنها در تفسير و احتراز از تفسير به رأي كاملاً ضروري است تا بتوانيم تفسير معتبر و برداشت صحيحي از آيه داشته باشيم.

مثال:

إِنَّا انزَلْنَاهُ فِي لَيْلَه الْقَدْرِ (قدر، 1)

اگر اين آيه تفسير بر اساس هر كدام از روش‏هاي فوق تفسير شود نكته و برداشت خاص تفسيري را بدنبال دارد.

الف: تفسير قرآن به قرآن آيه، با مراجعه به آيه: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ» (بقره ، 185) روشن مي‏شود كه شب قدر در ماه رمضان است، همانطور كه بركت آن شب و جداسازي امور از آيه 3 - 4 ، دخان استفاده مي‏شود.

ب: تفسير روائي آيه: با مراجعه به احاديث و تفسير روائي آيه روشن مي‏شود كه اين شب بيست و يكم يا بيست و سوم ماه رمضان است.13

ج: تفسير باطني آيه: در برخي از احاديث آمده است كه شب ليله القدر فاطمه(س) است14 كه شايد اشاره به آن باشد كه همانطور كه شب قدر ظرف نزول قرآن صامت است فاطمه ظرف نزول قرآن‏هاي ناطق يعني ائمه(ع) است و يا اينكه همانطور كه شب قدر نامعلوم است، قبر فاطمه(س) نيز مجهول است.

د. تفسير علمي آيه: در تفسير نمونه، مورد توجه واقع شده كه با طرح يك پرسش شروع مي‏شود: با توجه به اختلافات طلوع و غروب خورشيد در مناطق مختلف زمين، شب قدر در آمريكا چه موقع است و در نهايت نتيجه مي‏گيرند كه شب كره زمين هنگامي است كه سايه آن يك دور مي‏چرخد پس مقصود از شب قدر 24 ساعت است.15 البته مانعي ندارد كه يك آيه با روش‏هاي مختلف تفسير شود و همه تفاسير لازم و صحيح باشد چون سطح معرفتي اين روشها با همديگر متفاوت است بلكه تفسير كامل آيه با اعمال روش‏هاي معتبر امكان دارد و در آن صورت كه ما به تفسير جامع آيه دست مي‏يابيم.

يادآوري: براي مطالعه بيشتر در مورد روش‏هاي تفسيري مي‏توانيد به كتاب‏هاي زير مراجعه كنيد:

مباني و روش‏هاي تفسير قرآن، عباسعلي عميد زنجاني، درسنامه روشها و گرايشهاي تفسير قرآن، از نگارنده، روشها و گرايشهاي تفسيري، حسين علوي‏مهر، اتجاهات التفسير في القرآن الرابع عشر، فهد بن عبدالرحمن بن سليمان الرومي، درآمدي بر تفسير علمي قرآن، از نگارنده (در مورد روش تفسير علمي)، التفسير العلمي للقرآن في الميزان، دكتر احمد عمر ابوحجر، التفسير و المفسرون، دكتر ذهبي، التفسير و المفسرون في ثوبه القشيب، آيت‌اللَّه معرفت، اصول التفسير و قواعده، شيخ خالد عبدالرحمن العك، مذاهب التفسير الاسلامي، گلدزيهر، روش‏هاي تفسير قرآن، دكتر سيدرضا مودب.16

پنجم: شناخت گرايش‏هاي تفسيري مفسران و استفاده از آنها در جاي مناسب:

مفسران قرآن براساس باورهاي مذهبي، كلامي و جهت‏گيري‏هاي عصري و تخصص‏هاي علمي و سليقه و علاقه شخصي، رنگ خاصي به تفسير خود مي‏دهند كه موارد زير را شكل مي‏دهد:

1. مذاهب تفسيري: مثل تفاسير اسماعيليه، تفاسير شيعه، تفاسير اهل سنت.

2. مكاتب تفسيري: مثل تفاسير معتزله همچون متشابه القرآن، قاضي عبدالجبار و تفسير ابومسلم و تفاسير اشاعره همچون تفسير نسفي و تفسير كبير فخررازي و تفاسير شيعه همچون متشابه القرآن ابن شهر آشوب.

3. سبك‏هاي تفسيري (الوان تفسيري):

الف. تفاسير ادبي همچون كشاف زمخشري؛

ب. تفاسير فقهي مثل تفسير قرطبي و زبده البيان (مقدس اردبيلي)؛

ج. تفاسير فلسفي همچون تفسير قرآن كريم، ملاصدراي شيرازي؛

د. تفاسير اجتماعي همچون تفسير في ظلال القرآن سيد قطب و تفسير نمونه آيت‌اللَّه مكارم شيرازي؛

هـ . تفاسير اخلاقي همچون تفسير من وحي القرآن، علامه سيد محمدحسين فضل اللَّه؛

و. تفاسير تاريخي همچون تفسير طبري (كه علاوه بر روائي بودن به جنبه تاريخي نيز پرداخته است)؛

ز. تفاسير علمي همچون تفسير الجواهر الطنطاوي.17

4. جهت‏گيري‏هاي تفسيري (اتجاهات) همچون تفاسير جهادي، تقريبي، سياسي، معنوي و تربيتي. مثل تفسير الكاشف مغينه و من وحي القرآن، علامه فضل اللَّه.

شناخت گرايش‏هاي تفسيري براي استفاده از تفاسير و مفسران پيشين بسيار ضروري است، براي مثال كسي كه مي‏خواهد آيات فقهي قرآن را تفسير كند لازم است تفاسير فقهي مذاهب پنج گانه را بشناسد و بدانها مراجعه كند تا بتواند مجتهدانه آيات الاحكام را تفسير كند.

و نيز براي بررسي آيات العقايد قرآن لازم است به تفاسير مذاهب مختلف اسلامي و مكاتب كلامي مراجعه كند يا از ديدگاههاي آنها اطلاع يابد. وگرنه تصويري ناقص از مباحث خواهد داشت.

البته روشن است كه در مورد هر آيه ممكن است چند روش يا گرايش خاص مورد استفاده قرار گيرد و همه روشها يا گرايشهاي مناسب يك آيه نباشد. ولي استفاده مناسب از گرايشهاي مختلف در تفسير آيات، برداشت تفسيري را كامل و مفسر را جامع‏نگر مي‏كند.

يادآوري: براي اطلاع از ويژگي‏ها و تاريخچه و منابع گرايشهاي تفسيري مراجعه به منابعي كه ذيل روشهاي تفسيري معرفي كرديم مناسب است.

ششم: شناخت آسيب‏هاي تفسير قرآن و پرهيز از آنها:18

آسيب‏هاي تفسير قرآن به چند دسته اساسي تقسيم مي‏شود:

الف: آسيب‏هاي معرفتي: همچون انحراف عقيدتي مفسر و ارائه تفسيرهاي غيرصحيح از قرآن.

ب: آسيب‏هاي اخلاقي: همچون عدم طهارت روح و در نتيجه عدم پايبندي به ضوابط تفسير قرآن و تحميل نظرات خويش بر قرآن كه منتهي به تفسير به رأي مي‏شود.

ج: آسيب‏هاي علمي: همچون نداشتن شرايط علمي مفسر و در نتيجه ضعف علمي در ناحيه ادبيات، علوم قرآن و... كه موجب بي‏اعتبار شدن تفسير مي‏شود.

د: آسيب‏هاي روشي: همچون عدم آگاهي از روشهاي تفسير قرآن و عدم شناخت نسبت به تفسير به رأي كه نتيجه آن گرفتار شدن در دام تفسير به رأي است.

در مجموع مي‏توان گفت مهمترين آسيب تفسير قرآن همان تفسير به رأي است (كه در مباحث قبل بيان شد) تفسير به رأي مي‏تواند بر همه روشها و گرايشهاي تفسيري سايه گستر شود و تفسير را از اعتبار ساقط كند.19

تذكر: روشهاي تفسير متن را به دو شيوه سمانتيك و هرمنوتيك تقسيم مي‏كنند،20 روش سمانتيك (= سنتي SEMANTICS) تفسير كتاب‏هاي مقدس از جمله قرآن، در پي كشف قصد مولف است، يعني مفسر مي‏خواهد مراد خداي متعال (= دلالت تصديقي) را از آيات قرآن بدست آورد.

و روش ديگر هرمنوتيك21 (HERMENUITICE) است كه در پي كشف نيّت مولف نيست بلكه بر مطلق فهم تاكيد دارند و معتقدند كه هر متن از ديدگاه خاص مفسر مورد تفسير قرار مي‏گيرد؛ اين نوع دوم همان تفسير به رأي است يعني محور فهم متن رأي و ديدگاه مفسر است و هدف مفسر آن است كه نظر خود را بجاي مؤلف متن بيان كند. در حالي كه در ديدگاه سمانتيك (و براساس تعريفي كه ما از تفسير بيان كرديم) مفسر در پي فهم هدف و قصد مولف است كه با توجه به قرائن عقلي و نقلي بدست مي‏آورد.

نتيجه‏گيري:

برداشت از قرآن مستلزم طي مراحل شش گانه كلي فوق است كه منتهي به تفسير معتبر مي‏گرد، كه اين مراحل منطق فهم و تفسير قرآن است البته هر كدام از اين مراحل نيازمند توضيح و تفصيل بيشتر و مقاله مستقل است كه مجال ديگري را مي‏طلبد. ما در اين نوشتار نماي كلي مطالب را بيان كرديم، اميد است توفيق توضيح و تفصيل بيشتر را بيابيم.

پى نوشتها

1 . نك: نحل ، 44.
2 . نك: يوسف ، 2.
3 . نك: ص ، 29.
4 . براي اطلاع از تفاوت سه واژه تفكر، تدبر و تعقل نك: تفسير نمونه، ج 21، ص 9 - 467 و كتاب انس با قرآن ص 115 - 112 به بعد از نگارنده.
5 . نك: التفسير و المفسرون في ثوب القشيب، آيه اللَّه معرفت، اسرائيليات در تفسير، دكتر حميد محمد قاسمي، پژوهشي در اسرائيليات، دكتر دياري و...
6 . تبيان، شيخ طوسي، ج 1، ص 4 و الميزان ج 12، ص 262 (ذيل آيه 44 ، نحل).
7 . نك: الميزان، ج 1، ص 147 (ذيل آيه 39 ، بقره) و نيز نك: كتاب مقدس، سفر پيدايش، باب اول، شماره 7 به بعد.
8 . ما موارد لغزش‏هاي مترجمان قرآن را در مورد فوق تحت عنوان: «نقش دانش‏هاي مترجم در ترجمه قرآن» جمع آوري كرديم كه در مجله ترجمان وحي، ش 12 منتشر شد.
9 . سنن ترمذي، ابوداد سجستاني، ج 4، كتاب تفسير القرآن، حديث 2961.
10 . الميزان، ج 3، ص 75.
11 . نك: عيون اخبار الرضا، الصدوق، ج 1، ص 116 و بحارالانوار، ج 89، ص 107 و تفسير برهان بحراني، ج 1، ص 19 و تفسير قرطبي، ج 1، ص 27 و كنز العمال، ج 2، ص 10.
12 . نك: درسنامه روشها و گرايشهاي تفسير قرآن، ص 352 - 410.
13 . نورالثقلين، ج 5، ص 626 - 625.
14 . اصول كافي، ج 1، ص 390 و بحارالانوار ، 43 ، 65 ، 58.
15 . تفسير نمونه، ج 27، ص 193.
16 . مادر كتاب درسنامه روشها و گرايشهاي تفسير قرآن، كه انتشارات مركز جهاني علوم اسلامي آن را چاپ كرده و به دو زبان عربي و اردو نيز ترجمه شده است، كتابشناسي حاوي 138 عنوان كتاب در زمينه روشها و گرايشهاي تفسير قرآن معرفي كرده‏ايم.
17 . برخي كتاب‏ها در روشهاي تفسيري و گرايشهاي تفسيري هر دو جاي مي‏گيرد چرا كه از جهتي از منبع خاص استفاده كرده‏اند از اين رو روش بشمار مي‏آيند و از طرف ديگر براساس علاقه و ذوق مفسر مطالب خاصي در آن زياد به كار رفته كه گرايش بشمار مي‏رود.
18 . شايد مشكل باشد كه «شناخت آسيب‏هاي تفسير» را يك مرحله از مراحل برداشت تفسير قرآن بدانيم، اما با توجه به اينكه اين مطلب بر كل منطق تفسير قرآن سايه مي‏اندازد، آسيب‏هاي تفسير يك مانع اساسي فهم و تفسير معتبر بشمار مي‏آيد، از اين رو مي‏توانيم آن را با تسامح يك مرحله (مرحله رفع مانع فهم و تفسير) بشمار آوريم.
19 . نك: تفسير به رأي، آيت‌اللَّه مكارم شيرازي، درسنامه روشها و گرايشهاي تفسير قرآن، از نگارنده و...
20 . نك: روش‏شناسي مطالعات ديني، احد فرامرز قراملكي، ص 204.
21 . البته براساس برخي از ديدگاههاي هرمنوتيكي مثل شلاير ماخر (1834 - 1767 م) هدف تفسير كشف نيّت مولف است. اما براساس ديدگاههاي ديگر همچون هايدگر و بابنز اينگونه نيست. و نقش نيت مولف را كم كردند. نك: درآمدي بر هرمنوتيك، احمد واعظي، ص 47 به بعد و كتاب نقد، ش 6 - 5، ص 59 به بعد و درسنامه روشها و گرايشهاي تفسير قرآن، از نگارنده، ص 267 به بعد.