پاسخ:
آيات قرآن كريم، دو دستهاند:
1. محكمات
2. متشابهات.
قرآن كريم ميفرمايد: "هُوَ الَّذِيَّ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَـَبَ مِنْهُ ءَايَـَتٌ مُّحْكَمَـَتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَـَبِ وَأُخَرُ مُتَشَـَبِهَـَتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَـَبَهَ مِنْهُ ابْتِغَآءَ الْفِتْنَهِ وَابْتِغَآءَ تَأْوِيلِهِي وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُوَّ إِلآ اللَّهُ وَالرَّ َسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِ كُلُّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلآ َّ أُوْلُواْ الاْ لْبَـَبِ ؛(آلعمران،7) او كسي است كه اين كتاب آسماني را بر تو نازل كرد؛ كه قسمتي از آن، آيات محكم صريح و روشن است؛ كه اساس اين كتاب ميباشد؛(و هر گونه پيچيدگي در آيات ديگر با مراجعه به اينها برطرف ميگردد)و قسمتي از آن متشابه است آياتي كه به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات ديگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفي در آن ميرود؛ ولي با توجه به آيات محكم، تفسير آنها آشكار ميگردد ولي آنها كه در قلوبشان انحراف است به دنبال متشابهاتند، تا فتنهانگيزي كنند و مردم را گمراه سازند و تفسير نادرستي براي آن ميطلبند؛ در حالي كه تفسير آنها را جز خدا و راسخان در علم، نميدانند. آنها كه به دنبال فهم و درك اسرار همه آيات قرآن در پرتو علم و دانش الهي ميگويند: "ما به همه آن ايمان آورديم؛ همه از طرف پروردگار ماست." و جز صاحبان عقل، متذكر نميشوند و اين حقيقت را درك نميكنند.
ظاهر آيات محكم را همه مردم ميفهمند؛ مثلاً آيهاي مانند: "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ؛(اخلاص،1) براي همه مردم قابل فهم است. فهم قرآن كريم و آيات آن مراتبي دارد؛ فهم برخي آيات همگاني است، فهم دستهاي از آيات ديگر براي خواص، مفسران و دانشمندان مقدور است؛ مثل آيه "يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِم"
فهم برخي ديگر از آيات در حد فهم ائمه و پيشوايان معصوم: است مثل فهميدن رموز حروف مقطعه... پس، ميتوان گفت كه قرآن كريم براي تمام اقشار مردم قابل فهم است؛ ولي به شرطي كه مفسّر و مبيّن آن امام مبينباشد.
انسان ميتواند با استفاده از آيات محكم، روايات اسلامي، سيره اهلبيت، عقل و... حتي آيات متشابه را فهميد.
بنابراين، هر كس با توجه به علم و آگاهي و دسترسي به منابع مذكور ميتواند به نسبت قرآن را بفهمد و از آن بهرهمند شود. و اگر به شيوه صحيح به منابع و مفسّران واقعي، مراجعه شود، هيچ اختلاف و تعارضي بين آيات قرآن بوجود نخواهد آمد، و بر فرض وجود اختلاف و تعارض ظاهري، به آيات محكم، روايات معتبر، و نظر دانشمندان و مفسران مورد اعتماد بايدمراجعه كرد.(براي آگاهي بيشتر ر.ك: تفسير و مفسران، آيه اللّه محمد هادي معرفت، ج 1 و 2، مؤسسه فرهنگي التمهيد.)
توضيح آن كه تفسير، مستلزم پيش فرضهايي است؛ البته اين موضوع، از اعتبار تفسير نميكاهد؛ براي مثال همه مفسّران براي تفسير قرآن، بايد با زبان عربي، معاني، بيان، منطق، تاريخ اسلام، شأن نزولِ آيات و... آشنا باشند. چنين پيش فرضهايي را ميتوان پيش فرضهاي ابزاري (پيش دانسته) ناميد، نه معناساز. تفسير نيز بايد با اين پيش فرضها همآهنگ باشد. در تفسير قرآن، پيش فرضهايي درباره خدا، قرآن و مفسّر وجود دارد؛ پيش فرضهاي مربوط به خداوند، عبارتاند از: خالق بودن (انعام،102)؛ هادي بودن(طه،50)؛ حكمت (مؤمنون، 115)؛ تعليم از راه وحي (نسأ، 13). پيش فرضهاي مربوط به متن يا قرآن عبارتاند از: فقط وحي الهي بودن (نجم، 3و4)؛ خوان نعمت الهي بودن (نحل، 89)؛ نزول به زبان قوم (ابراهيم،4)؛ انتقال نيكوي مفاهيم به انسان (ابراهيم،52)؛ كتاب ناطق بودن (نهج البلاغه خ 169: ان اللّه بعث رسولاً هادياً بكتاب ناطق)؛ عامل جدايي از تفرقه "وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُوا؛(آلعمران،103) و سرانجام پيش فرضهاي مربوط به مفسّر به قرار زير است: در نظر گرفتن تمام قرآن با هم؛ پرهيز از تفسير به رأي؛ تحميل نكردن پيش داوريهاي خود به قرآن؛ در غير اين صورت، تفسير مفسّر، معتبر نيست.
در پايان اين نكته را يادآور ميشويم كه در نصوص و ظواهر (محكمات) قرآن، اختلاف بسيار كم است و در متشابهات نيز، اگر با استناد به محكمات تفسير شوند، اختلاف بسيار كم ميشود. اختلاف فقها در فتوا نيز، ناشي از اختلاف در مبناست، مانند اختلاف در ثقه بودن يك راوي.
با وجود رعايت پيش فرضهاي ياد شده در فهم قرآن، به دليل خطاپذير بودن عقل، در فرآيند فهم مطالب فرامادي وحي؛ چنان چه، به دليل ياد شده، در فهم اصطلاحي خاص، اختلاف ديدگاه روي نمايد؛ در اين صورت، روايات امامان حجت خواهند بود، و اساساً از دلايل و فلسفه وجودي امامان: نيز، همين تفسير و تأويل وحي است، چرا كه عقل بشر، با همه موانعي كه بر سر راهش وجود دارد از جمله محوريت منافع شخصي، تأثيرپذيري از هواها و تمايلات نفساني و...، نميتواند به همه زواياي وحي، پي ببرد. روايات فراواني كه از امامان: در كشف و درك نكتههاي دقيق قرآني وجود دارد، چشمه جوشاني است كه در دريافت حقيقت وحي، مددكار عقل بشري است؛ حتّي كارشناسان شناخت وحي كه به بخشي از پيشنيازهاي آنان در بند پيش اشاره شده، در مسير تحليل و تبيين وحي، از مهمترين منابع خود در درك وفهم قرآن را بايد سخن امامان: قرار دهند؛ همانها كه هيچ خطايي در درك و فهمشان وجود ندارد، چرا كه معصومند.