پاسخ:
اين سخن علامه را در جايي به صورت مستند و مكتوب نيافتيم اما اين مطلب را افراد مختلفي از ايشان نقل نمودهاند و در توضيح سخن بايد عرض شود كه معناي تفسير عبارت است از آشكار و هويدا ساختن، و ابهامي را بيان نمودن و توضيح دادن. (1) تفسير قرآن به معناي توضيح دادن مراد خدا از كتاب شريفش ميباشد. (2)
علم تفسير دانشي است بسيار گسترده كه در آن، شأن نزول آيات و قصههاي قرآن شناخته ميشود و به دانستن ترتيب مكي و مدني بودن، محكم و متشابه، ناسخ و منسوخ، خاص و عام، مطلق و مقيد، مجمل و مفصل، حلال و حرام، وعد و وعيد، امر و نهي و... همت گمارده ميشود. هر عالم مسلمان به فراخور دانش و حدود بهره وي از علوم اسلامي، آيات را تفسير ميكند، ولي تا زمان حاضر كه چهارده قرن از نزول اين مائده آسماني ميگذرد، هنوز كسي نتوانسته ادعا كند بهترين تفسير را نگاشته و تمامي آيات را به درستي توضيح و تفسير نموده است. قرآن درياي مواجي است كه همه كس بهرهاي از آن برده است. و بشر به عاجز بودن خويش از فهم دقيق تمام معاني قرآن اعتراف كرده است.
حضرت آيت الله العظمي خوئي ميفرمايد: "با مراجعه به كتب تفسير اين حقيقت را دريافتيم كه عدهاي با كوشش فراوان، پارهاي از اسرار قرآن را به دست آورده، تنها به قسمتهاي مختصري از حقايق و علوم قرآن دسترسي پيدا كردهاند و آن را در كتابي جمع آوري نموده، نام تفسير بر آن نهادهاند. تفسيري كه ميتواند مشكلات و غوامض قرآن را حل و هرگونه نكات و حقايق آن را روشن سازد! تفسيري كه ميتواند پرده از تمام اسرار و دقايق آن بردارد! اما عقلاً انجام چنين عملي محال مينمايد، زيرا چگونه ممكن و متصور است كه يك موجود ناقص و محدود همچون انسان بتواند بر موجود نامحدود و كاملي (يعني قرآن) كه از طرف خداي نامتناهي و نامحدود فرود آمده است، احاطه پيدا كند و به همه نكات و دقائق آن دست يابد؟".(3)
عوامل ديگري (غير از قاصر بودن مهم بشر) ضرورت نو به نو شدن تفسير را ايجاب ميكند كه به چند مورد اشاره ميكنيم:
1 - ضرورت بيان معارف قرآن به زبان نو و شيواي جديد و ابتكار در شيوه نگارش تفسير
2 - با توجه به بالا رفتن فهم بشري كه در رابطه مستقيم با پيشرفت دانش است و كشف شدن زواياي جديد از ناشناختههاي عالم، امكان اين فرضيه هست كه اكتشافات در فهم قرآن تأثير داشته و حقايق جديدي را از دل قرآن كشف نماييم. ابن عباس شاگرد مكتب اميرالمؤمنين گفته است: "قرآن را گذشت زمان تفسير ميكند".(4)
3 - با پيشرفت بشر در علم و تكنولوژي، نياز بشر امروزي به معنويت و اخلاق و ارتباط با خالق جهان، بيشتر از پيش احساس ميشود، كه يكي از بهترين منابع رفع اين حوائج كتاب الهي است، كه ميتوان با تفسير قرآن با توجه به احاديث معصومين دواي هر دردي را در آن جستجو نمود و هر حاجتي را با آن رفع نمود.
البته بايد به معيارهاي توضيح و تفسير قرآن از ديدگاه قرآن و اهل بيت توجه نمود و ضمن پرهيز از هرگونه تفسير به رأي و معنا كردن قرآن براساس هواهاي نفساني، زمينه قرآني شدن زندگي فراهم گردد و با دقت در شيوه تفسير صحيح، از انحرافات احتمالي جلوگيري نمود و با توجه به اين سخنان روشن ميشود كه منظور از تفسير قرآن چيزي جز، توضيح و تفسير كلام الهي براي آدميان نيست و هدف الهي از نزول نيز همين است كه ما ضمن فهم قرآن به آن عمل نمائيم و تفسير قرآن ما را به اين اهداف رهنمون ميدارد.
4 - با توجه به اين كه هر روزه بلكه در هر ساعت شبهات و انتقاداتي نسبت به قرآن و معارف و آيات در دنيا توليد ميشود و از طريق رسانههاي جمعي (از قبيل ماهواره، اينترنت و...) در سراسر جهان منتشر ميشود، بايد مفسراني چيره دست پاسخگوي اين شبهات باشند، كه ضرورت تفسير را توجيه مينمايد.
5 - با توجه به اين كه در آيات برنامههاي سياسي، عبادي، اجتماعي، اقتصادي و... و به طور كلي هر آنچه كه انسان در برنامه زندگي صحيح و براي رسيدن به خوشبختي در دنيا و آخرت نياز دارد، جمع شده است، روابط حقوقي و اجتماعي و اقتصادي انسانها با گذشت زمان تغيير يافته و پيچيده تر ميشود، كه نياز به فهم و راهكارهاي جديد دارد كه بايد از دل آيات و روايات به دست آيد.