آيا ارائه تفسيري ادبي يا عرفاني يا كلامي يا فلسفي از قرآن يا ساير متون اسلامي، دال بر دخالت علائق و انتظارات مفسّر در تفسير اين متون نمي‏باشد؟ يعني شخص مفسر با توجه به سليقه و علائق خود، تفسيرى از متون اسلامي را به صورت عرفاني ارائه داده است؟

پاسخ:

از آن جا كه به نظر مي‏رسد متون ديني، خود واجد مفاهيم بوده و گوينده و نويسنده آنها از سخن، گفتار و نوشتار خود مفهوم خاصي را اراده نموده است؛ اگر مفسري علايق، انتظارات، آرا، نظرات و عقايد خودرا بر تفسير متن تحميل كند، اين روش، تفسير به رأي بوده و باطل است. او بايد از تحميل، پرهيز كرده و به جاي متن سخن نگويد؛ بلكه بگذارد كه متن، خود از محتواي خودسخن بگويد و بر اساس ساز و كار دلالت و قواعد مورد اتفاق تفسير، زبان آن را فهم كند. بنابراين اگر اديبي علايق ادبي خود را بر متون ديني تحميل كند و عارفي انتظارات عرفاني خود را بر قرآن تحميل نمايد و يا متكلم و فيلسوفي آراي كلامي و فلسفي خود را بر متون ديني تحميل سازد، اين روش درستي در تفسير نبوده و نيست.

 اما به عنوان مثال گاهي مفسّر بُعد ادبي قرآن را مورد توجه قرار داده و قرآن را از اين حيث بررسي مي‏كند؛ يا يك عارف، نكات عرفاني آموزه‏هاي متون ديني را تحليل مي‏كند؛ يا متكلم، مباحث كلامي متون ديني را تبيين مي‏كند و اگر اختلافي از اين رهگذر در ميان پژوهندگان و مفسران معارف ديني حاصل شود، اختلافي عرضي است كه ناشي از نظر بر ابعاد مختلف متون ديني و استنطاق متن از زواياي گوناگون است. اين نوع از اختلاف، بدون آن كه آسيبي به ثبات معرفت ديني وارد نمايد، نتيجه طبيعي بسط آن و بلكه خودعاملي مؤثر در توسعه مباحث ديني است. اين اختلاف‏ها چون در عرض هم‏اند و نقيض يكديگر نيستند، ممكن است همه آن آرا و ديدگاه‏ها و تفاسير، درست باشد.

 البته بايد توجه داشت هر كدام از حيثيتي خاص - كه متون را تفسير مي‏كند - صحيح است، ولي اگر بين آنها تعارضي حاصل شود، لاجرم يكي از دو طرف تعارض، باطل خواهد بود. بنابراين، بايد توجه داشت كه نمي‏توان هر معنايي را بر متون ديني تحميل كرد؛ زيرا آنها خود داراي معنا و مفهوم‏اند. اما در عين حال، فهم متون ديني، مستغني از معارف و مبادي برون ديني نيست؛ لكن بايستي ميان ابزار صِرف و عوامل تأثيرگذار بر محتواي متون ديني نيز تفاوت قائل شد. برخي از معارف بيروني، صرفاً نقش ابزاري و آلي در درك و دريافت محتواي متون ديني دارند و به هيچ روي در شكل‏دهي محتواي آن سهيم نيستند؛ مثلاً علم رجال، اصول فقه، حديث‏شناسي، صرف و نحو، زبان عربي، منطق و... همگي از زمره علوم ابزاري براي حاصل شدن معرفت ديني هستند.